به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، سعید مدنی، استاد دانشگاه و جامعهشناس درباره نفس اعتراض در جوامع مختلف توضیحاتی ارائه کرد. او با اشاره به اینکه در هر جامعهای گروهی از افراد ناراضی وجود دارند، گفت: علتش هم این است که جامعه ایدئالی که همه افراد به حقوق و مطالبات مورد نظرشان دسترسی داشته باشند، وجود ندارد؛ بنابراین نارضایتی در تمام جوامع وجود دارد و در برخی جوامع، این نارضایتی به کنش اعتراضی تبدیل میشود؛ به این معنا که افراد ناراضی برای اعلام اعتراضشان به وضع موجود، نوعی فعالیت اجتماعی انجام میدهند و این نارضایتی بروز پیدا میکند. از اینجاست که مسئله اعلام نارضایتی مطرح میشود و به تبع این در جوامع مدرن و توسعهیافته با پذیرش اینکه بالاخره به دلایلی گروهی از جامعه ناراضی هستند و این گروه ممکن است در مقاطع مختلفی تمایل به ابراز نارضایتی داشته باشند، حق اعتراض به رسمیت شناخته میشود و مکانیسمهای مختلفی برای بیان این اعتراضات پیشبینی میشود، زیرا حق اعتراض بهعنوان یکی از حقوق شهروندی به رسمیت شناخته شده است. در واقع در جوامع توسعهیافته یک جامعه مدنی قوی وجود دارد که بتواند بهدلیل موقعیت خود توان نقد قدرت را داشته باشد و سعی کند از طریق نقد، وضعیت اجتماعی را بهبود ببخشد و ارتقا دهد یا قدرت دولت را کنترل کند. در جوامع توسعهیافته اساسا این حق اعتراض نهتنها پذیرفته شده، بلکه از آن استقبال هم میشود. اجازه تشکیل و تأسیس احزاب و سازمانهای مردمنهاد، رسانههای متعدد و... کانالهای مدنی و رسمی است که برای بیان اعتراض در نظر گرفته شده است.مدنی بیان کرد: نکته مهم این است که این نهادها نهتنها در جامعه مدنی شکل میگیرند تا از طریق آنها اعتراضات در چارچوب قوانین جاری اعلام و بیان شوند، بلکه حتی پیششرطهای این جامعه مدنی را نیز بیان میکند، یعنی مقدمات لازم برای بیان اعتراض پیشبینی شده و جوامع حقوقی برای معترضان ذیل حقوق شهروندی قائل میشوند. حتی امکاناتی مثل حق تشکیل اجتماعات و راهپیمایی را برای آنها به رسمیت شناختهاند تا بتوانند اعتراضها را در کانالهای مدنی و بدون نگرانی از عواقب آن بروز و ظهور بدهند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در جوامع کمترتوسعهیافته مشکلات زیادتر است؛ اول اینکه حق اعتراض نیست گویی که دولتها تصور میکنند هیچ خطایی مرتکب نمیشوند و جامعه موظف به تبعیت بیچونوچرا است؛ بنابراین در مرحله اول حق شهروندی و حق اعتراض وجود ندارد و چون این حق به رسمیت شناخته نمیشود، امکان شکلگیری جامعه مدنی با مانع مواجه شده و رسانههای آزاد، سازمانهای مردمنهاد و سندیکاها و گروههای مختلف فرهنگی و اجتماعی امکان شکلگیری محدودی دارند. در نتیجه هرگونه نارضایتی کانالی برای بروز و ظهور ندارد و به مسیری میافتد که هر سطح از نارضایتی به چالش و تنش اساسی بین جامعه و دولت مستقر تبدیل میشود. چون کانالهای لازم و نهادهای ضروری برای این کار وجود ندارد؛ بنابراین اعتراضات از همان بدو شروع، بهعنوان یک نافرمانی مدنی و نقض قوانین و جرم محسوب شده و در نهایت اعتراضاتی که میتواند از مجاری پیشبینیشده بروز پیدا کند، از همان ابتدا خشن میشود.
مدنی در پایان خاطرنشان کرد: این برخوردها (جدا از اینکه اعتراض بروزیافته بحق یا ناحق باشد). چرخه معیوبی را ایجاد میکند که میتواند به وضعیتی کنترلنشدنی منجر شود. مشکلی جدی که در جوامعی مثل جامعه ما وجود دارد، این است که نهتنها به مطالبات قبلی در اعتراضات توجه نمیشود، بلکه عواملی وضعیت را تشدید میکند؛ برای مثال در دیماه 96 با مجموعی از کنشهای اعتراضی روبهرو بودیم که مطالبه خود را مطرح کرده و نارضایتی از فقر و ناکارآمدی را اعلام کردند. بهویژه در آن کنش جوانان سهمی اساسی داشتند. چون به این مطالبات پاسخ داده نشد و تصور این بود که با برخورد با این مطالبات موضوع حل میشود،این مطالبات، در مدار دیگری که امروز شاهدش هستیم و به بهانه بالارفتن قیمت بنزین بروز و ظهور پیدا کرده و طبیعتا هم از جهت مواضع رادیکالتر و هم از جهت رفتار خشنتر است.
