جنگ سرد جدید؛ پکن و مسکو مهمترین چالشهای آمریکا
پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، دستگاه سیاست خارجی آمریکا با فهم شکست نظم تک قطبی و آغاز دوران جهان چند قطبی سعی کرد تا در دوران جدید اقدام به تعریف دو بلوک «اتوکراسی» و «دموکراسی» برای حفظ هژموی آمریکا در نظام بینالملل جدید کند. در این تقسیم بندی چین و روسیه به عنوان تهدید اصلی علیه منافع آمریکا و قدرتهای غربی معرفی میشوند. این فکت نه تنها در فضای تبلیغاتی بلکه در اسناد بالادستی ایالات متحده همچون «سالنامه ارزیابی تهدیدات» جامعه اطلاعاتی آمریکا قابل مشاهده است.
اقتصاد آنلاین - محمد بیات؛ به مانند سالهای گذشته نظام تهدیدات چین و روسیه در صدر اولویتهای جامعه اطلاعاتی آمریکا قرار گرفتند. با تشدید رقابت ژئواستراتژیک میان آمریکا با قدرت اقتصادی (چین) و ژئوپلیتیکی (روسیه) اسناد امنیت ملی آمریکا بیش از پیش به دامنه تهدیدات و چالشهای پیشرو در تنظیم روابط با این دو قدرت جهانی میپردازد. در نگاه سند امنیت ملی دولت بایدن جهان در نقطه عطفی قرار گرفته است که نتیجه نهایی برخورد میان بلوکهای جدید و سنتی قدرت میتواند آینده روابط بینالملل را تعیین کند. برهمین اساس به نظر میرسد سالنامه ازیابی تهدیدات جامعه اطلاعاتی آمریکا نیز با توجه به این نگاه کلان نوشته شده و قصد دارد تا با تولید ادبیات راهبردی مسئله جنگ سرد جدید را در اذهان سیاست مداران و تحلیلگران جا بیاندازد.
جنگ سرد جدید میان آمریکا، چین و روسیه – عکس مجله تایم
مهار اژدها
در بخش ابتدایی فصل «بازیگران دولتی» به تهدیدات و چالشهای چین و روسیه علیه منافع ایالات متحده پرداخته شده است. در نگاه مقامات امنیتی آمریکا، جمهوری خلق چین تنها قدرت جهان است که توان رقابت مستقیم با واشنگتن را دارد. این قدرت آسیایی به دلیل داشتن جمعیت فراوان و اقتصاد قدرتمند در کوتاه مدت میتواند تبدیل به بازیگری «غیرقابل پیشبینی» و «تهاجمی» شود. طی یک دهه اخیر آمریکاییها پس از درک خیزش اقتصادی چین سعی کردند تا به صورت تدریجی و «گام به گام» چین را به عنوان تهدید اصلی علیه نظم بینالمللی معرفی کرده و زمینه اتحاد کشورهای حوزه یوروآتلانتیک برای مهار این قدرت نوظهور را فراهم آورد. به عنوان مثال واشنگتن در دوره ریاست جمهوری بایدن از طرح کریدوری خشکی- آبی آیمک رونمایی کرده است که میتواند شبه قاره هند را به خاورمیانه و سپس بازارهای اروپایی متصل کند. همزمان آمریکاییها سعی کردند با اعمال فشار بر متحدان نزدیک خود مانند اسرائیل و ایتالیا زمینه خروج آنها از ابتکار «یک کمربند- یک جاده» را فراهم آورند یا به مانند امارات اجازه تاسیس پایگاه نظامی سری چین در نزدیکی آبهای خلیج فارس را ندهند.
