
نگاهی به تاثیرات اقتصادی جنگ هشت ساله ایران و عراق/ جنگ ایران و عراق چگونه بر اقتصاد تاثیر گذاشت؟

حکومت انقلابی تازه استقرار یافته در ایران اگرچه سوسیالیست یا کمونیست نبود، اما به سرعت اکثر صنایع بزرگ آن کشور را ملی کرد. تلاش ایران برای خودکفایی باعث کاهش صادرات آن کشور شد. این ضعف اقتصادی مورد توجه صدام قرار گرفت. صدام از گسترش احتمالی دامنه انقلاب ایران به عراق میترسید. او نگران بود که اقلیت مسلمان شیعه در عراق تحت تاثیر انقلاب ایران قرار گیرند. علاوه بر آن، صدام وسوسه شده بود تا بخشی از تولید نفت بزرگ ایران و آبراههای خلیج فارس در چارچوب سرزمینی ایران را اشغال کند. بدین ترتیب، صدام در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی با یک تهاجم سازمان یافته جنگ علیه ایران را آغاز کرد.
به گزارش اقتصاد آنلاین، سایت کالکتر" در گزارشی به تاثیرات اقتصادی ناشی از جنگ هشت ساله عراق علیه ایران پرداخته و مینویسد:"صدام در سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی از ترس صدور انقلاب اسلامی تازه رخ داده در ایران کشور همسایه و با بهره گیری از هرج و مرج ایجاد شده از جمله ناشی از تحریمهای غرب علیه ایران به آن کشور حمله کرد. دولت عراق در آن زمان به لطف قیمت بالای نقت ناشی از تحریم نفت اوپک در سال ۱۹۷۳ میلادی پول نقد زیادی در اختیار داشت. هم چنین، برنامه صدام برای اشغال و در دست گیری میادین نفتی ایران به طور چشمگیری درآمد حاصل از صادرات نفت آن کشور را افزایش میداد و آن کشور را به قدرت غالب در خاورمیانه تبدیل میکرد. با این وجود، برای دیکتاتور عراق برخلاف تصور اولیه او پیروزی در جنگ کار آسانی نبود، زیرا ایران به شدت و به شکلی ماهرانه جنگید".
تحریم نفت اوپک ۱۹۷۳؛ نقطه عطفی در تحولاتی که پس از آن رخ داد
این سایت با اشاره به تاثیر تحریم نفت از سوی اوپک در سال ۱۹۷۳ میلادی در تحولات بعدی که به جنگ میان ایران و عراق انجامید، مینویسد:"اکثر آمریکاییها تا سال ۱۹۷۳ میلادی چیز زیادی درباره خاورمیانه نمیدانستند یعنی زمانی که جنگ یوم کیپور (رمضان) آغاز شد و اسرائیل متحد آمریکا در منطقه از سوی کشورهای همسایه عربی مورد حمله قرار گرفت. اسرائیل با کمک آمریکا آن حمله را دفع کرد و در جنگ پیروز شد. کارتل اوپک (مدل تجاری با محدودیتهای سازمان یافته در تولید برای حفظ قیمتهای بالا) متشکل از کشورهای عربی تولید کننده نفت با هدف اقدامی تلافی جویانه در پاسخ به کمک آمریکا به اسرائیل، صادرات نفت به آمریکا را تحریم کرد. این امر باعث شد تا قیمت نفت و به دنبال آن قیمت بنزین افزایش یابد. ایالات متحده در آن بازه زمانی با کمبود سوخت، رکود و تورم ناشی از هزینههای بالاتر تولید مواجه شد. یکی از شرکت کنندگان در جنگ یوم کیپور کشور عراق بود. در غرب عراق کشور همسایه اش یعنی ایران قرار داشت که حدود سه برابر بیشتر نفت تولید میکرد. صنعت نفت ایران علیرغم عضویت آن کشور در اوپک شدیدا تحت تاثیر کنسرسیوم شرکتهای نفتی آمریکایی بود که طبق توافق نامه سال ۱۹۵۴ میلادی حدود ۴۰ درصد از نفت ایران را تحت کنترل خود داشتند. اعضای عربی اوپک در سال ۱۹۷۴ میلادی به تحریم نفتی خود پایان دادند. بحران نفت در ایالات متحده به "ریچارد نیکسون" رئیس جمهور آسیب رساند و زمینه ساز عصبانیت عمومی بیشتر از رسوایی واترگیت شد".
