رؤیاهای بزرگ در خانههای کوچک
همه افراد فارغ از آنکه چه کارهایی طی شبانهروز انجام میدهند، شغلشان چیست و چقدر درآمد دارند، پس از پایان روز نیاز به استراحت، آرامش و جایی دارند بهنام «خانه» که به دور از هیاهوی دنیای بیرون و فارغ از تمام خستگیها، مشکلات و همه آنچه ذهنشان را بهخود مشغول کرده لحظات و اوقات خوشی برای خود داشته باشند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ هر تعریفی برای خانه داشته باشیم برخورداری از آرامش و آسایش نسبی هم سهمی در آن خواهد داشت. البته بزرگی و کوچکی خانه هم تا حدودی میتواند در میزان این رفاه و آرامش نقش داشته باشد. این روزها با بالا رفتن بیش از اندازه قیمت مسکن، پیشنهاد ساخت مسکنهای 25متری توسط وزارت کشور و شهرداریها در حالی مطرح میشود که بهنظر میرسد حذف هزینه زمین و ساخت به شیوه فروش اقساطی زمین میتواند مشکل عرضه مسکن را حل کند. اما آیا واقعا چنین است؟
ایده ساخت خانههای ۲۵متری موافقان و مخالفان زیادی دارد. برخی آن را ضرورت میدانند و برخی دیگر بهشدت با آن مخالفند. البته نظرات موافق و مخالف زیادی در این باره وجود دارد؛اما طبق آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی «در معاملات خردادماه سالجاری تنها 0.4درصد از کل معاملات مرتبط با واحدهای مسکونی کمتر از30متر بوده و این یعنی این واحدها جایگاهی در تقاضای بازار مسکن ندارند».
بنابراین میتوان گفت مسکنهای 25متری تناسبی با تقاضای بازار ندارند. اما مطابق آخرین آمار، میانگین ارزش هر مترمربع واحد مسکونی در پایتخت برابر با 19میلیون تومان است. بر همین اساس قیمت خرید یک واحد 25متری تقریبا 475میلیون تومان خواهد شد.
این در حالی است که دولت بهعنوان اصلیترین متولی مسکن در شرایط فعلی با استفاده از روشهای موفق ساخت مسکن میتواند با 400میلیون تومان، زمینه ساخت مسکنهای 100متری را مهیا کند.در همین راستا ساخت واحد مسکونی به شیوه فروش اقساطی میتواند چارهکار باشد.دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران عقیده دارد برای تصمیمگیری درخصوص حل مشکل مسکن نخست باید با کسانی مشورت شود که در زمینه آسیبشناسی، فرهنگ اجتماعی و شهرسازی تخصص کافی دارند. او درباره پیشنهاد ساخت مسکنهای 25متری میگوید:«با توجه به فرهنگ حاکم بر ایران که خانوادهها به هم پیوسته هستند و تک هستهای نیستند، قبلا هم خانههای دولتی در حد 70-60 متری ساخته شدهاند اما با همین اقدام هم فرهنگ مردم ایران با مشکلاتی مواجه شد.ابتدا باید توجه داشته باشیم این خانهها در مناطق دورافتاده ساخته شده و اغلب آنها بعد از گذشت چند سال بهدلیل جمعیت زیاد آسیب دیدهاند. ضمن اینکه جمعیت زیاد اغلب آسیبهای اجتماعی زیاد و انواع بزهکاری، خلاف و مشکلات اجتماعی را بهدنبال خواهند داشت.»
به عقیده دکتر اقلیما پیشنهاد ساخت خانههایی کوچکتر از این و در حد 25 یا 30متری نمیتواند هیچ کدام از مشکلات مسکن را حل کند؛«در حال حاضر مشکل اصلی مسکن متوجه افراد مجرد نیست؛ بلکه مشکل متوجه خانوادههاست. زن و شوهری که تازه ازدواج کردهاند و میخواهند صاحب فرزند شوند چگونه میتوان چنین فضایی را در اختیار آنها قرار داد. چنین پیشنهادهایی فاقد تفکر زیربنایی بهنظر میرسد و نمیتواند به خانوادهها کمک کند؛ بلکه باعث بستن قراردادهایی میشود که مردم کمترین میزان بهره یا فایده را ازآن خواهند برد».