واشنگتن به دنبال مهار رشد اقتصاد چین در میان مدت است
در این سند اطلاعاتی یکی از تهدیدات چین برای آمریکا ایجاد شکاف میان واشنگتن و متحدانش است. حجم تجارت خارجی میان چین و اتحادیه اروپا به بالای ۸۰۰ میلیارد دلار رسیده و این موضوع پکن را تبدیل به شریک اساسی برای بروکسل در حوزههایی همچون ماشینهای برقی، ۵G، کالاهای مصرفی، شرکتهای خدماتی و ... کرده است. علاوه بر این حجم روابط تجاری چین با ژاپن ۳۹۱ میلیارد دلار، کره جنوبی ۷۷ میلیارد دلار و استرالیا ۲۸۴ میلیارد دلار ثبت شده است. در چنین شرایطی واشنگتن قصد دارد با اعتبارزدایی از رویکرد «ژئواکونومی» چین، سیاست «امنیتی سازی» را با تمرکز بر تهدیدات تکنولوژی، سایبری، کپی رایت و مناقشات ژئوپلیتیکی در نقاط پیرامونی دنبال نماید. پیمان اتمی آکوس (آمریکا، انگلیس و استرالیا)، بازتعریف روابط استراتژیک با لندن، برجسته سازی تهدید ورود چین به حوزه توسعه زیرساختهای مربوط به فناوریهای جدید مانند ۵G، امضا توافقنامه امنیتی- اقتصادی کمپ دیوید با ژاپن و کره جنوبی، ممنوعیت برنامه تیک تاک در آمریکا، تحریک نیروهای جدایی طلب در تایوان و تشدید مناقشه دریای چین جنوبی میان پکن- توکیو تنها بخشی از اقدامات واشنگتن برای «مهار» چین و معرفی این کشور به عنوان تهدید امنیتی بوده است.
هدف قرارگرفتن بالن تجسسی چین در آسمان آمریکا
دیگر چالش پیشرو دستگاههای امنیتی آمریکا، خیزش چین به عنوان قدرتی «اطلاعاتی» است. در سند ۲۰۲۴ صراحتاً از امکان نفوذ پنهان پکن در ساختارهای تصمیم گیری آمریکا، توان ماهوارههای جاسوسی و افزایش امکان جمعآوری و تحلیل دادهها از سوی چینیها اشاره شده است. در دوران سه رئیس جمهور آخر ایالات متحده مسئله ارتباط میان سیاست مداران آمریکا با چین و تأثیر این کشور آسیایی بر روی نتایج انتخابات ریاست جمهوری بدل به یکی از موضوعات مورد مناقشه شده است. به عنوان مثال در جریان انتخابات پیشین آمریکا ترامپ کرونا را نوعی «ویروس چینی» مینامید که قصد دارد جلوی رشد اقتصادی آمریکا را بگیرد و به دموکراتها برای شکست وی در انتخابات کمک کند. دموکراتها نیز به عنوان معماران جدید جنگ سرد با چین اقدامات قابل توجهی برای مقابله با توان اطلاعاتی پکن انجام دادند. در اوایل فوریه ۲۰۲۳ پنتاگون از شناسایی یک بالن جاسوسی چین بر فراز ایالت مونتانا آمریکا خبر داد. انتشار این خبر سبب شد تا سفر دو روزه آنتونی بلیکن به پکن لغو شده و واشنگتن با استفاده از جنگنده اف- ۲۲ این بالن را هدف قرار داد و سرنگون کرد. در ادامه این بخش به تهدیدات روزافزون توان نظامی و سایبری چین علیه امنیت ملی آمریکا و شرکای آن اشاره شده است.
تضعیف مسکو؛ خط مقدم جنگ سرد جدید
روسیه دیگر قدرت بزرگی است که همواره در صدر تهدیدات بالقوه و بالفعل علیه بلوک غرب به ثبت رسیده است. جمعبندی گزارش هفده دستگاه اطلاعاتی آمریکا آن است که روسیه پس از حمله به اوکراین تبدیل به تهدید جدی علیه نظم بینالمللی شده است. نکته کلیدی در این سند آن است که مسکو قطعا به دنبال درگیری مستقیم با آمریکا و اعضای پیمان آتلانتیک شمالی نیست اما قصد دارد تا با دنبال کردن نوعی «جنگ ترکیبی» یا نبرد متقارن در زیر آستانه جنگ، سیاستهای ژئوپلیتیکی خود را در منطقه اوراسیا دنبال نماید. براساس اسناد منتشر شده از سوی اندیشکدههای غربی به نظر میرسد پس از الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه در سالهای ۲۰۱۴- ۲۰۱۵ کلیدواژه جنگ ترکیبی برای توصیف تهدیدات روسیه برای جهان غرب به کار رفته است. دفع ضدحمله اوکراین برای بازپس گیری مناطق اشغالی و وقوع جنگ غزه به عنوان دو شاخصی مورد اشاره قرار گرفته است که سبب افزایش اعتماد به نفس پوتین در برابر غرب شده است. روسها برای مقابله با کمپین تحریمی غرب، سیاست خارجی پویا را در دستور کار خود قرار دادند تا بتوانند ضمن خنثی سازی تحریمها؛ به ویژه در حوزه انرژی- مالی، اعتبار مخدوش شده خود را در سطح نظام بینالملل ترمیم نمایند.
