بازی به سبک قواعد داعش
درحالیکه وزیر دفاع عراق از کنترل کامل نیروهای عراقی بر شهر تکریت مرکز استان صلاحالدین خبر میدهد، برخی منابع عراقی نیز اعلام کردند که شهر البغدادی نیز در استان الانبار از لوث وجود تروریستهای داعش پاکسازی شده است.
جورج فریدمن، رییس موسسه استراتفورد، در تحلیلی با پرداختن به تغییر شرایط استراتژیک خاورمیانه پس از ظهور داعش، پیشبینی کرده است که ادامه حیات داعش با این روند غیرمحتمل به نظر میرسد. فریدمن نوشته است: گروه شناخته شده با نام «دولت اسلامی عراق و شام» که به اختصار «داعش» هم خوانده میشود بهخاطر دستاوردهای شگرف نظامی خود در عراق و سوریه شهرت قابلتوجهی بهدست آورده است. در تحلیل و توضیح جاهطلبیها و خشونتهای این گروه باید جهانبینی مذهبی آن را که ترکیبی از آموزههای کیهانی، اعتقادات فرجامخواهانه و مفاهیم مدنی منحصربهفرد که ریشه در اسلام سلفی دارد مدنظر قرار داد. سنت سلفی خودش را یک سنت اصلاحطلب میداند و با برخی مناسک همانند زیارت قبر گذشتگان، ستایش اولیای دین اسلام و تعبیر خواب مخالف است. این گروه راه نجات را پیروی از پیروان اصلی پیامبر و بازگشت به راه «سلف» خود میداند. سلفیگری در جهان پس از ۱۱سپتامبر۲۰۰۱ شناخته شد. در آن زمان رهبران القاعده ادعا کردند که بهدنبال گسترش این ایده در جهان هستند. داعش تازهترین گروهی است که رفتارش بر مبنای ایدئولوژی سلفیگری توجیه میشود. نحوه عملکرد داعش درحالحاضر فراتر از یک گروه شبهنظامی است. درحالحاضر داعش کنترل بخش قابلتوجهی از سرزمینها با جمعیتی بالغ بر چندینمیلیون نفر را در کنار کنترل منابع نفت، پایگاههای نظامی و جادهها در دست دارد. دانستهها در مورد پایگاه اجتماعی داعش اندک است. همانگونه که هیچگونه دانشی درمورد دستاوردهای نظامی داعش و نحوه ائتلاف آن با گروههای مخالف در سوریه و بعثیها در عراق وجود ندارد. در بررسی این گروه باید یک نکته را مدنظر قرار داد: با وجود شناخت ناکافی و نبود اطلاعات، بسیاری بر این باورند که داعش از طریق تبلیغ ایدئولوژی و شستشوی مغزی توانسته چنین پایگاهی بهدست بیاورد درحالیکه تنها با یک نگاه اجمالی و کوتاه میتوان فهمید که چنین نیست. اکثر قریببهاتفاق افرادی که در فلوجه به داعش پیوستند از عراقیهایی بودند که توسط دولت برای مدتی زندانی شده بودند. شهرهایی هم که سقوط آنها سریع اتفاق افتاد و مقاومت کمتر بود عموما از شهرهایی بودند که پیوند کمتری با دولت داشتند. رشد اسلام سلفی در قالب داعش نتیجه سالها فعالیت نیروهای خارجی در آن منطقه نیز میتواند به عنوان یکی از دیگر توجیهها شناخته شود. در جنگ چچن نیز بسیاری از خارجیها دغدغه آزادی نداشتند اما ایستادگی در برابر یک نیروی مزدور مشترک راه را برای همکاری بسیاری از افراد از اقصی نقاط جهان باز کرده بود. درواقع باید اینگونه نتیجهگیری کرد که ظهور داعش در منطقه در یک خلأ صورت نگرفته بلکه برای بررسی بهتر و بهدستآوردن شناخت اساسی تمامی پسزمینههای تاریخی و اجتماعی را مدنظر قرار داد. با در نظر گرفتن تمامی عوامل بالا میتوان گفت که ظهور این گروه تنها یک کشور را درگیر نکرده است بلکه اثرات آن بهتناوب در تمامی جنبههای دنیای دیپلماسی بینالملل قابل مشاهده است. تاجاییکه میتوان گفت این گروه باعث شده تا نحوه روابط کشورها با یکدیگر و با امریکا تغییر