اقتصاد بی ثبات ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی
این سایت در ادامه با اشاره به وضعیت بی ثبات اقتصاد و نفت ایران در ماههای منتهی به انقلاب در سال ۱۹۷۹ میلادی مینویسد:"شور و شوق انقلابی در ایران در سال ۱۹۷۸ میلادی در حال افزایش یافت. کارگران نفت در ماه اکتبر آن سال دست به اعتصاب زدند و صادرات نفت ایران را به طور اساسی کاهش داده و به صفر رساندند. این امر باعث کاهش ۵ تا ۷ درصدی منابع نفتی شد. در نتیجه، قیمت نفت افزایش یافت و ترس از احتمال بروز یک بحران جدید نفتی گسترش یافته بود. شاه مخلوع در ژانویه ۱۹۷۹ میلادی مجبور به ترک ایران شد. در نهایت، یک ماه پس از خروج شاه از ایران، انقلاب پیروز شد و غرب از یک متحد بزرگ خود در خاورمیانه را از دست داد. انقلابیون پیرو خط امام در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۷۹ میلادی به سفارت آمریکا در تهران یورش بردند، اقدامی که باعث ایجاد بحران گروگان گیری در ایران شد، زیرا بیش از پنجاه نفر از پرسنل سفارت آمریکا در تهران به گروگان گرفته شدند".
تحریمهای اقتصادی علیه ایران
"کالکتر" با اشاره به تحریمهای وضع و اعمال شده از سوی "جیمی کارتر" رئیس جمهور وقت دموکرات آمریکا علیه ایران به دلیل بحران گروگان گیری، مینویسد:"روابط دیپلماتیک بین دو دولت قطع شد و متحدان آمریکا از جمله بریتانیا و فرانسه نیز در سال ۱۹۸۷ روابط خود را با ایران قطع کردند و تحریمهای اقتصادی علیه تهران تشدید شد. این امر به معنای از دست رفتن امکان دسترسی ایران به تجارت بین المللی بود و ضربه مهمی به اقتصاد آن کشور محسوب میشد، به ویژه برای صنایع عمده آن کشور از جمله نفت که از خروج پرسنل و شرکتهای خارجی متحمل آسیب شد. حکومت تازه استقرار یافته در ایران اگرچه سوسیالیست یا کمونیست نبود، اما به سرعت اکثر صنایع بزرگ آن کشور را ملی کرد. تلاش ایران برای خودکفایی باعث کاهش صادرات آن کشور شد. این ضعف اقتصادی مورد توجه صدام قرار گرفت. صدام از گسترش احتمالی دامنه انقلاب ایران به عراق میترسید. او نگران بود که اقلیت مسلمان شیعه در عراق تحت تاثیر انقلاب ایران قرار گیرند. علاوه بر آن، صدام وسوسه شده بود تا بخشی از تولید نفت بزرگ ایران و آبراههای خلیج فارس در چارچوب سرزمینی ایران را اشغال کند. بدین ترتیب، صدام در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی با یک تهاجم سازمان یافته جنگ علیه ایران را آغاز کرد".
اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی؛ صدام برای راضی نگهداشتن عراقیها پول خرج میکرد
این سایت در ادامه مینویسد از آنجایی که ایران آغازگر جنگ نبود، صدام نمیتوانست از عراقیها بخواهد که به نام حفاظت از کشور متحمل سختی شوند. بنابراین، او هزینه زیادی را صرف کرد تا اقتصاد غیر نظامی را از سختیهای نهاشی از جنگ مصون نگه دارد.
