جشن صندلیهای بنفش
نیمههای شب بود که پیغامهای کوتاه و گاه بریده بریده به سرعت سر از گوشیهای تلفن درآوردند: «فروش بلیت شروع شده؛ عجله کنید.» و همه کسانی که پیغام را گرفتند تبدیل شدند به ارسالکننده همان پیام و لابهلای سوالهای مداوم: «چرا حالا؟»، «چرا ظرفیت محدوده؟» و «سایت معتبره؟» شروع کردند به کلیک کردن و حساب کاربری ساختن و کد ملی وارد کردن و باز کلیک کردن و کلیک کردن و کلیک کردن؛ اولین قدم برای خرید رسمی بلیت برای ورود زنان به استادیوم آزادی و نشستن به تماشای بازی فوتبال تیم ملی ایران و کامبوج این طور برداشته شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، هشتگ «با من به ورزشگاه بیا» چند روزی بود که در توییتر و اینستاگرام دیده میشد. چند روزی بود که بخشی از کاربران شبکههای اجتماعی داشتند خودشان را آماده میکردند که از روز فروش عقب نمانند و تجربههای قبلی البته در هراسی که از نحوه فروش بلیت داشتند بیتاثیر نبود. مهر ماه یک سال پیش بود که درهای آزادی به روز زنان نیمهباز شد. بازی دوستانه ایران و بولیوی بیشتر از آنکه چه کسی در زمین پا به توپ شده و تاکتیک مربیها چیست، تبدیل شد به بهانهای برای تیترهای «تابو شکست» و «زنان به آزادی رسیدند»، حضوری که اول محدود شده بود به تعدادی مشخص از خانوادههای ورزشکاران و مهمانان دعوت شده از فدراسیون با حضور بخشی از زنان فوتبالدوستی توام شد که به دلیل نظارت فیفا توانستند خودشان را به جایگاه تماشاچیان برسانند. همین شد که موضوع حضور گزینشی و محدودیت جا و استثنا بودن این حضور در تنها یک بازی ملی تبدیل شد به دغدغهای برای گام بعد. همین بود که نیمهشب گذشته همه زنانی که ناگهان خبر باز شدن امکان خرید بلیت را شنیدند با اضطراب مشغول پیگیری شدند تا ببینند که این صندلیهای بنفش رنگی که روی نقشه آزادی مشخص شده واقعا خریدنی است یا نه.
از نیمهشب پنجشنبه تا ظهر روز جمعه آن رنگهای بنفش مدام گستردهتر شدند. توییتر و اینستاگرام در محاصره عکسها یکسان شد؛ عکس بلیتهای صادر شده برای جایگاه زنان. تقریبا تمام کسانی که موفق شدند بهموقع از خوان خرید بلیت بگذرند تصویرش را منتشر میکردند که اگر کسان دیگری هستند که در تردید ماندهاند یا بیخبر، دست به کار شوند و به شادی آنها بپیوندند.
سال گذشته هم فشارهای فیفا بود که سرانجام پای برخی از زنان را به آزادی باز کرد، همان زمانی که شورای تامین امنیت استان و فدراسیون فوتبال و نیروی انتظامی اظهارنظرهای متناقض میکردند و از میان حرفهایشان نمیشد دریافت که آن مجوز موعود صادر شده یا نه، همان زمانی که غلامحسین زمانآبادی، مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال در این مورد گفته بود: «تا ساعاتی دیگر نشستی را با حضور رییس فدراسیون فوتبال برگزار میکنیم و قرار است جزییات این کار را بررسی کنیم. اگر قرار باشد بانوان به ورزشگاه بیایند بخشی کوچک از استادیوم در اختیارشان قرار میگیرد و آنها صاحبنظران و اعضای تیمهای ملی بانوان هستند ولی هنوز جلسه نهایی تشکیل نشده است. ممکن است رییس فدراسیون و بقیه به این جمع بندی برسند که زیرساخت فراهم نیست.» حالا یک سال گذشته است و بزرگترین تفاوت تا به اینجا این بود که با پیش آمدن موضوع خودسوزی سحر خدایاری که در شبکههای اجتماعی به دختر آبی شهرت پیدا کرد، فشارهای اجتماعی روی فدراسیون فوتبال افزایش پیدا کرد: «یا فروش رسمی بلیت برای حضور زنان در تمامی بازیهای ملی و باشگاهی یا خطر تعلیق فوتبال ایران».
نتیجه نظارت محکمتر فیفا و فعالیت زنان در شبکههای اجتماعی تبدیل شد به تصویر بلیتهای بازی هفته آینده و نوشتههایی که در دو روز گذشته شبکههای اجتماعی را تسخیر کردهاند: «۳۶سالمه و برای اولین بار بلیت خریدم برم استادیوم. تمام سالهایی که فهمیدم فوتبال چیه آرزوم بود بتونم برم استادیوم و استقلال و تیم ملی رو تشویق کنم. خیلی دیر شد ولی امیدوارم تداوم پیدا کنه و نوجوونای این نسل مثل ما حسرت نکشن.» «خبر رسید سایت خرید بلیت باز شده؛ جایی بودم که اینترنت نداشتم. با بدبختی خودمو رسوندم به اینترنت و سایت. هر مرحله که پیش میرفتم قلبم تندتر میزد؛ دلم سوخت برای خودمون، برای این همه سال انتظار، برای این حس غریبی که برای اولین بار تجربه میکردم!» و بعد از سوی دیگر مردان اهل فوتبال شروع کردند به توصیههای استادیومی به زنانی که قرار است برای اولین بار در 40 سالگی، 35 سالگی، 26 سالگی یا نوجوانی قدم به آزادی بگذارند. توصیههای مردانهای که گاهی با طنز و خنده و گاهی هم نقد مواجه شد.
کمتر از یک هفته تا روز پنجشنبه 18 مهرماه مانده است و از همین حالا میشود گفت که باز هم موضوع حضور رسمی زنان در آزادی قرار است بر اصل مسابقه سایه بیندازد. تا آن روز البته بحثها و گاه جدلها و گمانهزنیها در مورد پنجشنبهای که قرار است بیاید ادامه پیدا خواهد کرد. هنوز اینکه ورود به جایگاه تماشاگران در عمل چگونه مدیریت خواهد شد و زنان باید انتظار چگونه برخوردها و احیانا مقاومتهایی را داشته باشند در ذهنها هست. هنوز گامهای بعدی و به واقعیت پیوستن حضور بدون مساله زنان تماشاگر در بازیهای باشگاهی و در استادیومهایی غیر از استادیوم آزادی باقی میمانند تا دیدن آنچه واقعا عملی میشود، جشن خرید بلیت آزادی در شبکههای اجتماعی برپا است.