حمله روسیه به اوکراین؛ مهمترین رخداد ژئوپلیتیکی قرن بیستویکم
دور شدن کشورهای حوزه «CIS» از روسیه را میتوان یکی از تبعات بحران اوکراین دانست. اقدامات ارمنستان، مولداوی و برخی کشورهای حوزه آسیای مرکزی برای یافتن متحدان جدید یکی از مصادیق شکست حلقه سیاسی- امنیتی مسکو پس از جنگ اوکراین است. پس از سقوط آرتساخ و سکوت مسکو در برابر اقدامات تهاجمی باکو- آنکارا، مقامات سیاسی و امنیتی ارمنستان تصمیم گرفتند تا با گسترش روابط راهبردی با آمریکا، فرانسه، هند و ایران به سطحی از بازداندگی در برابر جمهوری آذربایجان دست یافته، تا بتوانند جلوی اشغال استان سیونیک و ایجاد کریدور زنگزور را بگیرند. دیگر ضربه کلیدی به دیوار متحدان مسکو پس از دیدار روسای جمهور کشورهای حوزه آسیای مرکزی با بایدن رخ داد. در جریان این نشست واشنگتن آشکارا از شکلگیری «کریدور میانی» حمایت کرد و وعده تعمیق همکاریهای امنیتی- اقتصادی با کشورهای این حوزه را داد. تمرکز روسیه بر بحران اوکراین سبب شده است تا قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با درک خلأ حضور مسکو در منطقه قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی و اروپای شرقی، حوزه نفوذشان را گسترش داده و در همسایگی مرزهای روسیه قرار بگیرند.
روسیه با آنکه فاقد اقتصاد، تکنولوژی یا فرهنگ بسیار قدرتمند است اما همچنان به عنوان یک قدرت بزرگ نظامی- امنیتی در سراسر جهان شناخته میشود. در گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا رشد کمی نیروهای ارتش، مدرنسازی و تولید تسلیحات اتمی تاکتیکی و رشد توانمندی نظامی مسکو در حوزه فضایی از جمله دیگر چالشهای واشنگتن برای مهار روسیه عنوان شده است. از زمان جنگ سرد اول میان شوروی و آمریکا، روسها به دلیل داشتن توانمندیهای منحصر به فرد در حوزه نظامی همواره سعی کردند تا با استفاده از این اهرم، کسب امتیاز از واشنگتن و دولتهای غربی را در دستور کار خود قرار دهند. اشغال موقت گرجستان و حضور مستقیم روسیه در بحران داخلی سوریه و مقابله با گروههای تروریستی یکی از نخستین نشانههای احیای عمق راهبردی روسیه پس از فروپاشی بلوک شرق است. حال به نظر میرسد پس از حمله گسترده ارتش روسیه به اوکراین و اشغال یک چهارم از خاک این کشور اروپایی، بار دیگر تهدید نظامی روسیه بدل به «تهدید فوری» علیه اتحادیه اروپا شده است. الحاق فنلاند و سوئد به ناتو و گسترش مرزهای این پیمان نظامی در امتداد خاک روسیه، افزایش بودجه نظامی کشورهایی مانند آلمان، تعریف سیستم پدافندی «سپر آسمان» و تلاش برای کاهش وابستگی به منابع انرژی روسیه تنها بخشی از اقدامات اروپا با همراهی واشنگتن برای ایجاد «سد نفوذ» در برابر خیزش ژئوپلیتیکی روسیه بوده است. برخی کارشناسان معتقدند اگر آمریکا همچنان به دنبال فرسایشی کردن جنگ اوکراین و کوچ سازی اقتصاد روسیه باشد آنگاه ممکن است مسکو برای «بقا» و جلوگیری از مرگ تدریجی گزینه «انتحار» را انتخاب کرده و به سایر اعضای اتحادیه اروپا لشگرکشی کند.