مناسبترین واکنش به ترور اسماعیل هنیه چیست؟
« هر پاسخ نظامی که به این اقدام داده میشود به هر کیفیتی و با هر فاصله زمانی باید یک مدیریت فضای عمومی و داخلی روی آن اتفاق بیفتد. پیوست رسانهای باید داشته باشیم، پیوست افکار عمومی باید داشته باشیم. الان که ما دولتی نداریم که بتواند استقرار داشته و همه این کارها را انجام بدهد ما باید یک دولت کامل را به استقرار برسانیم و آن دولت مسئولیت داشته باشد تا بتواند پیامدها را کنترل کند. این در حال حاضر مهمترین مرحله است.»
به گزارش اقتصادآنلاین «فرهیختگان» نوشت: با توجه به اظهارنظرهایی که پس از ترور شهید هنیه در فضای داخلی و منطقهای بازتاب داده میشود این امر واضح میشود که اسرائیل از ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در ایران چندهدف غیرنظامی را مد نظر داشته است. اولا ایجاد هجمه علیه نهادهای امنیتی و ناظمی ایران، ثانیا بروز واکنش هیجانی از جانب نهادهای تصمیمگیر در نتیجه فشارهای اجتماعی و ثالثا ایجاد شکاف در بدنه عمومی جبهه مقاومت. در مواجهه با این رویکرد سیاسی و رسانهای ایران نیز باید با زمانبندی و هوشمندی وارد عمل شده و برای اقدام خود پیوست رسانهای داشته باشد. برای بررسی این موضوع که رویکرد رسانهای و سیاسی ایران در پوشش اقدام واکنش خود باید چگونه باشد با دیاکو حسینی، تحلیلگر مسائل بینالملل به گفتوگو پرداختهایم. حسینی معتقد است: «هر پاسخ نظامی که به این اقدام داده میشود به هر کیفیتی و با هر فاصله زمانی باید یک مدیریت فضای عمومی و داخلی روی آن اتفاق بیفتد. پیوست رسانهای باید داشته باشیم، پیوست افکار عمومی باید داشته باشیم.» مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ترور اسماعیل هنیه بیش از یک اقدام نظامی، اقدامی با اهدافی سیاسی بود
دیاکو حسینی ترور شهید اسماعیل هنیه در ایران توسط اسرائیل را بیش از آنکه اقدامی با اهداف نظامی بداند اقدامی سیاسی تلقی کرده و در این باره توضیح میدهد: «مشخصا هدف از این ترور در این زمان و در این مکان بیش از آنکه یک اقدام فنی بهمنظور حذف رهبران حماس باشد یک اقدام سیاسی بود برای تاثیر گذاشتن بر فضای داخلی ایران و جهت دادن به روابط خارجی ایران متاثر از احساسات جریحهدار ناشی از این اتفاق در ابتدای دولت چهاردهم و احتمالا به اشتباه انداختن ایران برای انجام واکنش افراطی و سپس کشاندن ایالات متحده به زمین بازی جنگ با ایران و در نتیجه نجات اسرائیل از مخمصهای که هر روز بیشتر دارد در عمق آن گرفتار میشود. اسرائیل میتوانست آقای هنیه را در دوحه یا حتی در جاهای دیگری که ایشان میرفت هدف قرار دهد. اینکه دقیقا این روز و این مکان را انتخاب میکند به این معنی است که اهداف سیاسی برای اسرائیل بسیار مهمتر از نفس حذف آقای هنیه بود.»
اتفاق نظر ایرانیان درمورد مناقشه فلسطین به ضرر اسرائیل بود
حسینی در مورد اینکه چرا اسرائیل این اقدام را در موعد آغاز به کار دولت چهاردهم انجام داده معتقد است: «دولت چهاردهم اسم خودش را وفاق ملی گذاشته است. در دورانی که به نظر میرسید ناامیدیهایی در بین مردم وجود دارد و اختلافنظرها عمیق است یک انتخابات برگزار شد؛ نتیجهای حاصل شد که مقداری در بین مردم ما یک بارقههای امید به تغییر به وجود آمد و دولت جدید هم براساس وفاق ملی بنا را گذاشت که حرکت را ادامه بدهد. برای اسرائیلیها طبعا این موضوع بسیار خطرناک بود. برای اینکه آنها سالها وقت صرف کرده بودند که ایران را دوقطبی و دو دسته نگه دارند. این دودستگی و دوقطبی بودن در موضوعات مختلف از جمله درباره مناقشه فلسطین و اسرائیل میتوانست در خدمت منافع اسرائیل باشد؛ بنابراین صحبت از وفاق در این مقطع زمانی در ایران به نظرم کاملا به زیان اسرائیل بود.»
