بیایید کلنگی نباشیم
جانباختن خبرساز «مهسا امینی» در تابستان امسال آغازگر سلسله اعتراضاتی در ایران شد که همچنان و پس از گذشته حدود پنج ماه از آغاز این موج، فضا به حالت عادی برنگشته یا دستکم برخی آثار آن پابرجا یا مشهود است. در این مدت و بهخصوص در تابستان و پاییز ۱۴۰۱ ایران با تمام اجزاء و پیوندهایش، روزهای متفاوتی را تجربه کرده که آثارش بر حوزههای اقتصاد، صنعت و کارآفرینی هم مانند دیگر ابعاد اجتماعی، برجسته است.
هدف گزارش پیشرو اما نه تحلیل شرایط که بررسی برخی کمپینهای تحریمی شکلگرفته در این مدت است؛ کمپینهایی که پیشتر و در سالهای گذشته با جرقههای مختلف علیه برخی صنایع و شرکتهای کشور هم شکل گرفته و در مواردی منجر به تاثیر منفی بر زندگی بسیاری ایرانیان هم شده است. این کمپینها تا چه اندازه اقتصاد کشور، رفاه عمومی و مهمتر از همه توسعه کشور را لحاظ میکند و چه آثاری بر زندگی امروز و آینده مردم به جای میگذارد؟ صاحبنظران توسعه دراینباره چه میگویند و رفتار فردی مردم کشورهای توسعهیافته در چنین مواردی چگونه است؟ گزارش پیشرو تلاشی برای پاسخ به این پرسشها و موارد مشابه است.
ایران؛ جامعه کوتاهمدت؟
پیش از ورود به بحث رفتار و نگاه فردی ایرانیان نسبت به توسعه و شیوه کنشگری آنها در شبکههای اجتماعی و همچنین نحوه برخورد با کمپینهای تحریممحور، اشاره به یکی از آثار تاثیرگذاری معاصر ممکن است مفید باشد؛ «محمدعلی همایون کاتوزیان» اقتصاددان، تاریخنگار و استاد دانشگاه اکسفورد که نظریهپردازی صاحبنام در دنیا و بهخصوص دربین ایرانیان است، نظریه معروفی به نام «ایران جامعه کوتاهمدت» دارد که بهطور خلاصه میگوید تاریخ ایران چه پیش از ورود اسلام و چه پس از آن، درگیر سهگانهای تکراری بوده و هیچگاه فرصت توسعه پیدا نکردهاست. او در مقالهای پایهای و بعدتر در کتابی به همین نام، ایران را به ساختمانی کلنگی توصیف میکند که همواره تخریب و دوباره از نو ساخته شده است. مشابه این نظریه و همچنین نکات کلیدی آن را دهها فرد صاحبنام دیگر و همچنین پژوهشهای مختلف هم تایید میکند و در سالهای گذشته در چنین پایاننامه دانشگاهی و پژوهش آماری هم به آن پرداخته شده که شاید جمعبندی کلی آن ضرورت توجه به نگاه توسعهای در بین ایرانیان است. نتایج برخی از این پژوهشها میگوید اصلیترین نگرانی درباره آینده ایران نه مسائل سیاسی، شرایط اقتصادی و ..که ناپایداری پایههای ساختهشده و نبود فرصت مناسب توسعه است.
چرا عقب ماندیم؟
«چرا ایران عقب ماند» و «چگونه پیشرفت کنیم؟»؛ این دو پرسش محور اساسی کتابی تازه در بازار کتاب ایران است که با واکنشهای مثبتی هم دربین صاحبنظران روبهرو شده است: کتاب «استراتژی توسعه ایران» اثر مجتبی لشکربلوکی. نویسنده در این کتاب و برای پاسخ به دو پرسش اصلی موردبحث در کتاب، ده صاحبنظر را انتخاب میکند و چکیده نظرات آنها را در خصوی علل عقبماندگی کشور را میآورد و در پایان و براساس این نگاهها، جمعبندی دقیقی به مخاطب ارائه میدهد. در یکی از جمعبندیها که مرتبط با موضوع این گزارش است، نویسنده از خلقوخو و رفتار ایرانیان سخن میگوید و توضیح میدهد: «جامعهای که نگرش کوتاه مدت دارد، جامعهای که احساس ناامنی میکند، جامعهیی که احساس مالکیت نمیکند و عادت کرده هرچه ساخته، دیر یا زود بر باد رود، هیچگاه کار بلند مدت نمیکند. یا اگر هم انجام دهد بخش بسیار کوچکیاش را چنین میکند. انباشت رخ نمیدهد و همیشه چیزی هست که این جریان انباشتِ آهسته و پیوسته را قطع میکند.» این تاکید بر ویرانی آنچه پیشتر ساخته شده، تااندازه شرایط برخی کمپینهای تحریممحور را هم تشریح میکند. جالب اینکه در همین کتاب یکی از پیشنهادها و جمعبندی نویسنده به شیوه رفتار در شکبههای اجتماعی برمیگردد: «در تنها فضای عمومی باقی مانده کشور، یعنی شبکههای مجازی، با ورود فعالانه روشنفکران و دانشگاهیان و حرکت از محتوای زرد به محتوای سبز باید به انتشار محتوای توسعهای پرداخت و تمرین گفتوگو، همشنوی، استدلال، عقلانیت تفاهمی و... کرد و به اشتراک گذاشت و آموزش داد.» شاید مطرحکردن یک پرسش در پایان این بخش از گزارش مهم باشد؛ اینکه تا چه اندازه در کمپینهای تحریممحور افراد شرکتکننده به نقش خود در روند ضدتوسعهای و اثر یک محتوای ساده بر ایجاد ویرانی تامل میکنند؟
همچنان که پیشتر اشاره شده و در برخی پژوهشهای آماری یا تحلیلی مانند کتابهای اشارهشده در بالا به موضوع توسعه ایران و رفتار ایرانیان پرداخته شده، صاحبنظران و تحلیلگران معتقدند که یکی از برجستهترین ابربحرانهای پیشرو آینده ایران و ایرانیان، آثار ناشی از نبود نگاه توسعهمحور است؛ این تحلیلگران میگویند تا زمانی که افراد به مسئولیت رفتار ساده خود توجه کافی نداشته باشند ابربحرانی بهنام «غیاب نگاه توسعهمحور» قویتر از پیش راه خود را پیش خواهد گرفت و در چنین شرایطی حتی اگر تمام شرایط سیاسی و اقتصادی و... هم فراهم شود، ممکن است تاکید بر تخریب ساختههای پیشین برجسته و تبدیل به هدف شود که این یعنی تکرار همان سهگانهای که خروجی آن جامعه کلنگی خواهد بود.