تجربه ناموفق مشابه
سؤال اینجاست که اگر قرار است این خانهها در اختیار افراد مجرد قرارنگیرد؛ پس چه کسانی میتوانند در آن زندگی کنند؟ رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران میگوید:«حدود 40 تا 50سال قبل در فرانسه هم خانههای دولتی کوچکی ساخته شد و در اختیار افراد کمدرآمد و مهاجران نیازمند قرار گرفت اما همین خانهها به مرور تبدیل به محل تجمع معتادان، آدمکشها، دزدها و خلافکاران شد که حتی پلیس هم نمیتواند آنها را کنترل کند. وقتی فضای مناسبی برای خانوادهها وجود نداشته باشد نمیتوان انتظار داشت مشکلی بهوجود نیاید. به این ترتیب انتظار میرود مشاجرات، دعوا و ناسازگاری هم در اینگونه خانههای کوچک بیشتر خواهد شد. ضمن اینکه ساخت خانههای دورافتاده با مشکلات ایاب و ذهاب وبرخوردار نبودن از هرگونه امکانات رفاهی و درمانی مواجه خواهد بود. ساخت چنین خانههای کوچکی نهتنها مشکل مسکن را حل نمیکند؛ بلکه آسیبهای بزرگتری هم بهدنبال خواهد داشت».
اشتغالزایی
به عقیده دکتر اقلیما قبل از تصمیمگیری در مورد مشکل مسکن جوانان باید بهدنبال مشکلات اساسی دیگر آنها بود. اشتغال برای جوانان یکی از مشکلات بزرگ و اساسی آنهاست؛ «وقتی جوانی شغل و درآمدی نداشته باشد چگونه میتواند به فکر تشکیل خانواده و مسکن باشد. بدون داشتن کار و درآمد چگونه میتوان حتی خانههای کوچک 25متری را هم به زوجهایی که میخواهند ازدواج کنند، واگذار کرد. در جامعهای که جوانان بیکار باشند امکان بالا رفتن جرم و گرایش به خلاف و بزهکاری هم بالاتر میرود. هماکنون حتی بعضی افراد تحصیلکرده هم در جاهایی مشغول بهکار هستند که درآمد آنها کفاف هزینههای خورد و خوراکشان را هم نمیدهد؛ چه برسد به تهیه مسکن. با فرض وجود داشتن خانههای 25متری باز هم امکان صاحبخانه شدن برای زوجهایی که بیکار هستند وجود ندارد. بنابراین برای حل کردن ریشهای مشکل جوانان توجه به اولویتها بسیار مهم است».
توجه به تامین فضاهای عمومی و فرهنگی
دکتر وحید شالچی- جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علامهطباطبایی- در مورد ساخت خانههای 25متری میگوید:« این طرح میتواند طرح مفیدی باشد چون تجربه آن در دنیا وجود دارد. اما همان قدر که میتواند مفید باشد میتواند تبدیل به یک مشکل و مسئله اجتماعی هم بشود».
او ادامه میدهد:«در کشورهای دیگر هم خانههای کوچکی بهصورت استودیو وجود دارند که حتی زوجهای دانشجو هم میتوانند ایام تحصیل خود را در آن سپری کنند. اینگونه خانهها در واقع امکان زندگی را برای مدتی فراهم میآورد. بنابراین منطقی نیست که بخواهیم بهطور کامل این پیشنهاد را نفی کنیم. اما این خانههای کوچک برای اقشار خاصی استفاده میشود و حتما با رعایت مواردی که در موفق شدن این طرح بسیار مهم هستند». به عقیده دکتر شالچی توجه به نکاتی در مورد پیشنهاد ساخت خانههای کوچک مهم است؛«مثلا اینکه استفاده از خانههای 25متری میتواند برای قشری خاص و در زمانی خاص مورد بهرهبرداری قرار گیرد. یا این امکان میتواند برای زوجهای دانشجو وجود داشته باشد؛ البته آن هم در زمان محدود.کسانی که دوران دانشجویی را سپری میکنند میتوانند در دوران تحصیل خود ازخانههای 30 تا 35متری استفاده کنند.نکته قابل توجه این است که در اجرای این طرح اگر به این دو موضوع توجه نشود نهتنها اجرای آن مفید نخواهد بود؛ بلکه برعکس به معضلی اجتماعی هم تبدیل میشود؛ یکی اینکه وقتی این طرح اجرا میشود باید ساخت آن در فضاهای عمومی قابل استفاده و امن باشد؛ برخلاف چیزی که حدود سهدهه است در تهران انجام میشود. یعنی ما در تهران اغلب فضاهای عمومی را خصوصی میکنیم. این طرح زمانی میتواند مفید واقع شود که همزمان با آن پارکها، کتابخانهها و انواع فضاهای عمومی که قابل دسترسی برای همه مردم هستند نیز به مرور ساخته شوند. ضمن اینکه این فضای عمومی هم باید نزدیک خانههای کوچکی باشند که قرار است در آینده ساخته شوند. این موضوع بسیار مهم و در واقع برعکس چیزی است که تاکنون در تهران وجود داشته است».
