پیشنهادهای مدیر پردرآمدترین سایت دنیا
بزرگ فکر کنید و برای هرکاری برنامه ریزی بلندمدت در نظر بگیرید. من در شروع کار روی کاغذ ۳۰ صفحه ای برای هدفم برنامه ریزی کردم و تمام جوانب کار را در نظر گرفتم. داشتن افقی چند ساله و بلندمدت می تواند رمز موفقیت در هرکاری باشد.
معمولا وقتی صبح ها از خواب بیدار می شویم، کمی در تختخواب غلت می زنیم، بعد خودمان را کش می دهیم، روی لبه تخت می نشینیم و به این فکر می کنیم که باز هم صبح شده و باید سر کار برویم!
شاید کل این فرایند بیشتر از دو دقیقه زمان نبرد، اما در همین حین که ما سرگرم کلنجار رفتن با خود برای بلند شدن از تختخواب هستیم، سایت آمازون 120 هزار دلار درآمد کسب کرده است!
گوگل، یاهو، فیس بوک و آمازون نام های معروف و معتبری در دنیای اینترنت به شمار می روند. شرکت هایی که معمولا کمتر از 20 سال عمر دارند اما بدون در اختیار داشتن سرمایه های کلان، معدن و چاه نفت به درآمدهای میلیاردی رسیده اند.
شاید بد نباشد بدانید درآمد سالیانه آمازون رقمی در حدود 34,204,000,000 دلار معادل 1084 دلار در ثانیه میباشد!
آمازون (Amazon)، سایتی که در سال 1994 افتتاح شده است و هم اکنون حدود 34000 نفر کارمند در سراسر دنیا دارد، هنوز هم با اختلاف خیلی زیاد پردرآمدترین فروشنده آنلاین است و در بین تمام سایت های وب هم بالاترین درآمد را دارد.
معمولا هر نوع کالایی را که بخواهید می توانید در آمازون پیدا کنید و با توجه به نمایندگانی که در کشورهای گوناگونی مانند انگلستان، اتریش، ژاپن و چین دارد، دیگر نمی توان آمازون را صرفا فروشگاهی آنلاین دانست. به گزارش صدای اقتصاد، در واقع آمازون رئیس خانواده بزرگی است که اعضای قدرتمندی همچون IMDB، Zappos، Lovefilm و Alexa دارد. بهترین فروشگاه اینترنتی بعد از آمازون، کمتر از یک چهارم آمازون درآمد دارد!
آمازون مدیون مردی است به نام «جف بزوس»، مردی که برای رسیدن به این جایگاه داستان جالبی برای تان دارد. در ادامه ی سری پست های کیمیاگران عصر، این مطلب بخش رموز موفقیت در کار و سرمایه لاپلاس، بخشی از صحبت های بزوس در مسیر رسیدن به هدف بزرگی بود که او را به اینجا کشاند.
فکر ایجاد سایتی مانند آمازون از کجا شروع شد؟
جف بزوس: سال ۱۹۹۴ رشد بی سابقه ای در فضای اینترنتی به وجود آمد و این جرقه ای برای شروع فعالیت های من شد. به فعالیتی فکر می کردم که بتواند در این محیط کارایی لازم را داشته باشد. یادم می آید با رئیس بخشی که در آن کار می کردم در این مورد صحبت کردم. به او گفتم؛ می خواهم یک سایت فروش کتاب اینترنتی راه بیندازم. رئیس به من گفت بهتر است با یکدیگر قدم بزنیم و قدری بیشتر در موردش حرف بزنیم. پارک مرکزی نیویورک، جایی بود که من و رئیس در مورد ایده ام صحبت کردیم. او به من گفت ایده خوبی است اما نه برای کسی که شغلی به این خوبی دارد. بهتر است قبل از شروع این کار ۴۸ ساعت در موردش فکر کنی. به خانه آمدم و تصمیم را با همسرم در میان گذاشتم. او گفت در این کار می توانی ۱۰۰ درصد روی من حساب کنی. همسرم مشوق قوی برای من بود و من تصمیم گرفتم هرطور شده این ایده را عملی کنم.
