استارتآپها مسیری جدید برای سرمایهگذاری
استارت آپ یک کمپانی نوپا است که راهحلی نوین را برای یک مساله ارائه میکند؛ در حالی که تضمینی برای موفقیت کمپانی از طریق راه حل ارائه شده وجود ندارد.
ویکیپدیا نیز استارت آپ را یک تجارت نوپا در قالب یک کمپانی، شراکت یا سازمان موقت تعریف میکند که در پی ایجاد و راهاندازی یک مدل تجاری جدید در زمینهی خاصی است. ویکیپدیا نیز نوآوری را به عنوان شاخصهی اصلی استارت آپ عنوان کرده و به این نکته اشاره کرده که در باور عمومی، استارتآپها معمولا ماهیتی مرتبط با فناوری دارند؛ اما این موضوع همیشه صحت ندارد. این دایرهالمعارف اینترنتی درونمایهی استارت آپ را در جاه طلبی، نوآوری و تلاش برای رشد در سطح جهانی تعریف کرده است
ایده اصلی این گونه رویدادها برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ توسط فردی به نام اندرو هاید طرح ریزی شد. در این گروه عده از افراد آخر هفته در مورد یک ایده کسب و کار هم فکری می کردند تا آن را اجرایی سازند. پس از انتشار موفقیت آن همایش آخر هفته دیگری چند ماه بعد از آن، در ونکوور کانادا برگزار شد.
با توجه به چنین مواردی میتوان به روشنی دید که تاسیس استارت آپ نیاز به برقراری قوانین خاصی ندارد؛ حال آنکه درآمد، سود و تعداد کارکنان همواره در کمپانیهای بزرگ تغییر کرده و دغدغهی این مسائل را نیز دارند. استارت آپ فارغ از مسائلی که کمپانیهای بزرگ با آن دست به گریبان هستند، فقط در زمینهی کاری خود مشغول به کار است. استارتاپ ها، معمولا حول ایده های نوآورانه و خلاقانه بنا می شوند. در واقع فرد یا افرادی خوشفکر، با ایده های نو، در جستجوی روش هایی برای کسب درآمد از آن ایده و تولید انبوه محصولات یا خدمات مبتنی بر آن ایده هستند. نوآوری در استارتاپ ها، به شکل نوآوری در بازار یا نوآوری در محصولات و خدمات خود را نشان می دهد.
با بررسی تولد و فعالیت استارتآپها در سالهای اخیر میتوان به جرات گفت که بصورت میانگین عمر استارتآپ ها تقریبا سه سال است و این کمپانیهای نوپا پس از سه سال دیگر یک استارت آپ شناخته نمیشوند. دلایل متعددی برای پایان دوران سه سالهی شناخته شدن به عنوان استارت آپ مطرح است که از جملهی آن میتوان به تصاحب شدن توسط سایر کمپانیهای بزرگ، افزایش تعداد دفاتر به بیش از یک مرکز، افزایش درآمد به بیش از ۲۰ میلیون دلار، افزایش تعداد کارکنان به بیش از ۸۰ نفر و افزایش تعداد اعضای اصلی به بیش از پنج نفر یا فروش سهم اعضای اصلی اشاره کرد. در واقع فاکتور اصلی یک استارت آپ را باید توانایی آن برای رشد بدانیم. گراهام، استارت آپ را یک کمپانی تعریف میکند که ساختار آن برای رشد سریع معماری شده است. در واقع تمرکز برای رشد، فارغ از فاکتورهایی نظیر جغرافیایی است که اعضای استارت آپ آن را تاسیس کردهاند؛ از اینرو استارت آپها را باید از کسب و کارهای کوچک جدا کرد.
در کشورمان نیز این روزها شاهد ظهور استارت آپهای متعددی هستیم. حتی کمپانیهایی نیز وجود دارند که در صورت مقبول بودن طرح و آنچه که استارت آپ در پی رسیدن به آن است، درصدد حمایت از این کسب و کار برمیآیند. با یک گشت و گذار ساده در اینترنت میتوان نمونههای موفق استارت آپهای داخلی را نیز مشاهده کرد. توسعهی یک ایده و راهاندازی یک استارت آپ پیش از داشتن ایده و ابزار، نیازمند خودباوری است.