دوری از حاشیهنشینی
دکترشالچی میگوید:« این خانههای کوچک میتوانند در ساختمانهایی که متراژهای مختلف در آن هستند هم ساخته شود. اتفاقا اقتصادیتر و به صرفه هم هست.ضمن اینکه زمینهای دولتی لزوما در حاشیه شهرها نیستند. ما زمینهای دولتی زیادی درون شهر و حتی مرکز شهر داریم. با توجه به گرانیهای بسیار زیاد این روزها، وقتی این خانهها در محلههایی ساخته شوند که بتوانند همه گروههای سنی را در خود جای دهند میتوانند امکان موقتی باشند برای استفاده افرادی که بتوانند 2 یا 3سالی را در کلانشهر تهران به سر ببرند و فرصتی داشته باشند تا کاری را که مشغول انجام آن هستند مثل خواندن درس یا... به پایان ببرند».
او ادامه میدهد:«وقتی خانههای کوچک را به افرادی که مثلا در حال درس خواندن هستند اختصاص دهیم مشکلی بهوجود نمیآید. حتی میتوان به بخش خصوصی اجازه داد اگر ساختمانی میسازد چند واحد کوچک هم در داخل آن بسازد. درحالیکه جداسازی و اختصاص ندادن امکانات لازم به چنین خانههایی نهتنها مشکلی را حل نمیکند؛ بلکه پس از مدتی باید هزینهای را هم برای تخریب چنین فضاهایی درنظر گرفت».
دکتر شالچی تأکید میکند:« وقتی خانههای کوچک فاقد هر نوع امکانات لازم تفریحی و آموزشی باشند بهتدریج باعث افسردهشدن اعضای خانه و جدا شدن این افراد از جامعه میشود. میتوان گفت در کلانشهرهایی که قیمت زمین بسیار بالاست گاهی به ناچار و البته بهطور موقت باید به ساخت چنین فضاهایی هم اقدام کرد. موقتی هم به آن معناست که مثلا امکان استفاده از این خانههای کوچک برای جوانهایی که تازه میخواهند زندگیشان را آغاز کنند آن هم برای مدتی وجود داشته باشد».
زمین؛ کالای تولید سرمایه
«توجه داشته باشیم ما درکشوری زندگی میکنیم که مساحت آن یک میلیون و ششصد هزار کیلومترمربع است. وقتی در چنین مساحتی زندگی میکنیم با 85میلیون نفر؛ وضعیتی که در بازار ملک وجود دارد اصلا طبیعی نیست هماکنون زمین در ایران تبدیل شده به کالای سرمایهای برای گردش دوم سرمایه و امکانی برای ثروتاندوزی بخشهای بالاتر جامعه که نتیجه آن هم بهوجود آمدن چنین وضعیت اسفباری در بازار مسکن ایران است»؛ این را دکتر شالچی میگوید و در ادامه میافزاید: «ما باید بتوانیم این وضعیت را از بین ببریم.یعنی میتوانیم در شهرهای دیگر غیراز تهران زمینهای نزدیک به رایگان به افراد واگذار کنیم. چون در شهرهای دیگر هم باید بتوانیم هم کیفیت زندگی را بالاتر ببریم و هم شهرکهای مختلف را به اقشار مختلفی اختصاص دهیم که هدف خاصی را دنبال میکنند. اگر زمین اینگونه که شاهد آن هستیم تبدیل به کالای تولید سرمایه نبود شغل دوم اغلب افراد مرفه یا تحصیلکرده کشور هم ساختمانسازی و بهاصطلاح بساز بفروشی نبود. حتی هماکنون و با موج گرانیهای زیاد هنوز هم قیمت ساخت مسکن برای بسیاری از بخشهای جامعه قابل تحمل است. اما چیزی که قابل تحمل نیست قیمت زمین است. وقتی زمینی که خریده میشود چند سال بعد فرد را به ثروتی میرساند که با هیچ علم، کاراقتصادی مولد و تلاش و کوشش و خلاقیتی نمیتوان آن را به دست آورد و به چنین سرمایهای دست یافت همین موضوع باعث میشود همه افراد تمایل داشته باشند رو به چنین سرمایهگذاریهایی بیاورند. در واقع میتوان این موضوع را فاجعه اقتصادی دانست و علت برطرف نشدن آن هم این است که چندین دهک جامعه از این موضوع نفع میبرند».
