شاخصسازی چیست؟
شاخصسازی نظام یا فنی است که سازمانها یا دولتها از آن برای برقراری ارتباط بین قیمتها و ارزش داراییها استفاده میکنند.
این کار با پیوند دادن تنظیمات انجام شده در ارزش یک کالا، قیمت یک سرویس یا یک ارزش مشخص دیگر به یک قیمت از پیش تعیین شده یا شاخص ترکیبی انجام میشود. شاخصسازی نیازمند این است که ابتدا یک شاخص قیمت شناسایی شود و سپس تعیین شود که آیا پیوند ارزش با این شاخص قیمت، اهداف سازمان را محقق میکند یا خیر. شاخصسازی بیش از همه برای دستمزدها در یک محیط با تورم بالا استفاده میشود. به شاخصسازی همچنین بالا بردن نیز گفته میشود.
نکات کلیدی
شاخصسازی به معنای تعدیل یک قیمت، دستمزد یا ارزشی دیگر بر اساس تغییرات در یک قیمت دیگر یا شاخص ترکیبی دیگر از قیمتها است.
شاخصسازی را میتوان برای تعدیل اثرات تورم، هزینهی زندگی یا قیمتهای نهادهها در طول زمان یا برای تعدیل قیمتها و هزینههای مختلف در مناطق جغرافیایی مختلف انجام داد.
شاخصسازی اغلب برای بالا بردن دستمزدها در محیطهای تورمی استفاده میشود، یعنی محیطی که در آن مذاکرات ناموفق برای افزایش منظم دستمزدها منجر به کاهشهای واقعی و مداوم در دستمزد کارگران میشود.
آشنایی با شاخصسازی
شاخصسازی یک قیمت یا پرداخت معین نسبت به قیمتهای دیگر میتواند دو هدف اصلی را دنبال کند. میتوان از آن یا برای حفظ ثبات قیمت نسبی بین دو یا چند کالا یا خدمات یا برای حفظ قیمت واقعی و باثبات یک کالا یا خدمات نسبت به قدرت خرید یک واحد ارزی، استفاده کرد. شاخصسازی یک فرآیند از پیش تعیین شده است، یعنی اینکه تمام اشخاص دخیل معمولاً از نحوهی عملکرد پیوند آگاه هستند.
در حالت اول، که سادهتر نیز میباشد، این کار با تعیین نسبت مورد هدف مطلوب دو قیمت و تعدیل یکی از قیمتها در زمان تغییر قیمت دیگر به منظور حفظ این نسبت انجام میشود. بهعنوان مثال، یک غرفهی بستنی ممکن است قیمت فروش هر قیف بستنی را به قیمت عمدهفروشی که برای بستنی میپردازد پیوند دهد تا با ثابت نگه داشتن قیمت قیفهای سرو شده، نسبت به هزینهی بستنی فله، حاشیهی سود ثابتی را برای خود حفظ کند. بدینترتیب، اگر قیمت عمدهفروشی نهاده دو برابر شود، قیمت خروجی نیز افزایش مییابد و کسبوکار سودآور باقی میماند.
در حالت دوم، یک قیمت یا ارزش دارایی به سطح قیمت یک سبد کالا مرتبط میشود که معمولاً در یک نقطهی زمانی معین برابر با 100 تعیین میشود. شاخصهای قیمت معمولاً از سوی سازمانهای دولتی رسمی، و اغلب به منظور استفادهی راحت در شاخصسازی قیمتها، دستمزدها و پرداختهای انتقالی، منتشر میشوند.
کسبوکارها ممکن است از این نوع شاخصسازی برای تطبیق افزایش حقوق کارمندان با نرخ تورم استفاده کنند، یعنی اینکه افزایش سطح قیمت مصرفکننده در یک دورهی زمانی منجر به افزایش حقوق میشود. به این نوع خاص از شاخصسازی، افزایش هزینهی زندگی (COLA) گفته میشود.
در مثال بالا، استفاده از شاخصسازی، از لحاظ نظری، میتواند تأثیر تورم بر استاندارد زندگی یک کارگر را کاهش دهد. بدون این گونه شاخصسازی، اکثر کارگران عملاً هر سال دستمزد واقعی کمتری دریافت میکنند، زیرا تورم قدرت خرید دستمزد اسمی آنها را کاهش میدهد. بااینحال همچنان چندین احتمال وجود دارد که تغییرات اقتصادی باعث ایجاد اختلاف بین دستمزدها و سرعت تورم شود.
دولتها نیز ممکن است بهطور مشابه از شاخصسازی بهعنوان راهی برای کاهش اثرات منفی تورم بر دریافتکنندگان پرداختهای انتقالی و استحقاقیها استفاده کنند. بهعنوان مثال، پرداختهای تأمین اجتماعی با افزایش سالانهی شاخص قیمت مصرفکننده پیوند داده میشوند.
علاوهبر شاخصسازی در طول زمان، قیمتها و دستمزدها را میتوان در مناطق جغرافیایی مختلف نیز شاخصسازی کرد. بهعنوان مثال، از آنجایی که اجاره بها و هزینههای زندگی در مکانهای مختلف متفاوت است، یک شرکت با کارمندانی در چندین ایالت یا شهر ممکن است نیاز داشته باشد که پاداشهای مناطق مختلف را با قیمتهای محلی مرتبط سازد. این کار را میتوان یا با پیوند دادن دستمزدها با دستمزدهای رایجی که کسبوکارهای دیگر در آن مناطق پرداخت میکنند یا با استفاده از شاخصی مانند برابری قیمت منطقهای، که دفتر تحلیل اقتصادی آن را منتشر میکند، انجام داد.
داراییها و ارزشهای مختلفی میتوانند در معرض شاخصسازی قرار گیرند. برخی از کشورها ممکن است برای انواع خاصی از پرداختهای مالیاتی در دورههای مختلف، دست به شاخصسازی بزنند. بهعنوان مثال، شاخصسازی ممکن است برای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بدهی که قبل از فروش برای حداقل زمان مشخصی نگهداری شدهاند نیز اعمال شود. در چنین حالتی، قیمت خرید اولیه در هنگام محاسبهی سود سرمایهی بلندمدت، که هنگام فروش آن وجوه بدهی مشمول مالیات میشود، نسبت به تورم تنظیم میشود. این موضوع میتواند، پس از معامله برای فروشندهی اینگونه داراییها، منجر به تخفیف در مالیات شود.
همچنین میتوان شاخصسازی را برای صندوقهای بازنشستگی نیز اعمال کرد تا شرکتکنندگان اطمینان پیدا کنند که داراییهای آنها با تورم همگام خواهتد بود. بدینترتیب، ارزش آن داراییها با گذشت زمان از بین نمیرود.
شرکتهای بیمهی عمر نیز ممکن است سیاستهایی را به مشتریان خود ارائه دهند که شامل شرایط شاخصسازی میشوند و ممکن است نوید پرداختی را بدهد که بر اساس تورم تعدیل میشود. بااینحال، حق بیمه برای چنین طرحهایی میتواند با افزایش سالانه بالاتر باشد. چنین محصولی ممکن است نگرانیهایی را درمورد پرداخت شدن حق بیمهی بیش از حد از سوی مصرفکنندگان، بهویژه برای دورههایی که تورم به حداقل رسیده است و کمتر از نرخ افزایشی است که برای شاخصسازی دریافت میشود، ایجاد کند.