ایران: بخشی از یک «محور» یا یک قدرت میانه در اوراسیا
قدرت چنین «سناریوهای ژئوپلیتیکی» در این است که میتوانند واقعیتهای آشفته سیاست بینالملل را به شیوهای ظاهراً عقلانی و واقعی که برای عموم مردم قابل دسترسی باشد، ارائه دهند. درعوض، آنچه لازم است درک دقیقی از این موضوع است که چگونه ایران به عنوان یک قدرت درجه دوم به دنبال ایفای نقش یک قدرت متوسط در شکل دادن به نظم ژئوپلیتیکی در حال ظهور در (اور)اسیا است، تقریباً به گستره جغرافیایی اعضا و کشورهای ناظر سازمان همکاری شانگهای.
اقتصادآنلاین-آرش نصیری؛ یک تحلیلگر هندی به نام Deepika Saraswat مقاله ای در مورد درک رفتار راهبردی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای نوشته است: طی شش ماه گذشته از زمان تهاجم حماس به جنوب اسرائیل که منجر به تهاجم اسرائیل به غزه شد، تمرکز مجددی بر محور مقاومت به رهبری ایران - از جمله حماس، حزبالله، حوثیها، سوریه و چندین گروه شیعه عراقی صورت گرفته است. گروه هایی که منافع اسرائیل و آمریکا را در منطقه به چالش میکشند. متحدان ایران در جبهههای مختلف با اسرائیل درگیر شدهاند، در حالی که تهران یک کارزار دیپلماتیک فشرده را رهبری کرده است که پیامدهای ضدبشری کارزار اسرائیل را محکوم کرده و به دنبال آتشبس است. حملات موشکی ایران و آمریکا در عراق و سوریه در ماههای اخیر بار دیگر بر ادامه خطرات درگیری مستقیم بین ایران و آمریکا مهر تأیید گذاشت. علاوه بر این، گزارشهای جدیدی در ماه گذشته منتشر شد که ادعا میکرد ایران نه تنها هواپیماهای بدون سرنشین را برای استفاده در جنگ اوکراین در اختیار روسیه قرار داده است، بلکه صدها موشک بالستیک زمین به زمین را نیز منتقل کرده است. در میان این تحولات، نقش چین در احیای روابط ایران با عربستان سعودی در سال گذشته و پذیرش ایران در گروههای چندجانبه کلیدی مانند سازمان همکاری شانگهای، بریکس در کنار روسیه و چین، بحثهای فشردهای را در مورد اینکه آیا محور چین-روسیه-ایران با هدف کمک متقابل و دشمنی با غرب در حال ظهور است یا خیر.
قدرت چنین «سناریوهای ژئوپلیتیکی» در این است که تا چه حد میتوانند واقعیتهای آشفته سیاست بینالملل را به شیوهای ظاهراً عقلانی و واقعی که برای عموم مردم قابل دسترسی است، ارائه دهند.
در شرایطی که روابط هند با ایران، علیرغم نقش برجستهاش بهعنوان «دروازه» به افغانستان و بخش گستردهتری از منطقه اوراسیا ، به دلیل «عامل ایالات متحده» و با توجه به نگرانی دهلی نو از ردپای ژئوپلیتیکی چین در قاره آسیا، همچنان مسدود شده است، محور روسیه-ایران (و به عقیده برخی پاکستان) احتمال اضافه شدن هند را در میان جامعه استراتژیک مطرح میکند.
درعوض، آنچه لازم است درک دقیقی از این است که چگونه ایران به عنوان یک قدرت درجه دوم به دنبال ایفای نقش یک «قدرت میانه» در شکل دادن به نظم ژئوپلیتیکی در حال ظهور در اورآسیا است، تقریباً به گستره جغرافیایی اعضا و کشورهای ناظر سازمان همکاری شانگهای.