دکترشالچی عقیده دارد فاجعهای در جامعه ایران وجود دارد و آن این است که بیشتر عمر عده زیادی از مردمان این سرزمین به دغدغه داشتن مسکن سپری میشود.یعنی وقتی کمک یا ارث و میراث خانوادگی نداشته باشند؛ بعد از سالها هم وقتی بتوانند مسکنی برای خود تهیه کنند همچنان باید نگران فرزندانشان باشند که چگونه آنها باید صاحب خانه شوند.
فرهنگ کار و استراحت بیرون از خانه
دکتر احمد بخارایی، جامعهشناس و مدیر گروه مسایل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران هم در مورد طرح ساخت خانههای 25متری اظهار میدارد؛«اگرتوجه داشته باشیم ریشه انتخاب این طرحها و محل الگوبرداری آن کجاست بهتر میتوانیم پیامدها و کارکردهای مثبت و منفی آن را تحلیل کنیم».
او ادامه میدهد:«پیشنهاد ساخت خانههای 25متری الگوبرداری از کشورهایی مثل ژاپن است. مثلا در توکیو خانههای کوچک زیاد دیده میشوند؛ خانههای کوچک 35 تا 40متری که یک زوج با بچه در آنها زندگی میکنند. این واحدها بهصورت راهروهایی هستند که از بیرون در ورودی همه آنها هم مشخص است. این خانهها در چنین کشورهایی کاربرد دارند چون آنجا فرهنگ زندگی براساس زندگی بیرون از خانه است. یعنی افراد بیرون از خانه کار و تلاش میکنند و بیرون منزل فقط درگیری شغلی ندارند؛ بلکه محل استراحت و تفریح آنها هم اغلب بیرون از خانه است و خانه را فقط بهعنوان خوابگاه در نظر میگیرند. این موضوع در این فرهنگ جاافتاده و کاربرد دارد. بنابراین استفاده از این خانهها در این نوع فرهنگها معنادار میشود.موضوع دیگر علاوه بر موضوع فرهنگی مردم در این کشورها از لحاظ درآمدی هم مهم است. به این معنا که در چنین کشورهایی مسکن 20تا 30درصد هزینههای آنها را شامل میشود. پس میتوان گفت در چنین کشورهایی بیرون از خانه آن قدر از همه لحاظ امکانات وجود دارد که افراد میتوانند به آرامش نسبی برسند و وقتی وارد خانه میشوند هم خانه کارکرد حداقلی برایشان دارد. یعنی خارج از خانه میتوانند از امکانات خوبی مانند ماشین خوب، پوشاک مناسب یا رستورانها و مکانهای تفریحی خوب و مرفه استفاده کنند. با توجه به اینکه این موضوع تبدیل به فرهنگ و عادت شده است؛ الگوی رفتاری طبقه متوسط هم زندگی کردن به این سبک است به علاوه اینکه داشتن خانه کوچک را بد نمیدانند. در صورتی که ما در ایران چنین فرهنگ و افکاری نداریم. به همینخاطر هم نمیتوانیم در چنین خانههایی آرامش داشته باشیم».
