کودکان با سواد مالی دنیا را تغییر می دهند
آشنا کردن کودکان با موضوعهای اقتصادی-اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. آنها باید یاد بگیرند چطور در جامعه کنار هم باشند و با کار گروهی برای ایجاد تغییرات مثبت تلاش کنند.
داین دیسالوو راین، نویسنده بیست و یکمین جلد از مجموعه ۲۷ جلدی «داستانهای سواد مالی» است که در آکادمی هوش مالی، تهیه و توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است. او در نیوجرسی زندگی میکند و در سال ۲۰۰۰ کتاب «مغازهی دنج بابابزرگ» را با هدف نشان دادن اهمیت کسبوکارهای کوچک و اقتصاد محلی برای کودکان مینویسد و لوح تقدیر کنگره آمریکا را برای خلق این داستان دریافت میکند.
داین دیسالوو در مصاحبه اختصاصی با آکادمی هوش مالی درباره این کتاب میگوید: «این کتاب به کودکان میآموزد آنها ضعیف نیستند و در جایگاه عضوی از جامعه میتوانند تغییر ایجاد کنند. کودکان قادرند مثل بزرگترها از دوستان، همسایهها و دیگر افراد جامعه حمایت کنند و در اقتصادی که هر روز پیچیده و پیچیدهتر میشود به کمک دیگران بیایند.
لوسی شخصیت اصلی داستان مغازه دنج بابا بزرگ است و اوقات فراغتش را در خواربارفروشی پدربزرگ میگذراند. همسایهها تمام مایحتاج خود را از این مغازه تامین میکنند. پدربزرگ همه مشتریهایش را به خوبی میشناسد، میداند آنها چه چیزهایی نیاز دارند و هوای مشتریهای نیازمند را هم دارد. اما وقتی فرآیند ساختوساز سوپرمارکتی بزرگ در همان اطراف شروع میشود، لوسی و پدربزرگش نگران تعطیلی این مغازه میشوند. در نهایت پدربزرگ تصمیم میگیرد مغازه را بفروشد؛ اما لوسی مشتریها را از این تصمیم آگاه و در روز افتتاحیه سوپرمارکت بزرگ، آنها را در خواربارفروشی پدربزرگ جمع میکند. با این برنامهریزی، او موفق میشود مغازه پدربزرگ را سرپا نگه دارد.»
او ادامه میدهد: «این روزها میبینیم چطور مغازههای کوچک در محاصره فروشگاههای زنجیرهای و سوپرمارکتهای بزرگ قرار گرفتهاند که متاسفانه این فرآیند آسیب بسیاری به اقتصاد محلی وارد میکند. عموما فروشندگان و خواربارفروشیهای محلی سود خود را در همان منطقه سرمایهگذاری میکنند و بر رونق اقتصادی محل میافزایند. اما مبالغی که به چرخه مالی فروشگاههای زنجیرهای و سوپرمارکتهای بزرگ وارد میشود، نفعی برای اقتصاد محلی ندارد و در جای دیگری سرمایهگذاری میشود.
این فروشگاههای بزرگ دارای طیف گستردهای از محصولات هستند و تقریبا هر آن چه را که مشتری جستوجو کند، ارائه میدهند و از آنجا که به صورت عمده خرید میکنند، کالاها را با قیمت کمتری نسبت به رقبای کوچک خود میفروشند و با اعمال تخفیف به نوعی مشترها را به مصرف بیشتر سوق میدهند. آنها در نهایت مغازههای محلی را از رده خارج میکنند؛ اما نباید این واقعیت را فراموش کرد که کسبوکارهای کوچک محلی، کالاهای خاص و باکیفیتتری در اختیار مشتری قرار میدهند. کتاب مغازه دنج بابابزرگ از طریق داستانی اقتصادی، کودکان را از اهمیت جامعه، کار گروهی و البته دوستی آگاه میسازد. در این فرآیند، لوسی موفق میشود تصمیم پدربزرگ برای فروش مغازه را تغییر و به اقتصاد محلی کمک کند.»
داین دیسالوو راین درباره نقش والدین درباره آموزههای سواد مالی میگوید: «در دنیای امروز بیشتر پدر و مادرها روی این موضوع متمرکز هستند که فرزندانشان موفق باشند. در حالی که عموما تعاریف آنها از موفقیت، کودکان را به فردگرایی سوق میدهد و این موضوع باعث میشود آنها اهمیت داشتن جامعه قدرتمند را نادیده بگیرند. فراموش نکنیم که جوامع آینده را کودکان میسازند و باید یاد بگیرند چطور افراد جامعه در کنار هم جمع میشوند و برای ایجاد تغییرات مثبت تلاش میکنند.
آموزش درباره نحوه استفاده از پول، اینکه کجا و چگونه خرج کنیم، میزان پسانداز و البته بخشش به کودکان باعث میشود آنها جامعه سالم و شادتری بسازند و در آن زندگی کنند. مطالعات نشان میدهد زمانی که والدین بخشنده، دلسوز و همدل باشند، احتمال آنکه کودکان سخاوتمندی باشند، بیشتر است. وقتی والدین به خیریهها کمک میکنند یا بخشی از درآمد خود را به فقرا میبخشند، ناخواسته این امور را به کودکان هم آموزش میدهند. در کتاب مغازه دنج بابابزرگ، لوسی خیلی خوب متوجه میشود که پدربزرگ هوای همسایهها را دارد. ویژگی مشتریمداری پدربزرگ باعث میشود، لوسی با کمک همسایهها از نابودی کسبوکار او جلوگیری کند.»