ایران پس از سقوط کابل
در اوت 2021، همزمان با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان، ابراهیم رئیسی از طیف محافظه کار در ایران، به عنوان رئیس جمهوری جدید انتخاب شد. رئیسی در مخالفت با سلف میانه رو خود روحانی، زمانی که مهمترین وظیفه وزارت خارجه به رهبری جواد ظریف مذاکره با قدرت های غربی بر سر توافق هستهای بود، سیاست خارجی «آسیایی» را در دستور کار قرار داد. اولین سفر خارجی رئیسجمهور رئیسی برای شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در کشور همسایه تاجیکستان بود، جایی که ایران به عنوان نهمین عضو کامل این سازمان پذیرفته شد. سخنرانی رئیسی در نشست دوشنبه نقشی را که ایران به دنبال ایفای آن در اوراسیای پس از آمریکا است، مشخص کرد. وی گفت: در مواجهه با چالشهای بینالمللی و منطقهای، ایران فعالانه در چندجانبهگرایی منطقهای مشارکت خواهد کرد و در عین حال از دخالت قدرتهای خارجی از قفقاز تا خلیج فارس جلوگیری خواهد کرد. قدرتهای میانی از چندجانبهگرایی حمایت میکنند تا در موضوعات کلیدی در جهت منافع ملی خود نقشآفرینی کنند و زمینه بازی را در برابر قدرتهای بزرگ هموار کنند.
در مورد افغانستان، ایران وزرای خارجه کشورهای همسایه افغانستان را به عنوان تریبون کلیدی برای تعامل با طالبان در مورد مسائل امنیتی منطقهای تروریسم، قاچاق مواد مخدر، وضعیت بشردوستانه و موضوع تشکیل دولت فراگیر در این کشور میداند. همزمان، تهران از سال 2018 از چندجانبهگرایی منطقهای برای تعامل با هند، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی در گفتوگوهای آژانس امنیت ملی در مورد افغانستان استفاده کرده است که باعث شگفتی پاکستان و چین شده است. به همین ترتیب، در قفقاز جنوبی، ایران از فرمت موسوم به 3+3 شامل ارمنستان، آذربایجان و گرجستان، به علاوه روسیه، ترکیه و ایران در زمینه حفظ صلح و ارتباط منطقهای با هدف محدود کردن نقش ترکیه و گروه مینسک به رهبری سازمان امنیت و همکاری اروپا طرفداری کرد.
در زمانی که روسیه و چین تا حد زیادی از کریدور زنگزور در سراسر ارمنستان به عنوان کریدور مستقیم زمینی شرقی-غربی به ترکیه و اروپا استقبال کردهاند، ایران به همراه ارمنستان به طور فعال هند را در قالب سه جانبه و به طور فزاینده در چارچوب کریدور ترانزیتی و حمل و نقل خلیج فارس- دریای سیاه درگیر کرده است.
تحلیلگران کریدور جدید را ابزاری برای «توازن نرم» همکاری رو به رشد ترکیه، آذربایجان و پاکستان و تضمین تمامیت ارضی ارمنستان میدانند.
پل شرق-غرب
دوم، ایران خود را به عنوان «پل» پیوند دهنده پروژههای اتصال زیرساختی کلیدی در منطقه نشان میدهد. در حالی که ایران پل زمینی حیاتی در کریدور بینالمللی حمل و نقل شمال-جنوب (INSTC) است که روسیه را به اقیانوس هند متصل میکند، همچنین یکی از امضاکنندگان موسس توافقنامه عشق آباد برای اتصال بین آسیای مرکزی و خلیج فارس است. به طور قابل توجهی، در پی جنگ روسیه و اوکراین و تحریمهای غرب که بر نقش روسیه در ترانزیت به اروپا و عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای تأثیر گذاشت، کشورهای آسیای مرکزی تمایل بیشتری برای تعامل با ایران برای ایجاد تنوع در مسیرهای ترانزیتی شرق به غرب به اروپا داشتهاند. به عنوان مثال، راه آهن قزاقستان-ترکمنستان-ایران که از سال 2014 به عنوان راه آهن شمال-جنوب فعال است، اکنون توسط کشورهای آسیای مرکزی برای رسیدن به اروپا از طریق ترکیه استفاده میشود. همچنین، ازبکستان در حال گذراندن یک حرکت لیبرالسازی اقتصادی است که به اتصالات در داخل و از طریق آسیای مرکزی نیرویی تازه میبخشد. در ژوئن 2023، شوکت میرضیایف، رئیس جمهوری ازبکستان اولین رهبر ازبکستان بود که در 20 سال گذشته به ایران سفر کرد. این سفر به دوره رکود در روابط دوجانبه پایان داد و بر تقویت همکاری در تجارت، ترانزیت و همچنین علم، فناوری و گردشگری متمرکز شد.