نباید با واکنشهای احساسی پازل اسرائیل را تکمیل کنیم
این تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه پاسخ پشیمانکننده از جانب ایران را ضروری دانسته اما بر غیراحساسی بودن و زمانبندی مناسب آن اینگونه تاکید میکند: «چنین حملهای و واکنشهای بعدی میتواند دوباره یک دوقطبی یا چندقطبی را در ایران ایجاد کند که در نتیجه به وحدت ملی آسیب میزند. اگر ما گرفتار واکنشهای احساساتی و تندی بشویم در نتیجه آن یک اقدام صرفا نظامی برای جبران زخم ایجادشده مطالبه میشود. این میتواند به نفع اسرائیل باشد و پازل آن را تکمیل کند. این همان چیزی است که اسرائیلیها به نظرم تمایل به انجامش دارند. در این بازی و در این جنگ روانشناختی که توسط اسرائیل آغاز شده است ادامه حرکت بسیار مهم است. ما باید نشان بدهیم که حمله به خاک ایران ولو اینکه یک غیرایرانی هدف قرار گرفته شده باشد برای ما غیرقابل تحمل است و باید پاسخ داشته باشد. اما شیوه انجام این اقدام، زمانبندی این پاسخ و کیفیت آن میتواند در رسیدن اسرائیل به اهدافش کمککنند بوده یا آن را از رسیدن به این اهداف ناامید سازد.»
استقرار دولت مهمترین اقدام در وضعیت فعلی است
این تحلیلگر مسائل بینالملل در تشریح اقدامات مورد نیاز ایران برای پاسخ مناسب به اسرائیل اولین مرحله را فرصت دادن به تشکیل دولت دانست و در مورد چرایی انجام اقدامات متقابل در زمان استقرار کامل دولت جدید گفت: «اولین چیزی که ما در این مقطع زمانی به آن نیاز داریم این است که اجازه بدهیم که دولت جدید کار خودش رو شروع بکند. هنوز وزرا تعیین نشدهاند و در جای خود مستقر نیستند. وزرای سابق هم طبیعتا استقرار پیشین را ندارند. بنابراین هر نوع واکنشی در زمانی که دولت در حال انتقال است به نظر میرسد اقدامی در زمان نامناسب است و دوم اینکه دولت باید به نوبه خودش مسئولیت مدیریت فضای داخلی و بینالمللی را برعهده بگیرد.
این خیلی مهم است. یعنی هر پاسخ نظامی که به این اقدام داده میشود به هر کیفیتی و با هر فاصله زمانی باید یک مدیریت فضای عمومی و داخلی روی آن اتفاق بیفتد. پیوست رسانهای باید داشته باشیم، پیوست افکار عمومی باید داشته باشیم. الان که ما دولتی نداریم که بتواند استقرار داشته و همه این کارها را انجام بدهد ما باید یک دولت کامل را به استقرار برسانیم و آن دولت مسئولیت داشته باشد تا بتواند پیامدها را کنترل کند. این در حال حاضر مهمترین مرحله است.»
همه وزرای جدید و سابق باید در زمان واکنش ایران هماهنگ با رئیسجمهور عمل کنند
حسینی در صحبتهایش البته امکان بروز واکنش ایران در مقطع فعلی را بهطور کامل نفی نکرده اما معتقد است اگر ضرورتی در این باره باشد وزرای جدید و وزرایی که از دولت قبول مشغول به فعالیتند باید در زمان اقدام واکنش ایران مواضعی هماهنگ با رئیسجمهور اتخاذ کنند. او این ضرورت را اینگونه توضیح میدهد: «وزرای قبل خودشان را متعلق به دولت چهاردهم نمیدانند، هرچند تا آخرین لحظه مکلف هستند کارهایشان را انجام بدهند اما بهطور طبیعی خودشان را متعلق به دولت جدید نمیدانند و آماده تحویل دادن منصب خودشان هستند. این مساله انگیزه را در آنها پایین میآورد. حتی در سطوح اجرایی ممکن است تاثیرگذار باشد و کیفیت اجرا را متاثر خواهد کرد. خواه یا ناخواه این اتفاق میافتد. در آن طرف هم رئیسجمهور چون وزرا را انتخاب نکرده طبیعی است که آماده نباشد با وزرای این دولت این کار سخت و خطیر را پیش برده و این ماموریت را با کسانی که انتخاب نکرده و تعهدی به تصمیمات رئیسجمهور منتخب ممکن است نداشته باشند مدیریت کند.»
اسرائیل هم در ۷ اکتبر غافلگیر شد
دیاکو حسینی در پایان، تلاشهای رژیمصهیونیستی برای ضعیف جلوه دادن توان امنیتی ایران را با اشاره به ماجرای ۷ اکتبر بهعنوان بزرگترین شکست اطلاعاتی اسرائیل اینگونه پاسخ میدهد: «در جنگهای مدرن اطلاعاتی که با تکنولوژیها آمیخته هستند این نوع اتفاقات عجیب، نامعمول و نامرسوم نیست. یعنی ما مرتب در کشورهای مختلف مشابه آن را دیدهایم. همین اسرائیل که داعیه داشتن یک سازمان اطلاعاتی پرقدرت در جهان را دارد در هفت اکتبر به شکل فاجعهباری غافلگیر شد و به وضعیتی دچار شد که همین امروز هم در آن گرفتار است. در آمریکا ۱۱ سپتامبر یکی از بزرگترین شکستهای اطلاعاتی شروع قرن اتفاق افتاد. این فراز و فرودها در موضوعات امنیت اطلاعاتی رایج است و من فکر نمیکنم نشاندهنده این باشد که ایران ضعیف است؛ ضمن اینکه بهطور متقابل هم ایران در قسمتهای مختلف نشان داده توانایی عملیاتی اطلاعاتی خوبی را بهویژه در مبارزه و رویارویی با اسرائیل دارد.»