چه کسی در شروع، حمایت مالی اش را در اختیارتان گذاشت؟
جف بزوس: پدر و مادرم بدون این که شناختی از کار من داشته باشند قول همکاری با من را دادند. آن ها همه سرمایه شان را که سال ها پس انداز کرده بودند را در اختیارم گذاشتند. آن ها روی کاری شرط بسته بودند که هیچ اطلاعی از پایان آن نداشتند. به آن ها گفتم که شانس موفق شدن این پروژه ۳۰ درصد است اما آن ها کاملا به من و تصمیمی که گرفته بودم اعتماد داشتند.
از شکست نترسیدید؟
جف بزوس: در شروع هرکاری اگر بتوانید واقع بین باشید دیگر از شکست نمی ترسید. من به این جمله که فقط باید در زمان حال زندگی کرد اعتقادی ندارم، بلکه معتقد هستم که باید برای آینده یک برنامه ریزی بلندمدت در نظر گرفت تا از همه جوانب کار باخبر شد و بهتر روی شرایط کنترل داشت. در حال حاضر شاید سایت آمازون سایتی شناخته شده باشد اما در آغاز مدیریت این سایت همراه با ریسک هایی بود که باید آن ها را در برنامه ریزی بلندمدتی که برایش داشتم، در نظر می گرفتم و همان دورنمای بلندمدت، توانست مرا موفق کند.
پیشنهادت برای کسانی که می خواهند حرفه ای را شروع کنند چیست؟
جف بزوس: من همان چیزی را پیشنهاد می کنم که در زندگی شخصی ام به آن پای بند هستم. بزرگ فکر کنید و برای هرکاری برنامه ریزی بلندمدت در نظر بگیرید. من در شروع کار روی کاغذ ۳۰ صفحه ای برای هدفم برنامه ریزی کردم و تمام جوانب کار را در نظر گرفتم. داشتن افقی چند ساله و بلندمدت می تواند رمز موفقیت در هرکاری باشد.
نسبت به کاری که می کنید آیا هرگز احساس نگرانی و فشار هم داشته اید؟
جف بزوس: به نظر من تنها زمانی می توانید نسبت به کاری نگران باشید که در مورد آن اقدامی انجام ندهید و بی تفاوت باشید. آدم هایی نگران هستند که دست روی دست می گذارند و به جای این که اقدامی موثر برای اصلاح کارها انجام دهند، فقط نگران می شوند و برای همین از استرس و فشار رنج می برند. هر زمانی که نگران می شوم برای من مثل یک زنگ هشداری است که به من می گوید مراقب باش؛ باید کاری انجام دهی وگرنه استرس دست از سرت برنخواهد داشت.
آقای بزوس! کمتر مدیرعاملی را می توان پیدا کرد که به اندازه شما برای نوآوری خرج کرده است، شما چه در شرایط دشوار و چه در شرایط خوب، پول زیادی به نوآوری اختصاص داده اید. فلسفه شما چیست؟
جف بزوس: فلسفه من فلسفه ساده ای است. برای نوآوری، زمان بد وجود ندارد. چه اوضاع مساعد باشد و چه دشوار، شما باید چیزهایی عرضه کنید که برای مشتریان اهمیت داشته باشد. این نظر تمامی گروه ماست. برای ما انتخاب دیگری وجود ندارد.
آمازون همیشه به صرفه جویی مشهور بوده است، این صرفه جویی شامل حال برنامه نوآوری هم می شود؟
جف بزوس: به نظر من صرفه جویی است که مسیر نوآوری را تعیین می کند. اصلا مرزها هستند که نوآوری ها را می سازند. این خیلی مشخص است. اگر شما در یک جعبه بسته گیر کنید، برای خارج شدن، چاره ای ندارید که نوآوری بکنید. هنگامی که ما در اول کارمان، سعی می کردیم که مشتری پیدا کنیم، پولی نداشتیم که به تبلیغ اختصاص دهیم. این یک محدودیت است. بنابراین برنامه ای درست کردیم که وب سایت های مختلف را قادر می کرد که به راحتی به ما لینک بدهند. ما هم در ازای هر فروش به آنها سهمی از مبلغ معامله می دادیم. ما سیستم «خرید با یک کلیک» را ابداع کردیم و کاری کردیم که همه به خرید اینترنتی علاقه مند شوند. این کارها هیچ کدام به بودجه های هنگفت نیاز نداشت. تنها به تمرکز بر نیاز مشتری و خلاقیت نیاز داشت.
