
دفن ظرفیتهای دیجیتال/ چرا ایران هنوز هیچ یونیکورنی ندارد؟

در حالیکه بسیاری از کشورهای همسطح یا حتی پایینتر از ایران، استارتاپهای میلیارد دلاری خود را به بازار جهانی معرفی کردهاند، زیستبوم نوآوری در ایران هنوز در حسرت تولد یک یونیکورن واقعی است. دلایل این ناکامی ریشه در ساختارهایی دارد که نهتنها رشد را محدود میکنند، بلکه رؤیای جهانی شدن را به مرز محال میکشانند.
اقتصادآنلاین، مهرین نظری: در دنیایی که اقتصادهای نوظهور از آسیای جنوب شرقی تا آمریکای لاتین توانستهاند استارتاپهایی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار خلق کنند، زیستبوم استارتاپی ایران درجا میزند. این درجا زدن فقط نتیجهی تحریم یا کمبود سرمایه نیست، بلکه یک نشانه روشن از عیوب ساختاری در اکوسیستمی است که بیشتر به یک ویترین نمایشی شباهت دارد تا یک موتور واقعی خلق ثروت. در شرایطی که کشورهایی چون اندونزی، مصر، نیجریه و حتی پاکستان موفق به پرورش یونیکورنهایی شدهاند که حالا در بورسهای جهانی معامله میشوند، چرا در ایران هیچ استارتاپی هنوز به این جایگاه نرسیده است؟ و شاید مهمتر از آن، آیا اساساً چنین امکانی در این ساختار وجود دارد؟
سرمایهای که هست، اما «ریسکناپذیر» است
یکی از مهمترین دلایل غیبت یونیکورنها در ایران، ساختار سرمایهگذاری است. برخلاف تصوری که القا میشود، مشکل صرفاً نبود سرمایه نیست. اتفاقاً حجم نقدینگی در کشور به حدی بالاست که طبق آمار بانک مرکزی، از مرز ۹۵۰۰ هزار میلیارد تومان عبور کرده است. اما مشکل اینجاست که سرمایهگذاران ایرانی، بهویژه در سطوح بالای تصمیمگیری، اساساً ریسکپذیر نیستند و ترجیح میدهند سرمایههای خود را به بازارهای غیرمولدی مانند زمین، خودرو یا ارز بسپارند.
از سوی دیگر، نهادهای سرمایهگذاری خطرپذیر نیز که در ظاهر به حمایت از نوآوری آمدهاند، بیشتر بهدنبال امنیت سرمایه خود هستند تا رشد واقعی ایدهها. در بسیاری از موارد، همین نهادها با مداخله در تصمیمهای مدیریتی، مسیر استارتاپ را از مسیر نوآوری به مسیر وابستگی و سیاستزدگی منحرف میکنند. نتیجه؟ استارتاپی که شاید با ایدهای درخشان آغاز شده، پیش از رسیدن به نقطه انفجار رشد، در منجلاب بروکراسی و سهمخواهیهای بیپایان دفن میشود.
صادرات ممنوع، مقیاسپذیری محال
برای تبدیل شدن به یونیکورن، استارتاپ باید توانایی «مقیاسپذیری» داشته باشد. این یعنی بتواند در بازارهای فراملی عرضه شود و رشد نمایی را تجربه کند. اما در ایران، حتی صادرات سادهترین خدمات دیجیتال نیز با موانع گمرکی، مالیاتی و بانکی جدی روبهروست. سیستم بانکی کشور نهتنها ارتباط موثری با شبکههای پرداخت بینالمللی ندارد، بلکه حتی انتقال درآمدهای ارزی را هم با پیچیدگیهای غیرقابلباوری مواجه کرده است.
تحریم تنها بخشی از ماجراست. بخش دیگر، سیاستهای داخلی است که اجازه نمیدهد یک استارتاپ ایرانی به بازارهای جهانی وصل شود. در حالی که یک استارتاپ هندی یا فیلیپینی میتواند از طریق APIهای بینالمللی، خدمات خود را به آمریکا، اروپا یا شرق آسیا بفروشد، نمونه مشابه ایرانی حتی برای دریافت یک دامنه خارجی یا اکانت در پلتفرمهای زیرساختی جهانی با چالش مواجه است.
گزارش سالانه Startup Genome که شاخص بلوغ اکوسیستمهای نوآوری در جهان را بررسی میکند، ایران را اساساً در فهرست خود نمیگنجاند؛ نه به دلیل نبود ایده یا استعداد، بلکه بهخاطر نبود دسترسی، ضعف زیرساخت و سیاستهای محدودکنندهای که توسعه جهانی را به روی کسبوکارها میبندد.
اکوسیستم دستساز با استارتاپهای گلخانهای
یکی از نشانههای بلوغ یک اکوسیستم استارتاپی، شکلگیری رقابت آزاد، شفافیت سرمایهگذاری و استقلال از دولت است. اما آنچه در ایران شاهد آن هستیم، بیشتر به یک اکوسیستم گلخانهای شباهت دارد که استارتاپها در آن نه براساس توانمندی، بلکه با روابط و مجوزهای خاص رشد میکنند. حضور گسترده نهادهای شبهدولتی، سهمخواهی بازیگران سنتی و سیاستگذاریهایی که به جای تسهیل، به کنترل بازار میاندیشند، مسیر شکلگیری استارتاپهای واقعی را مسدود کرده است.
در این میان، برخی از پلتفرمها با ادعای یونیکورن بودن، در تلاشند تا فضای رسانهای را به نفع خود مدیریت کنند. اما وقتی نگاهی به شاخصهای واقعی ارزشگذاری و مقیاس عملکرد آنها میاندازیم، فاصله با واقعیت جهانی بهوضوح مشخص میشود. حتی در نبود یک بازار سرمایه شفاف برای استارتاپها، اساساً امکان ارزشگذاری منطقی هم وجود ندارد. بازار سرمایهای که خودش با بحران اعتماد و فرار سرمایه مواجه است، چطور میتواند محلی برای عرضه سهام یک استارتاپ باشد؟
اکوسیستم واقعی جایی است که نوآوری از دل رقابت شکل بگیرد، سرمایه بدون دخالت سیاست توزیع شود و شرکتها با هدف جهانی شدن، نه صرفاً جذب حمایت داخلی، رشد کنند. اما اکوسیستم فعلی بیشتر شبیه به یک باشگاه بسته است با اعضایی محدود و فرصتهایی که تنها بین حلقهای خاص دستبهدست میشود.
آینده برای زیستبوم نوآوری در ایران تیره نیست، اما تکرار وعدهها، بدون اصلاح زیرساختها، چیزی را تغییر نمیدهد. مادامیکه صادرات خدمات فناورانه به یک رؤیا، ورود سرمایه به یک ریسک و رقابت سالم به یک شوخی تبدیل شده باشد، یونیکورنها نه در ایران، که تنها در پاورپوینتهای کنفرانسها متولد میشوند.