ایران علاقمند است که خط آهن خواف-هرات ساخت ایران را با خط آهن حیرتان-مزارشریف ساخت ازبکستان به عنوان گزینهای بسیار عملیتر از راه آهن پیشنهادی «افغان-ترانس» که به بندر کراچی پاکستان میرود، پیوند دهد. علاوه بر این، از آنجایی که پکن به طور جدی راه آهن چین- قرقیزستان- ازبکستان را مورد بررسی قرار میدهد، ایران مایل است نقش ترانزیتی خود را در شاخه جنوبی کریدور ریلی شرق به غرب به اروپا افزایش دهد. بنابراین، ایران بر مرکزیت جغرافیایی و نقش یک چهارراه تمدنی در «جادههای ابریشم» تاریخی تأکید میکند تا همزمان در پروژههای مختلف اتصال بین قارهای مشارکت کند.
جدا از به حداکثر رساندن نقش ترانزیتی، ایران با مطرح کردن خود به عنوان پل ارتباطی بین کریدور بین المللی شمال-جنوب (INSTC) و ابتکار کمربند و جاده (BRI) به دنبال این است که خود را با سه بازیگر اصلی اوراسیا روسیه، چین و هند مرتبط کند و در عین حال فضای ژئواکونومیک اوراسیایی را تقویت کند که به جای اینکه تمرکز هژمونیک خود را بر چین بگذارد، متعادل باشد. نگاه محتاطانه ایران به نفوذ فزاینده چین در بازارهای انرژی آسیای مرکزی و توسعه ارتباطات حمل و نقل به این دلیل است که چگونه بر موقعیت چانهزنی ایران در منطقه تأثیر منفی گذاشته است.
شایان ذکر است، ایران با توافق موقتی که در سال 2018 به امضا رساند، یکی از اولین کشورهایی بود که با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه مشارکت کرد. همچنین کریدور اقتصادی چین و پاکستان، که به عنوان پروژه شاخص BRI محسوب میشود، در رقابت مستقیم با چابهار، تنها بندر اعماق دریای ایران است که در آن همکاری دیرینهای با هند دارد.
بازیگر تمدنی
سومین و مهمترین، تصویر ایران از یک بازیگر تمدنی (اسلامی-ایرانی) است که به چشماندازی از پلورالیسم ژئوپلیتیک در اوراسیا تبدیل میشود. ایران به طور معمول از چارچوب تمدنی در زمینههای دوجانبه با چین و هند برای تأکید بر برابری موقعیت به عنوان جانشین تمدنهای تاریخی در قاره آسیا استفاده میکند. رئیسی در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در سال 2023، سازمان همکاری شانگهای را «خانواده بزرگ تمدنها» توصیف کرد که بر اساس دیالکتیک تاریخی روابط متقابل بین تمدنها و فرهنگهای مختلف در حمایت از دیدگاه معاصر همکاری افقی منطقهای در مقابل دیدگاه سلسله مراتبی که ممکن است پکن از آن برخوردار باشد، استفاده میکند.
نکته مهم این است که در طول مرحله انتقالی در حال انجام در سیاست بینالمللی و منطقهای، در حالی که ایران همچنان به مقابله با نفوذ آمریکا در غرب آسیا، در اوراسیا ادامه میدهد، مانند یک قدرت میانه رفتار میکند که از دیپلماسی چندجانبه، مرکزیت جغرافیایی و منابع قدرت فکری خود برای شکل دادن نه تنها یک نظم ژئوپلیتیکی پساغربی بلکه یک نظم ژئوپولیتیکی پسا هژمونیک استفاده میکند.