یک ایده استارتاپی خوب چیست؟
۱- ایده استارتاپی خوب، ایده ای است که بشود بر اساس آن مدل کسب و کار ساخت.
مدل کسب و کار یعنی اینکه دقیقاً معلوم باشد هزینه های راه اندازی و نگهداری از کجا تأمین میشود و درآمدهای احتمالی از کجا و به چه شکل به دست می آیند. اگر معلوم نباشد درآمد از کجا به دست خواهد آمد، از ابتدا ایده را شکست خورده بدانید! البته این به معنی این نیست که نمی توان به تعداد کاربر به عنوان یک فاکتور درآمدی نگاه نکرد. برعکس ممکن است بزرگترین عامل موفقیت یک استارتاپ تعداد کاربران آن باشد ولی حتا در صورتی که استارتاپ شما قرار است محصولی رایگان هم ارائه بدهد، باز باید مدل درآمد مشخصی داشته باشد. به طور نمونه یک اپلیکیشن ایرانی که اقدام به انتشار آگهی افراد می کند تا زمانی که به یک میلیون کاربر نرسیده بود، کلیه خدماتش رایگان بود ولی حالا آرام آرام دارد خدمات پولی را راه اندازی می کند. به جرأت می توان گفت این آپ برای این حجم کاربر و کسب درآمد از آنها، از همان ابتدا برنامه داشته است.
یک ویژگی مهم دیگر مدل کسب و کار، تکرار پذیر بودن آن است. تکرار پذیر بودن یک مدل کسب و کار یعنی بتوان آن را بارها و بارها تکرار کرد و درآمد کسب کرد. فرض کنید ایده ای به ذهن شما می رسد، آن را می سازید و یک مشتری هم برای آن پیدا می کنید. حالا آیا می توانید محصول را به دیگری هم بفروشید یا همان یک مشتری، اولین و آخرین مشتری است؟ اگر این طور است شما یک «پروژه» دارید نه یک استارتاپ.
۲- ایده استارتاپی خوب، ایده ای است که مشکلی از مشکلات مشتریان را حل کند.
بزرگترین مشکلی که خیلی ها از ایده پردازان استارتاپی (اغلب شکست خورده) دارند این است که در خلأ به ایده ای فکر می کنند و بعد حدس می زنند که این موضوع می تواند برای خیلی ها جذاب باشد و چون جذاب است برای آن پول خرج می کنند! برای یافتن یک ایده استارتاپی خوب، ابتدا یک «مشکل» خوب پیدا کنید! مشکلی که برای آن راه حلی دارید یا می توانید داشته باشید! اگر پیدا کردن «مشکل خوب» برایتان سخت است، از خودتان و مشکلات خودتان شروع کنید.
نگاهی به روند تامین مالی استارتاپها در جهان
استارتاپها به منظور برطرف کردن خلأهای موجود در اقتصاد، با ارائه راهکارهای خلاقانه یا از طریق ارائه راهحلهایی بهمنظور سادهسازی فعالیتهای زمانبر و پیچیده، با استفاده از فناوری و بالابردن یا بهبود بهرهوری، به رشد اقتصاد کمک شایانی میکنند. این راهکارها در کشورهای در حال توسعهای که رهبران آنها در تلاشند تا فقر را از میان برداشته و سرمایهای پایدار ایجاد کنند تاثیر به مراتب بیشتری خواهند داشت. اگرچه در نگاه اول، این برداشت وجود دارد که استارتاپ ها در کشورهای پیشرفته و با اقتصادهایی که ثبات بیشتری دارند، عملکرد بهتری خواهند داشت، اما دسترسی به اینترنت یا حتی سرویسهایی که برای کاربران سراسر دنیا بهطور یکسان ارائه شده، این اختلاف را تا حد زیادی برطرف کرده است. به این ترتیب، خلق ایده، کارآفرینی، کسبوکار نوپا یا استارتاپ، نقطه عطفی در دنیای اقتصاد امروزی است که پنجره جدیدی برای کشورهای توسعه یافته یا حتی در حال توسعه باز کرده تا با استفاده از آن، بتوانند درجههای بالاتریی از توسعه را در حوزه اقتصاد دانشبنیان تجربه کنند؛ بهطوریکه براساس آنچه در گزارش سالانه EY2 آمده سرمایهگذاری جهانی روی استارتاپها در دو دهه اخیر روند روبهرشد داشته تا اینکه در سال ۲۰۱۵ به بیشترین میزان خود یعنی ۱۴۸میلیارد دلار رسیده و بیش از هشت هزار ایده استارتاپی را مورد حمایت قرار داده است. همچنین تأمین مالی کسبوکارهای نوپا نسبت به سال ۲۰۱۴ حدود ۵۴ درصد رشد کرده و این در حالی است که ایدههای بیشتری شانس نزدیکشدن به مرحله تجاریسازی را پیدا کردند .