خانه؛ محل امن و آسایش ایرانیها
دکتر بخارایی معتقد است:« این نوع زندگی و داشتن خانههای خیلی کوچک در ایران موفق نمیشود؛چون بخش عمده زندگی ما داخل خانه میگذرد و معمولا بیرون از خانه نمیتوانیم آنگونه که لازم باشد از آزادی و آرامش برخوردار باشیم. افراد بیشتر در مجامع خصوصی و در خانه خود احساس امنیت میکنند؛ چون از لحاظ فرهنگی به حداقل زندگی عادت نکردهایم و بیشتر اهل تظاهر، فخرفروشی به یکدیگر و تجمل هستیم. از متراژ خانه، دکور و مبلمان خانه گرفته تا نوع گوشی و ماشینمان برای نمایش به دیگران برایمان مهم است. چون متأسفانه فرهنگ ما فرهنگ تکامل یافتهای نیست؛ مانند فرهنگ ژاپنی هم فرهنگ کار و تلاش بهحساب نمیآید. بنابراین وقتی از این زاویه به موضوع نگاه میکنیم متوجه میشویم در ایران فشار مالی روی بسیاری از جوانها زیاد است، اغلب کار یا درآمد خوبی ندارند بنابراین به ناچار و به جبر و اجبار مجبور به استفاده از خانههای کوچک میشوند. در واقع زندگی در چنین خانههایی در ایران انتخابی فرهنگی نیست؛ بلکه از سر اجبار است. متأسفانه در ایران وقتی کسی مجبور میشود در خانههای کوچک زندگی کند به او برچسبهای نامناسب و منفی میزنند که ناشی از تکامل نیافتگی فرهنگی است».
مسکن به جای درمان
مدیر گروه آسیبها و مسایل اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران در ادامه با بیان اینکه وقتی بدون زیرساخت فرهنگی، الگوبرداری غلطی از کشورهای پیشرفته میشود این کار جنبه تسکین مقطعی برای مشکلی اساسی است که فقط بهطور موقت آرام و مهار میشود، میافزاید:« به این ترتیب و با چنین راهکارهایی به حاشیهنشینی دامنزده میشود، فقر فرهنگی و شکاف طبقاتی تثبیت میشود و طبقه فرودست هم بهطور موقت آرام و راضی نگاهداشته میشوند. در چنین مواقعی طبقه فرادست از چنین جریانهایی سوءاستفاده میکنند. بنابراین خیلی زود طرح ساخت خانههای کوچک هم تبدیل به دلال بازی میشود؛ ضمن اینکه خیلی از افراد کم درآمد هم همچنان قدرت خرید همین خانهها را هم نخواهند داشت. اگر هم بعضی افراد کم درآمد بتوانند چنین خانههایی تهیه کنند زندگیشان همراه با آرامش و رضایت نیست؛ چون زیرساخت فرهنگی زندگی در خانههای خیلی کوچک در جوامعی مانند ایران وجود ندارد. اما کارکرد مثبت آن مانند انتخاب بین مرگ و تب است ؛ضمن اینکه اگر همین تب هم درست درمان نشود شاید منجر به مرگ شود».
اهدای وام با بهره کم
دکتر بخارایی یکی از راههای حل مشکل مسکن را پرداخت وام به افرادی میداند که از اعتبار لازم برخوردار هستند؛وامهایی که 70تا 90درصد ارزش ملک را شامل میشوند. او ادامه میدهد:«دادن اینگونه وامها در واقع ارائه تسهیلات است نه وامهایی با بهرههای بالا که نمیتواند مشکلی را حل کند. در بسیاری از کشورها وام مسکن با بهره 3درصدی به افراد واجدشرایط تعلق میگیرد که به این ترتیب افراد میتوانند خانه بخرند. باید بپذیریم به صرف دادن پیشنهادهایی که تمام جوانب آنها بررسی نشدهاند نمیتوانیم به موفق شدن آنها اعتمادی داشته باشیم.چون خیلی زود تبدیل به الگوی مصرفی میشوند که میتوان گفت به نوعی تبعیض و اختلاف طبقاتی بهشمار میرود. هنگامی هم که اختلاف طبقاتی در جامعه تصویب و عادی شود جامعه بیش از پیش در سراشیبی فروپاشی قرار میگیرد. برای رسیدن به راهحل درست و کارساز باید با کارشناسان و متخصصان در این خصوص بحث ومشورت شود. در واقع با استفاده از تجارب و آگاهیهای افراد متخصص میتوان به راهحلهای عملی دست یافت که در طولانی مدت و بهتدریج مشکل بهطور ریشهای حل شود؛ نه فقط در ظاهر و کوتاهمدت.