x
۰۲ / ارديبهشت / ۱۴۰۳ ۱۵:۴۵

وقتی که فقرای ایرانی هم خارج را دیدند!

وقتی که فقرای ایرانی هم خارج را دیدند!

درست از همان زمانی که پای مظفرالدین شاه قاجار به پاریس باز شد، فقرا هم به نوعی توانستند دیدنی‌های فرنگ را ببینند، اما نه سوار بر طیاره یا چارپایان، بلکه با قوطی‌هایی فلزی به اسم «شهر فرنگ».

کد خبر: ۸۳۷۶۷۸
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری آنلاین، ثریا روزبهانی: «شهر فرنگ»؛ شهر کوچکی بود که در قوطی استوانه‌ای‌شکلی ساخته شده بود و می‌شد ندیده‌ها و نشنیده‌های ایران و سایر سرزمین‌های دور و نزدیک را در آن دید.

شهر شهر فرنگه، از همه رنگه! | فقرا هم خارج را دیدند!

سال ۱۲۷۸ بود که برای نخستین بار مظفرالدین‌شاه قاجار، جعبه جادویی «شهر فرنگ» را روانه تهران کرد. او در نمایشگاه دستاوردهای سده‌ نوزدهم در شهر پاریس با این وسیله آشنا شد و دستور داد یکی از این جعبه‌های جادویی را برای دربار بخرند و بیاورند. تا مدت‌ها اهل حرم با این جعبه جادویی سرگرم بودند.

اردشیر آل عوض، محقق فرهنگ عامه، درباره اینکه جعبه جادو باعث به وجود آمدن شغل تازه‌ای در تهران قدیم شد می‌گوید: «چیزی نگذشت که آوازه جعبه شهر فرنگ در تهران پیچید و استادان ایرانی هم نمونه‌هایی از آن را ساختند. مردم نیز دل‌بستگی بسیاری به این سوغات فرنگ نشان دادند. از آن زمان یکی از شغل‌ها و راه‌های به دست آوردن درآمدی اندک، گرداندن شهر فرنگ در کوی و برزن‌ بود. صاحب شهر فرنگ «شهر فرنگی» نامیده می‌شد. او دستگاه را همچون کوله‌پشتی به کول می‌گرفت و در کوچه‌پسکوچه‌ها، خیابان‌ها و میدان‌های شهر می‌گشت و هرجـا جمعیتی می‌دید، شهر فرنگ را زمین می‌گذاشت و با گرفتن اجرتی ناچیز، بخشی از عکس‌ها، و اگر پول بیشتری می‌دادند،همۀ عکس‌ها را به مشتریان نشان می‌داد.

شهر شهر فرنگه، از همه رنگه! | فقرا هم خارج را دیدند!

درون دستگاه، همیشه پرده‌ای جلو تصاویر کشیده شده بود. شهر فرنگی معمولاً عکس‌های زیبای رنگی یا سیاه‌سفید از شهرهای اروپا، عجایب جهان و نیز حیوانات را از مجله‌های خارجی درمی‌آورد و آنها را به‌صورت طومار بلندی به هم می‌چسباند و برای نمایش آماده می‌کرد. اغلب تصاویری که نشان داده می‌شد مربوط به کشورهای خارجی بود به همین دلیل اسم آن را شهر فرنگ و صاحبانش را شهر فرنگی می‌گفتند. در بیشتر محله‌های تهران، به‌ویژه در سال‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ خورشیدی، کار شهر فرنگی‌ها رونق بسیار داشت. درست است که در آن زمان چندین سینما در تهران سرگرم نمایش فیلم بودند، اما همه‌ مردم توان رفتن به سینما را نداشتند و ناگزیر دل به همان شهر فرنگی‌ها خوش می‌کردند تا آنکه سینما و تلویزیون آن‌ اندازه در خانه‌ها زیاد شد و جا باز کرد که شهر فرنگی‌ها ادامه دادن کارشان را بی‌فایده دیدند، چون دیگر نمایش عکس‌های گوناگون آن‌ها خریداری نداشت.»

ابعاد این جعبه به عرض ۳، طول۵ و ارتفاع ۴ وجب بود و جلو شهر فرنگ که معمولاً اندکی هلالی بود، یک، ۲ یا ۳ دریچۀ فلزی به شکل لولۀ بخاری، در یک ردیف و به فاصله‌های مساوی، به اندازۀ ۱۰ سانتی‌متر بیرون زده بود، به‌طوری‌که ۳ کودک بتوانند در کنار هم شانه‌به‌شانه جای بگیرند. در پشت هریک از این دریچه‌ها، یک ذره‌بین بزرگ تعبیه شده بود تا عکس‌ها را درشت‌تر و زیباتر نشان دهد. درون جعبه میان طومار عکس‌ها و ذره‌بین، فانـوسی وجود داشت کـه روی عکس‌ها نـورافشانی می‌کرد. ایـن دستگاه را گاهی با رنگ‌های مختلف و لامپ‌های کوچک رنگارنگی که با باتری خشک روشن می‌شد، می‌آراستند.

ارسال نظرات
x