جهت بررسی و عملی کردن یک ایده به مشورت و مشارکت افراد متخصص در رشته های مرتبط نیاز است و از آنجایی که ایده های استارتاپی در اینترنت ایجاد می شوند اصولا برنامه نویس ها، طراحان، بازاریاب ها، مدیران محصول و مشتاقان کارآفرینی ایده هایشان را به اشتراک گذاشته، تشکیل تیم می دهند و محصولی را ساخته و تجارت نوپایی را آغاز می نمایند.
افراد ایده هایشان را بیان می کنند و سپس ایده برتر از بین انتخاب می شود و روی عملی کردن آن کار می کنند در نهایت در ساعات پایانی استارتاپی ها، ایده هایی که عملی شده اند بیان شده و دموی آن در صورت آماده شدند ارائه می شوند، در این قسمت داوران و سرمایه گذران حضور دارند و با توجه به وجود پتانسیل ایده برای کسب بازار، روی ایده سرمایه گذاری و ایده های برتر انتخاب می شود.
ایده یک طرح ذهنی است که به میزان خلاقیت افراد بستگی دارد ایده را می توان قدم نخست برای راه حل مشکل دانست. ایده میتواند ساختاری ساده یا پیچیده داشته باشد که باتوجه به اینکه دید هر شخص به مشکل تفاوت می باشد برای حل یک مشکل ممکن است راه حلهای متفاوتی ارائه شود یک ایده خوب می تواند خروجی اقتصادی خوبی هم ایجاد کند. اساس استارتاپ ایجاد این ایده ها در ذهن افراد خلاق و ایجاد کارآفرینی است.
برای ایجاد یک ایده استارتاپی افراد باید ویژگی هایی نظیر خلاقیت (فرآیند ذهنی کشف ایده از طریق ترکیب مفاهیم جدید و یا خلق یک مفهوم جدید) ، نوآوری (اجرایی نمودن یک مفهوم جدید ایجاد شده یا به کارگیری یک خلاقیت نوآْوری را می توان گام جلوتر از اختراع نامید یعنی معرفی یک محصول جدید ) و توانایی ایده سازی را داشته باشند. آشنایی با مدل های کسب و کار و بهره¬گیری از دانش افراد سرآمد در این زمینه میتواند به تقویت این ویژگی ها منجر شود.
اساس این استارتاپ ها جهت دهی به ایده ها و عملی شدن یک فکر است که رابط بین خلاق و سرمایه گذار را ایجاد می کند. هم اکنون بسیاری از شرکت های بزرگ فناوری از همین طریق به ابرکمپیانی هایی تبدیل شده اند که باور آن سخت است برای نمونه درآمد اپل فقط از بخش اپل استور در سال ۲۰۱۶ بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار بود.