"کالکتر" مینویسد:"این به معنای حفظ ساخت و ساز در بخش عمومی، زیرساختها و افزایش واردات از کشورهای غربی بود. با این وجود، برای صدام جنگ به طرز شگفت انگیزی پرهزینه تمام شد. او به سرعت مجبور شد از ذخایر نفتی انباشته شده عراق از دهه ۱۹۷۰ میلادی برای تامین مالی جنگ استفاده کند. ایران تا سال ۱۹۸۲ میلادی نیروهای متجاوز عراقی را مجبور به خروج از خاک خود کرد. در این مرحله صدام مجبور شد تاکتیک خود را تغییر دهد و به مردم عراق اعلام کند که عراق مورد حمله قرار گرفته است. بنابراین، هزینههای سخاوتمندانه برای پروژههای غیرنظامی و واردات کاهش یافت و هزینههای نظامی با افزایش همراه بود. افزایش هزینهها به علاوه تشدید تلفات پس از سال ۱۹۸۲ میلادی باعث کاهش حمایت عمومی عراقیها از صدام شد".
جنگ ایران و عراق بازار نفتی را به هم میزند؛ سقوط قیمت در سال ۱۹۸۳ میلادی
این سایت با اشاره به چگونگی کاهش قیمت نفت در ادامه روند جنگ میان ایران و عراق مینویسد:"در زمان آغاز جنگ بین ایران و عراق در سال ۱۹۸۰ میلادی به دلیل ترس از فروپاشی احتمالی صنایع نفتی هر دو کشور قیمت جهانی نفت افزایش یافت. واردکنندگان به سرعت شروع به جستجوی منابع جایگزین دیگر نفت کردند. در نتیجه این تقلا علیرغم آشفتگی در خاورمیانه، کشورهای غربی تا پاییز ۱۹۸۳ میلادی نفت بیش تری در مقایسه با سال ۱۹۷۳ میلادی در اختیار داشتند. علیرغم تلاش اوپک در سال ۱۹۸۲ میلادی برای بالا نگه داشتن قیمت نفت از طریق کاهش تولید، کشورهای غربی تقاضای خود برای نفت را به سطح معقولانه تری کاهش دادند و در عوض، قیمت نفت ثابت باقی ماند. هم چنین، وارد کنندگان نفت قراردادهای بلند مدت را به نفع قراردادهای کوتاه مدت به کمک ارتباطات مدرن برای خرید ارزانترین نفت ممکن کنار گذاشتند. این وضعیت به نفع صادرکنندگان جدید نفت مانند مکزیک و کاهش وابستگی به غولهای سنتی اوپک مانند ایران و عراق تمام شد. قیمت نفت در پاییز ۱۹۸۳ میلادی شروع به کاهش کرد و در سال ۱۹۸۶ میلادی به سطح کف قیمت رسید".
جنگ نفتکشها
"کالکتر" با اشاره به این که جای تعحبی نداشت که ایران و عراق به دنبال فلج کردن صنایع نفت یکدیگر بودند، مینویسد:"نفت کشهایی که عازم عراق بودند بالاجبار باید از تنگه هرمز بین ایران و امارات متحده عربی عبور میکردند و به دلیل عرض اندک این تنگه به شدت به ایران نزدیک میشدند. هر دو کشور ایران و عراق از ماه مه ۱۹۸۱ میلادی نفت کشهایی که برای تجارت عازم کشور مقابل بودند را هدف حمله قرار میدادند. نفت کشهایی که برای برای رسیدن به بنادر ایران در خلیج فارس از تنگه هرمز عبور کردند، هدف حمله از سوی عراق قرار گرفتند و جنگندههای عراقی در آوریل ۱۹۸۳ میلادی سکوهای نفتی ایران را بمباران کردند که باعث آتش سوزی و نشت نفت شد که تقریبا دو سال به طول انجامید. ایران در سال ۱۹۸۳۴ میلادی پس از دریافت جنگندهها و موشکهای فرانسوی با شدت بیش تری به عراق حمله کرد و اقدامات تلافی جویانه را شدت بخشید. در جریان این روند تعداد حملات به کشتیها و نفت کشهای کشورهای مختلف از جمله آمریکا و شوروی نیز افزایش یافت. در نتیجه، یک اقدام هماهنگ بین المللی برای حفاظت از نفت کشهایی که از خلیج فراس عبور میکردند در دستورکار قرار گرفت".
