x
۱۶ / فروردين / ۱۴۰۳ ۲۲:۳۷

ترسناک‌ترین خواب های ما چه معنایی دارند؟ / چطور آنها را متوقف کنیم؟

ترسناک‌ترین خواب های ما چه معنایی دارند؟ / چطور آنها را متوقف کنیم؟

برخی فرهنگ‌ها کابوس‌ها را به ارواح شیطانی و دیگر موجودات بدطینت نسبت می‌دهند، اما برخی دیگر آن را پنجره‌ای به سوی آگاهی می‌دانند.

کد خبر: ۸۳۴۳۱۰
لاماری

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از روزیاتو،  کابوس‌ها هم مثل خواب‌ها محصول مغز ما هستند و در نهایت چشم‌انداز تاریک کابوس‌ها متعلق به خود ماست. برای بسیاری از ما آنها یک عارضه جانبی ناخواسته خواب هستند که ما را مملو از وحشت و تپش قلب می‌کنند. ممکن است از آنها بترسید و ممکن است شما را آزار دهند. هرکدام از ما احتمالاً می‌توانیم کابوس‌هایی را نام ببریم که به‌طور دوره‌ای در طول زندگی‌مان تکرار می‌شوند و ما را از خواب بیدار می‌کنند.

آنها را نباید با یک خواب بد یا ناخوشایند اشتباه گرفت، مثل خوابی که در آن اتوبوس را از دست می‌دهید. کابوس‌ها درواقع خواب‌هایی طولانی، واضح و ترسناک هستند که همیشه ما را از خواب بیدار می‌کنند.

آنها معمولاً تهدیدی برای بقا، تمامیت جسمانی، امنیت یا عزت نفس ما هستند و ما را پر از ترس می‌کنند. آنها همچنین می‌توانند احساسات شدید ترس، خشم، غم، سردرگمی و حتی انزجار ایجاد کنند. طبق تعریف، کابوس‌ها همچنین ما را مجبور می‌کنند که رویدادهای ترسناک را به وضوح یادآوری کنیم.

با این حال ما نباید استرس ناشی از کابوس را دست کم بگیریم، زیرا آمیگدال، بخشی از مغز که تجربیات عاطفی را پردازش می‌کند، با فعال شدن ضربان پیدا می‌کند. تنفس سریع و نامنظم می‌شود، ممکن است شروع به تعریق کنیم و ضربان قلب ما به طور نگران‌کننده‌ای افزایش می‌یابد.

اما بیشتر کابوس‌ها هیچ اثر ماندگاری در بدن ما باقی نمی‌گذارند، حتی زمانی که محتوای آنها بر روان ما نقش می‌بندد.

مهم نیست که کابوس‌ها چقدر شما را آزار می‌دهند، شما را می‌لرزانند یا تغییر می‌دهند، آنها تا حد زیادی راز باقی مانده‌اند. به سختی می‌توان منبع قدرت آزاردهنده آنها و کمیتشان را مشخص کرد. ملغمه‌ای ذهنی، بصری، احساسی و شخصی که در طول خواب تجربه می‌کنیم و زمان بیداری توسط آگاهی ذهنی‌مان ارزیابی می‌شود.

تا آنجا که دانشمندان می‌توانند بگویند، کابوس دیدن پدیده‌ای جهانی است که همیشه بخشی از شرایط بشر بوده است، نه اختلال یا ناهنجاری که به‌طور تصادفی بر برخی افراد تاثیر بگذارد و بر برخی دیگر نه. همه کابوس می‌بینند و ربطی به تجربیات زندگی، رژیم غذای، سن یا عادات شخصی ندارد.

پنج موضوع متداول کابوس‌ها در سرتاسر جهان و در گذر زمان ثابت بوده: شکست و درماندگی، پرخاشگری فیزیکی، تعقیب شدن، تصادف و نگرانی‌های مرتبط با سلامتی یا مرگ.

در کابوس همچنین با نسبت بیشتری نسبت به رویاهای معمولی، افراد ناآشنا می‌بینیم. با این حال کابوس‌های شبانه مشکل‌ساز نیستند. آنها برای رشد ما حیاتی هستند، آن هم به شیوه‌ای که شاید هرگز تصور نمی‌کردید. کابوس حتی ممکن است مفید باشد، زیرا ذهن را طوری تربیت می‌کند که تجربیات زیسته به سادگی نمی‌توانند انجام دهند و به شکل‌دهی ما و ضمیرمان کمک می‌کند.

این موضوع از دوران کودکی آغاز می‌شود؛ دوره‌ای از زندگی که ما معمولاً در آن پنج برابر بیشتر از بزرگسالی کابوس‌های شبانه را تجربه می‌کنیم. در تمام فرهنگ‌ها کودکان خواب هیولاها، شیاطین و موجودات ماوراءالطبیعه را می‌بینند.