کند و شیوه بازی مهرههای اصلی در منطقه عوض شود. داعش و خاورمیانه جدید مذاکرات با ایران بر سر پرونده هستهیی همچنان ادامه دارد. به اعتقاد برخی کارشناسان، روند جدید در مساله هستهیی ایران نشان از تغییر در روابط میان ایران و ایالات متحده امریکا دارد؛ تغییری که ورای تغییرات گستردهیی جغرافیای سیاسی ایران و امریکا است. این تغییرات ریشه در ظهور داعش در منطقه خاورمیانه دارد. از منظر ایدئولوژیک تفاوت اندکی میان داعش و دیگر گروههای افراطی وجود دارد. اما از نظر حضور جغرافیایی، داعش توانسته مرزهای خود را از باقی گروهها مشخص کند. اگرچه القاعده بهدنبال آن است تا کنترل بخش قابلتوجهی از دولت ملتها را بهدست گیرد با اینحال همچنان بهعنوان یک گروه تروریستی گسترده باقی مانده و هنوز انسجام لازم را پیدا نکرده است. القاعده قلمرو معناداری نداشته است اما داعش در عراق و شام رویه متفاوتی دارد. این گروه خودش را بهعنوان هسته مرکزی یک حرکت مستمر که در آخر باید تبدیل به یک حرکت فراملی مذهبی شود میبیند. بههمین دلیل سعی میکند تا قلمرو خودش را با نفوذ در عراق و سوریه گسترش دهد. این گروه با کنترل بخشهایی در دو کشور بهعنوان مناطقی که قرار است خودش را با آن معرفی کند میخواهد از طریق نیروی نظامی متعارف، حضورش را هم کنترل کند و هم گسترش دهد. داعش بهدنبال چیزی فراتر از یک گروه منطقهیی است: داعش بهدنبال آن است تا بهعنوان یک دولت منطقهیی شناخته شود! با اینحال، دورنمای نحوه بقا و دوام آن هنوز مشخص نیست. آنها مورد حمله هواپیماهای امریکایی قرار گرفتهاند و ایالات متحده در تلاش است تا با ساختن یک ائتلاف به این گروه حمله و مواضع آنها را تسخیر کند. ارتش عراق نیز که در ابتدای ظهور این گروه، شکستهایی را متحمل شده بود پیشرفتهای چشمگیری در مقابله با این گروه تروریستی داشته است. تهدید جدید سرزمینی داعش همانند گردابی به خاورمیانه کشیده شده و قدرتهای جهانی بهدنبال تعریفی از نوع رفتار با این گروه جدید هستند. نتیجه آنکه، ملتها مجبور به تنظیم دوباره سیاست و روابط خود با یکدیگر هستند. ما شاهد چنین چیزی در مورد عراق و سوریه بودیم. دمشق و بغداد تنها شهرهایی نیستند که باید برای مقابله با داعش آماده شوند. دیگر قدرتهای منطقهیی همچون ایران، ترکیه، عربستان نیز نیازمند این هستند که مواضع خود را در اینباره مشخص کنند. واقعیت این است که یک سازمان تروریستی میتواند عامل درهمریختگی باشد و آشفتگی را تحمیل کند اما متفرقکردن آن نیز میتواند باعث بقایش شود. داعش یک عنصر تروریستی دارد اما در عینحال نیروی متمرکزی هم دارد که میتواند عامل گسترش قلمرو باشد. نوع رفتار این گروه وابسته به میزان چالش ژئوپلیتیکی است که ایجاب میکند. مقابله با ائتلاف خروج ایالات متحده از عراق با یک امید انجام شد. امید به اینکه اگر این کشور نتواند با سطح معینی از قدرت خودش را اداره کند درعوض بتواند با توسعه توازن قدرت درجات مختلفی از استقلال رسمی و غیررسمیاش را حفظ و با همین عوامل به راه خود ادامه دهد. چنین هدفی اگرچه مبهم اما دستیافتنی بود. این، ظهور داعش بود که تعادل را در عراق بههم ریخت و به چالشی برای ایالات متحده تبدیل شد. راهحل واشنگتن ارسال هواپیماهای جنگی و نیروهای محدود ارتش برای مقابله همزمان در عمل با ایجاد یک ائتلاف منطقهیی بوده است.