آذر تشکر، جامعهشناس درباره اعتراضات اخیر در کشور میگوید: «واقعیت این است که در دنیا روی آشوبهای شهری مطالعات زیادی شده، بهویژه درباره اینکه شکلهایش چطور است و به چه نحوی تغییر میکند و البته همیشه هم گفته شده رخدادن و تغییر شکل آن در بسیاری از مواقع مبتنی بر پیشبینیها نیست. حالا تصور کنید در کشور ما که روی چنین موضوعاتی کار پژوهشی چندانی نشده و شناخت و تحلیلی درباره شورشهای شهری وجود ندارد، به سختی میتوان آن را تحلیل کرد؛ اما وقتی میبینیم که یک اعتراض معیشتی قابل حدس و قابل پیشبینی بهسرعت به نهایت یک اعتراض رادیکال بدل میشود، میتوان اینگونه گفت که اگر در جامعه برای مردم امکان سؤال و توضیحخواستن وجود داشته باشد، احتمال رفتن به سمت اعتراضهای خشن اینگونه کمتر میشود. میتوان گفت اعتراضاتی که این روزها شکل گرفته و میتوانست در جامعه ما یک اعتراض و مخالفت بازخواستی مبتنی بر جنبه نظارتی مردم باشد که نقش مثبتی داشته باشد، یکباره به سمت آشوب و شورش میل نکند».
تشکر در ادامه میافزاید: «وقتی در موضوعی مثل بنزین که این اندازه به زندگی و زیست مردم مرتبط است، همه شب خوابیدیم و صبح بیدار شدیم و با این میزان از افزایش قیمت مواجه شدیم، آن هم در شرایطی که درباره این سیاست و نحوه انجام و اجرای آن امکان پرسش و انتقاد وجود ندارد، قابل پیشبینی است که به چنین سرانجامی ختم شود. وقتی جامعه، هم بهصورت نهادی و سازمانمند و هم به شکل غیرنهادی و بدون برنامه امکان این را ندارد که نسبت به این روندها و فرایندها و اقدامات، دولت را مورد پرسش قرار بدهد و جوابی قانعکننده دریافت کند، کار به جایی میرسد که دیدهایم. درصورتیکه اگر امکان توضیحخواستن فراهم شود و توضیح و پاسخی قانعکننده داده شود، احتمالا شدت ماجرا به این حد نمیرسد».
از آذر تشکر میپرسیم «البته در کشورهای توسعهیافته که منطبق بر این دیدگاه شما نیست هم گاهی شورشهایی از این دست رخ داده که منجر به رفتارهایی از همین دست شده و تخریب اموال عمومی، غارت و ... رخ داده، مثل همین اعتراضات جلیقهزردها در فرانسه یا شورش معروف لندن در سال 2011، آنجا بههرحال تا حدی این امکانی که شما از آن سخن میگویید وجود دارد، ولی اتفاقی مشابه رخ داده است، نظرتان دراینباره چیست؟» و او در پاسخ میگوید:«بله، در کشورهای دیگر در درازمدت مردم احساس میکنند امکان توضیحخواستن و طرح پرسش دارند و خودشان به ساختارهای فرهنگی و اجتماعی شکل دادهاند. آنها هم با وجود اینکه نهاد دارند و رویههایی دارند که مردم به عناوین مختلف میتوانند با استفاده از آنها طرح پرسش کنند، اما نکته اینجاست که جواب قانعکننده نمیگیرند. این جامعهشناس در بخش دیگری از صحبت خود نیز میافزاید: «همین اتفاق اخیر که منجر به اعتراضات شده، واقعا نمونه عینی این موضوع است که پیشتر گفتم، اینکه شب خوابیدیم و صبح بیدار شدیم و یک مسئله مهم مرتبط با زندگی همه ما به میزان زیادی تغییر کرد، این حس را در جامعه ایجاد میکند که احساس بیقدرتی میکنیم. این احساس زمانی که به شکل ملموس و مشخصی خودش را در ذهن و زندگی گروهی از مردم تثبیت کند، ممکن است برخی کارها از آنها سر بزند. دولت مدرن قرار است سازوکار اعمال قدرتش متفاوت باشد. با اینکه جامعه سازوکارهای زیست روزمره مدرن را دارد، اینکه تو بهعنوان شهروند این جامعه، اطلاعات و تکنولوژی مدرن داری و فرصت برای خودت محقق کردهای، آموزش وجود دارد و امکان ارتقا برای خودت حس میکنی، برخی رفتارها را برنمیتابی و به آن واکنش نشان میدهی».تشکر ادامه میدهد: «در جوامع مدرن و کشورهای توسعهیافته، سیستمها میکوشند به شکلی پنهان اعمال زور و قدرت کنند و بر پیچیدگی آن میافزایند، بههمیندلیل است که روشنفکرها با تحقیق و پژوهش و بررسی سعی میکنند این چهره پنهان اعمال زور را عریان کنند. در جوامعی مثل ما اما هنوز استفاده میشود».
تشکر درباره پراکنش اجتماعی و شهری اعتراضات و سرانجام محتمل آن نیز اینطور میگوید: «به نظر من در جاهایی که جامعه شهری فکر میکند که حتی با وجود این افزایش قیمت فرصتهای جایگزین دارد و این اتفاق هنوز هم برایش قابل تحمل است، هزینههای زندگی روزمره خود را درگیر تبعات اعتراضات نمیکند. به محاسبه عقلانیت اقتصادی میافتد که در صورت اعتراض هزینهها چطور میشود و آیا امکان جایگزینی فرصتها را دارد یا خیر، هرقدر این محاسبات برایشان امکانپذیر باشد، گستردگی شورشهای شهری را کمتر میکند، چون این اقشار با خودشان محاسبه میکنند که چطور میتوانند ادامه حیات بدهند و تازمانیکه این محاسبه کار میکند و فضای مثبت را هرچند اندک حس کنند، واکنش نشان نمیدهند یا دستکم امواج این واکنشها دیرتر به آنها میرسد؛ اما کسانی که احساس بنبست میکنند، بهطور عمومی زودتر به استیصال میرسند و حاضر میشوند هزینههای آن را هم بپذیرند و دست به اعتراض خشن بزنند. به نظرم توزیع و گستردگی اعتراضات را نیز با این منطق میتوان تحلیل و بررسی کرد».