چطور این اتفاق می‌افتد و چطور کودکانی که تجربه اندکی از دنیا دارند و عمدتاً با عشق تربیت شده‌اند باز هم می‌توانند هیولاها را تجسم کنند.

پاسخ این است که کابوس‌ها زمانی زیاد می‌شوند که بچه‌ها با رشد انفجاری در زبان و تعامل اجتماعی با خانواده و دوستان، اولین حس خود را از اینکه چه کسی هستند به دست می‌آورند. از پنج سالگی، آنها همچنین رویاهایی می‌بینند که خود در داستانشان ظاهر می‌شوند.

این زمانی است که کابوس‌ها شروع می‌شوند؛ زمانی که احساسی نسبت به خود به عنوان ذهنی مستقل و جدا از دیگران ایجاد می‌کنیم. تحقیقات هم این را تایید می‌کنند. آنچه در حال رخ دادن است بخشی از روند طبیعی بلوغ و شکل‌گیری ذهن است و این چیزی است که وقتی بزرگ می‌شویم باید از آن عبور کنیم.

کابوس‌ها ذهن‌های جوان را پرورش می‌دهند، و پس از انجام کار خود، تقریباً برای همه ما با حرکت به سمت بزرگسالی محو می‌شوند. در حدود ۱۰ سالگی، تعداد کابوس‌ها شروع به کاهش می‌کند. در ۱۲ سالگی، دختران بیشتر از پسرها کابوس می‌بینند.

کابوس‌های دختران معمولاً تحت سلطه انسان‌ها و حیوانات کوچک به عنوان متجاوز هستند، در حالی که پسرها اغلب خود را با هیولاها و حیوانات بزرگ می‌بینند. با شروع نوجوانی، دوستان و مشکلات اجتماعی نقش بیشتری در رویاها بازی می‌کنند که بیشتر جنبه جنسی دارند. کابوس‌ها کمتر می‌شوند و در بزرگسالان ممکن است بیش از یک بار در ماه رخ ندهند که عموماً به دلیل استرس و اضطراب ایجاد می‌شود.

مضامین کابوس‌های ما نیز با گذر به بزرگسالی تغییر می‌کند. هیولاهای دوران کودکی عقب می‌نشینند و با مضامین شکست، درماندگی و روابط شخصی تیره و تار جایگزین می‌شوند. اما چه کابوس نتیجه یک هیولا باشد یا احساس درماندگی، یک عنصر از دوران کودکی تا بزرگسالی ثابت می‌ماند – خود رویا همیشه در معرض تهدید است.

بیشتر کابوس‌ها هیچ ارتباطی با آسیب‌های روزانه ندارند، اما به نظر می‌رسد که روایت‌های قدیمی وحشت‌زا را دنبال می‌کنند؛ جانوری وحشی که ما را تعقیب می‌کند، در حال افتادن از صخره هستیم و به ما حمله می‌شود.

برای کسانی که با کابوس‌های مکرر مشکل دارند، مسئله مهم این است که چه کاری می‌توانند انجام دهند تا آنها را به حداقل برسانند و ترجیحاً آنها را به طور کامل متوقف کنند.

برای مقابله با کابوس‌های تکراری، ابتدا باید به یاد داشته باشیم که رویاها یک عمل تخیل خارق‌العاده هستند. به عنوان دقیق‌ترین و ظریف‌ترین رویاهای ما، کابوس‌ها نهایت تخیل هستند.

وقتی خواب می‌بینیم، توجه ما به درون معطوف می‌شود و شبکه تخیل در مغز ما فعال می‌شود. اما این بدان معنا نیست که کابوس به طور مستقل عمل می‌کند – این محصول مغز ما و تحت تأثیر وضعیت ذهنی ما است. این بدان معنی است که ما می‌توانیم از طریق تلقین ذهنی نقش فعالی در رویاهای خود ایفا کنیم تا رویاها را به سمت خاصی هدایت کنیم.

این کار به این صورت است: وقتی برای خواب به تختخواب می‌روید یک جمله ساده را با خود بگویید: «می‌خواهم درباره ایکس خواب ببینم.» و یا بهتر اینکه یک تصویر ذهنی از شخص یا چیزی که می‌خواهید درباره آن خواب ببینید ایجاد کنید. همچنین می‌توانید تصویری از آن را در کنار تخت خود قرار دهید.

رویاها بصری هستند. هر کدام از اینها را انجام دهید به زبان خودشان صحبت می‌کنید.

ارسال نظرات
x