استارتاپها معمولاً فعالیت خود را با یک طرح، ایده یا نوآوری آغاز میکنند. در مسیر اجرایی کردن این ایده اگرچه امید، برنامهریزی، الهام گرفتن از دیگران و البته صرفهجویی در هزینهها از جمله ملزومات اصلی به حساب میآیند اما تامین منابع مالی مورد نیاز هم از جایگاه ویژهای برخوردار است. به هر حال، صاحب ایده برای به نتیجه رسیدن آن نیاز به بازیگران جدیدی از جنس سرمایهگذار دارد. حساسیت درباره افشا نشدن ایدهها و حفظ حقوق مالکیتی، معمولاً مانع از استقبال ایدهپردازان برای جذب افراد جدید به عنوان سرمایهگذار میشود. اگرچه ایدهپردازان در گامهای نخست اجرایی کردن ایده خود، میتوانند با تکیه بر سرمایههای خانوادگی و شخصی به دنبال جذب سرمایههای جزیی اولیه باشند، اما نمیتوان این رویه را تا زمان تجاریسازی ایده ادامه دهند. این نوع رویکرد معمولاً در کشورهای توسعه یافته موفق است. در واقع، سرمایه و ایده باید در یک بستر قانونی و نه شخصی و خانوادگی به یکدیگر برسند. برای اینکه در اکوسیستم، استارتاپی موفق شود، به اصلاح قوانین و مقررات و ایجاد الگوهایی برای اتحاد سرمایه با اندیشه نیاز است از آنجاییکه کسبوکارهای نوپا پرریسک بوده و درصد بالایی از آنها موفق نمیشوند، بخشی از سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری روی این تیمها اعتماد زیادی ندارند. از طرفی ریسک، بازده، میزان سرمایهگذاری و افق زمانی سرمایهگذاری، چهار عامل اصلی و تعیین کننده منبع تأمین مالی مناسب هر شرکتی هستند .بر همین اساس، استارتاپها به عنوان یک کسبوکار نوپا که تصویر روشنی از هیچیک از این عوامل ارائه نمیکند، ممکن است در جذب سرمایه با چالشهایی مواجه شده و در نهایت، به دلیل کمبود مالی شکست بخورد. درحالیکه در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران حمایت از استارتاپها از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که پتانسیل این شرکتها در توسعه و ارتقای سطح فناوری، بیشتر از شرکتهای جا افتاده و روتین است و این شرکتها با استفاده از فناوری و بهبود بهرهوری میتوانند نقش مهمی در بهبود شرایط اقتصادی ایفا کنند.
اولین مرحله از تأمین سرمایه موردنیاز یک استارتاپ در مرحله راهاندازی یا سرمایهگذاری ،مرحله کشت ایده است که در آن مرحله، تأمین سرمایه ایده، استارتاپ را قادر خواهد ساخت تا به رشد خود ادامه دهد. در واقع، در این مرحله منابع موردنیاز توسط خود ایدهپردازان یا از سوی اطرافیان، سرمایهگذاران فرشته یا روشهای دیگری مانند سرمایهگذاری جمعی تأمین میشود. در مراحل رشد از استارتاپها برای برنامههای تجاری خود به دلیل نداشتن داراییهای مشهود یا اعتبار کافی و ناشناخته بودن برای جذب سرمایه از منابع وامدهنده مانند بانک ها نمیتوانند استفاده کنند؛ بنابراین این ایدهپردازان باید به دنبال سرمایهگذاران ریسکپذیر یا جسوری باشند که حاضرند از کسب وکارهای نوپا در بلندمدت حمایت مالی کرده و به آنها در زمینههای مختلف مدیریت، بازاریابی، حسابداری،فناوری، طراحی محصول، مسائل حقوقی و … مشاوره بدهند. سرمایهگذار اولیه در این مرحله به مالک ایده کمک میکند تا به درآمد اولیه برسد یا اینکه برای سرمایهگذاریهای بعدی آماده شود. استارتاپ این پول را برای پوشش هزینهها و حقوق به مدت ۳ تا ۶ ماه نیاز دارد. سرمایه جذبشده در این مرحله، برای آن است که استارتاپ ۶ ماه دوام بیاورد تا بتواند فرضیات ایده خود را اعتبارسنجی کرده و با چرخش ایده اولیه و تغییر آن به ایده اصلی و مدل نهایی کسبوکار نزدیک شود
فرشتگان سرمایهگذاران اغلب از استارتاپهایی در حوزه اینترنت (۳۷.۴درصد)، سلامت و بهداشت (۲۳.۵درصد)، موبایل و تلفن (۱۰.۴درصد)، انرژی و برق (۴.۳درصد)، الکترونیک (۴.۳درصد)، محصولات مصرفی (۳.۵درصد) و بقیه صنایع (۱۶.۵درصد) حمایت می کنند. در کشور آمریکا بر اساس آمار انجمنهای صنفی سرمایهگذاران فرشته این کشور، تنها در سال ۲۰۱۴ بیش از ۷۳ هزار مورد سرمایهگذاری به مبلغ ۲۴ میلیارد دلار توسط این نوع سرمایهگذاران و حامیان کارآفرینی انجام شده است و به طور متوسط به ازای هر سرمایهگذار فرشته ۳٫۶ شغل ایجاد شده است.