بدهیهای عراق افزایش مییابد و به اقتصاد آن کشور لطمه وارد میسازد
این سایت تحلیلی با اشاره به این که اقتصاد جنگی عراق باعث افزایش حجم بدهیهای آن کشور شد، مینویسد:"عراق در طول جنگ هشت ساله با ایران از کمکهای بین المللی فوق العادهای بهرهمند شد. با این وجود، هزینههای جنگی باعث افزایش بدهیهای عراق شد. حجم بدهیهای سنگین عراق تا زمان پایان جنگ با ایران به ۸۰ میلیارد دلار رسید. از این مقدار، تقریبا ۴۰ میلیارد دلار از بدهی عراق به متحدانش در خاورمیانه به ویژه به کویت همسایه جنوبی آن کشور بود. اقتصاد عراق در نتیجه جنگ طولانی و هزینه سالانه ۳ میلیارد دلاری برای پرداخت بدهی در وضعیت بدی قرار گرفت. در سال ۱۹۸۹ میلادی حدود نیمی از درآمد نفتی عراق برای تامین مالی بدهیهای آن کشور مورد نیاز بود و صادرات آن کشور نیز کاهش یافت. هزینه بازسازی و ترمیم خسارات ناشی از جنگ عراق بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار تخمین زده شد و نرخ تورم در آن کشور به دلیل هزینههای بالای زمان جنگ افزایش یافته بود. صدام پس از پایان جنگ در سال ۱۹۸۸ میلادی نیز به شکل بحث برانگیزی هزینههای بخش دفاعی را بالا نگه داشت و خود را به عنوان "مرد قوی جهان عرب" معرفی میکرد. گویا صدام احساس میکرد که میتواند از قدرت نظامی خود برای ارعاب کشورهای همسایه عراق استفاده کند و آنان را متقاعد سازد که رفتار مطلوبی با بغداد داشته باشند. با این وجود، معضل بدهی عراق ادامه داشت و به ضرر وضعیت اقتصادی آن کشور تمام میشد".
پس از پایان جنگ هشت ساله علیه ایران بدهیهای عراق باعث حمله آن کشور به کویت شد
"کالکتر" با اشاره به این که ریشه حمله صدام علیه کویت اقتصادی بود، میافزاید:"صدام حسین از کویت و امارات متحده عربی خواسته بود عراق را از بازپرداخت بدهی معاف کنند و استدلال کرد که عراق از آن دو کشور کوچک عربی در برابر آن چه "توسعه طلبی ایران" میخواند محافظت میکند. کویت و امارات هر دو از بخشیدن بدهیهای عراق خودداری ورزیدند و این امر باعث شد تا عراق این گلایه را مطرح کند که کویت نفت خود را از طریق استخراج در قلمرو عراق بدست میآورد و در واقع مدعی شد که کویت در حال دزدیدن نفت عراق است. صدام در حالی که در سال ۱۹۹۰ میلادی یکی از بزرگترین ارتشهای جهان را در اختیار داشت شروع به تهدید کویت کرد و این ادعا را مطرح نمود که کویت زمانی بخشی از عراق بوده است. صدام در تاریخ ۲ آگوست ۱۹۹۰ میلادی به کویت حمله کرد و سریعا آن کشور را به عنوان یکی از استانهای تازه عراق معرفی کرد. این تصمیم باعث میشد تا نه تنها بدهی عراق به کویت ملغی اعلام شود بلکه صدام میتوانست درآمدهای نفتی کویت را برای بازپرداخت سایر بدهیهای عراق و تقویت اقتصاد رو به افول آن کشور مورد استفاده قرار دهد. با این وجود، وضعیت آن گونه که صدام میخواست پیش نرفت. ائتلافی از کشورهای تحت رهبری آمریکا خواستار خروج عراق از کویت شدند. هنگامی که صدام این درخواست را نپذیرفت آن ائتلاف با کسب حمایت بزرگی از کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی جنگ خلیج فارس را در فاصله سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ میلادی آغاز کرد".