به نظر می رسد شما خیلی به انتقادهای وال استریت، مطبوعات و دیگران نسبت به سرمایه گذاری های تان در نوآوری ها بی تفاوت اید؟
من بر این باور هستم که زمانی که می خواهید یک نوآوری و محصول جدید به بازار عرضه کنید، باید منتظر باشید که برخی نفهمند که اصلا چه کار می کنید. این باعث سوء تفاهم می شود. اگر شما کاری می خواهید بکنیدکه شخصی تا به حال انجام نداده است نوآوری به همین معناست -بسیاری تنها به این خاطر که محصولی جدید است، اهمیت آن را درک نمی کنند.
دانشگاهیان می گویند که آمازون در هر گونه نوآوری، سرآمد است. چه در ساختن راه های جدید بازاریابی و چه در معرفی محصولی جدید و چه در فروش آن لاین. شما کیندل را هم به بازار داده اید، که اولین محصول سخت افزاری تان است. چگونه این رویکردهای مختلف را متعادل می کنی؟
جف بزوس: ما هر روز به فکر نوآوری جدیدی هستیم. وسایلی که عملکرد ما را بهنیه تر سازد و همچنین با پایین آوردن هزینه ها، قادر شویم که به مشتریان خدماتی با مبلغ کمتر عرضه کنیم. ما کیندل را با قیمتی بسیار کم به بازار داده ایم و خدمتی به نام آمازون پرایم عرضه کرده ایم (عضویت در آمازون که برای مشتریان انتقال پستی مجانی فراهم می کند). با حجم انبوهی از نوآوری، باید محدودیت هایی هم گذاشت. شما نباید بیش از اندازه نوآوری به بازار عرضه کنید. این هم زمانی می تواند کشنده باشد. زمان، کلید موفقیت است. باید واقعا انتخابگر بود.
از هر شرکتی در آمریکا سوال کنید، به شما جواب می دهد که ما مشتری مدار هستیم. شما چه کار می کنید که فکر می کنید اینگونه هستید؟
جف بزوس: یک ایراد بزرگ در کار کمپانی ها وجود دارد که به آن توجهی ندارند. آنها مهارت محور هستند نه مشتری محور. وقتی می خواهند تجارت خود را وارد حیطه جدیدی کنند، با خود می گویندت «چرا باید این کار را انجام دهیم، ما که هیچ مهارتی در این حوزه نداریم.»
این عقیده برای یک عمر یک شرکت محدودیت می سازد، چون جهان تغییر می کند و وقتی به مهارت بسیار توجه می کنید، محصولی تولید می کند که دیگر به درد مشتری نمی خورد. استراتژی قوی تر این است که سوال را به این شکل تغییر دهیم، «بازار چه محصولی می خواهد؟»
سپس نوآوری در دل جایی که مهارت ندارید انجام دهید. کیندل یک مثال خوب است. اگر ما استراتژی خود را بر این مبنا بگذاریم که مهارت های مان در کجا است و نه اینکه نیاز بازار چیست، هیچ وقت کیندل به بازار نمی آمد. ما مجبور شدیم که افرادی را به خدممت بگیریم که بدانند چگونه می توان یک سخت افزار ساخت و بتوانند توانایی جدیدی برای شرکت تعریف کنند.
در این چند سال، هیچ وقت به این فکر نیفتادید که کار را متوقف کنید؟
جف بزوس: به هیچ وجه. یادم می آید که جلسه ای داشتیم که یکی از مدیران بخش ها به من گفت: «چقدر قرار است پول خرج کیندل کنی؟» به او نگاه کردم و گفتم: «چقدر پول داریم؟»
منظورتان هم واقعا این بود که هر چه پول داریدخرج این کار کنید؟
جف بزوس: مطمئنا نکته کلیدی این است که اول، چیزی را انتخاب کنید که به نظرتان واقعا خوب و مهم است و سپس همه تمرکزتان را روی آن بگذارید.