پس از پایان جنگ انزوای ایران باعث افزایش تولید داخلی آن کشور میشود
"کالکتر" در ادامه با اشاره به اقداماتی که ایران پس از سال ۱۹۸۸ میلادی به دنبال پایان جنگ هشت ساله، به تقویت بنیه دفاعی و اقتصاد داخلی مواجه با تحریم خود پرداخت، مینویسد:"ایران تا سال ۱۹۸۸ میلادی تحت تحریمهای اقتصادی اکثر کشورها از جمله اتحاد جماهیر شوروی و چین قرار داشت. از آنجایی که ایران کمکهای نظامی و مالی بسیار کم تری در مقایسه با عراق دریافت کرده بود، در نهایت مجبور شد تا تولید تسلیحات داخلی خود را توسعه دهد. جنگ اقتصاد ایران را ویران کرد، اما شهروندان آن کشور عمدتا حول محور آیت الله خمینی رهبر وقت انقلاب جمع شدند. ایران متوجه شد که نمیتواند با کشورهای همسایه نزدیک به غرب رقابت کند. در نتیجه، ایران به توسعه قابلیتهای نظامی نامتقارن روی آورد. این روند پس از پایان جنگ هشت ساله ادامه یافت، زیرا ایران کماکان دشمن ایدئولوژیک غرب بود. ایران در دهه ۱۹۹۰ میلادی بر روی تولید تسلیحات متعارف و هم چنین بر روی توسعه برنامه هستهای خود سرمایه گذاری زیادی را انجام داد. همزمان با آن ایران شاهد تداوم تحریمهای اقتصادی از سوی غرب بود که با ادعاهایی، چون حمایت آن کشور از تروریسم و تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی وضع شده بودند و به شدت رشد اقتصادی ایران را محدود کردند. وضعیت تا جایی پیش رفت که رشد تولید ناخالص داخلی ایران در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی نصف جمعیت آن کشور بود. با این وجود، بازتوزیع مجدد ثروت توسط حکومت به تداوم حمایت تودهای از نظام انقلابی حاکم بر آن کشور و جلوگیری از بروز ناآرامیهای اجتماعی کمک کرد. بنابراین، جنگ ایران و عراق به رهبران ایران کمک کرد تا با بسیج جمعیتی وفادار و سرسخت برای نبرد، از تحریمهای اقتصادی غرب جان سالم به در ببرند".

ایران به قدرت نظامی مسلط خاورمیانه تبدیل شد
این سایت تحلیلی در بخش پایانی گزارش خود با اشاره به این که ایران سه دهه پس از پایان جنگ هشت ساله با عراق به قدرت نظامی مسلط در خاورمیانه تبدیل شد، مینویسد:"ایران علیرغم مواجهه با تحریمهای غرب به نیروی موشکی بالستیک بزرگ در منطقه تبدیل شد که به آن کشور اجازه میدهد تا از مرزهای خود به اهداف دشمنان در فاصلهای دورتر حمله کند. اگرچه ایران نمیتواند از نظر قابلیتهای نظامی با امریکا یا اسرائیل در میدان نبرد رقابت کند، اما گروههای شبه نظامی زیادی در منطقه طرفدار آن کشور هستند که میتوانند به نفع تهران وارد جنگهای نامتقارن و چریکی شوند. ایران در سالیان اخیر به دلیل قابلیتهای پهپادی خود به طور گسترده شناخته شده و حتی پهپادهای خود را به روسیه نیز صادر کرده است. اگرچه غرب به ظاهر تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای را محدود کرده، اما ایران در عمل قابلیتهای هستهای خود را توسعه بخشیده است. در نهایت، جنگ ایران و عراق به تهران کمک کرد تا به یک سازنده سخت افزار نظامی مبتکر تبدیل شود. هم چنین، آن جنگ باعث شد تا ایران به کشوری تبدیل شود که در جنگهای نامتقارن و غیر متعارف برتری دارد. این که این قابلیتها تا چه اندازه در برابر ائتلاف ناتو با تسلیحات مدرنیزه شدهای که در اختیار دارد کارآمدی خواهند داشت هنوز در محک آزمون قرار نگرفته است".