زمانی که سرمایهگذاری فرشتهها روی استارتاپها به ثمر رسید، نوبت به سرمایهگذاران ریسکپذیر میرسد که مسیر را برای ورود کسبوکارهای نوپا به بازار هموار کنند. فرشتهها حلقه میانی سرمایهگذاری در مرحله آغازین و سرمایهگذاری ریسکپذیر در مراحل بعد هستند. تفاوت سرمایهگذار ریسکپذیر با سرمایهگذار فرشته این است که سرمایهگذاران فرشته، به طور معمول دارای شبکه غیررسمی از سهامداران حقیقی هستند که به صورت شخصی و تنها با رویکرد حمایتی از استارتاپها وارد عمل شده و از آنان حمایت میکنند.
سرمایهگذاریهای جسورانه بهترین روش تأمین مالی استارتاپها به شمار میروند چرا که روشهای دیگر تأمین مالی عمدتاً در قالب فعالیتهای دولتی صورت میگیرد که بنا به ماهیت خود نمیتوانند خلاء موجود در تأمین مالی استارتاپها را پوشش دهند. با توجه به این که نتیجه فعالیتهای مبتکرانه و نوآورانه تا حدی نامطمئن است بانکها و وجوه دولتی رغبت کمتری برای سرمایهگذاری در آنها از خود نشان می دهند. به همین دلیل معمولاً کارآفرینان در کشورهای پیشرفته صنعتی جهت جذب سرمایه موردنیاز خود به سراغ سرمایههای جسورانه میروند.شرکتهای سرمایهگذار جسورانه، حدود ۷ تا ۱۰ سال روی شرکتهای نوپا سرمایهگذاری میکنند. این نشان از نوع نگرش بلندمدت و با تحمل به سرمایهگذاری نوپاها دارد. سود را زمانی به دست می آورند که شرکت به مرحله عرضه عمومی برسد.
در نهایت استارتاپ وارد مرحله عرضه به بورس، ادغام با شرکتهای بزرگ یا فروش تجاری میشود. در واقع در این مرحله استارتاپ به مرحله نهایی رشد خود رسیده و به قله قیمتی خود دست یافته است و با گزینههای جذابی چون عرضه به بورس یا فروش به کمپانیهای بزرگ روبهرو می شود. بیشتر موفقیتها و معروفیت استارتاپ در این مرحله محقق میشود.
سرمایه گذاری جهانی در استارتاپ
به گزارش CB Insights، دادههای منتشر شده درباره سرمایهگذاری در مراحل مختلف استارتاپ ها حاکی از آن است که تا پایان سه ماهه سوم سال گذشته میلادی، ۶ هزار و ۴۳معامله برای حمایت از ایده ها بسته شده است یا به عبارت دیگر، این رقم استارتاپهایی است که توانستند مراحل ابتدایی کسبوکار را سپری کرده و از سوی شرکتها یا افراد سرمایهگذار جسورانه به میزان ۷۹ میلیارد دلار تأمین مالی شوند.
این روند مثبت رشد حمایت مالی از استارتاپها در سال ۲۰۱۴ نیز تکرار شد و تجربه موفق حمایت از استارتاپها در سال گذشته قدرت ریسکپذیری سرمایهگذاران را هم بالا برد تا در این سال سرمایه حمایتی از کسبوکارهای نوپا ۸۰ درصد افزایش یابد تا به این ترتیب هشت هزار و ۵۸۵ استارتاپ با ۹۱٫۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری ریسکپذیر توسعه یابند. همچنین مجموع سرمایههای جذب شده برای حمایت استارتاپها در این مرحله در سال ۲۰۱۵ حدود ۱۳۱٫۲ میلیارد دلار بود که از ۸ هزار و ۹۹۲ استارتاپ حمایت مالی میکرد، درحالیکه این نوع سرمایهگذاری تا پایان سه ماهه سوم سال ۲۰۱۶ از رقم ۷۹ میلیارد دلار فراتر نرفت و انتظار نمی رود این رقم تا پایان سال بتواند رکوردشکنی سال ۲۰۱۵ را تکرار کند و به عبارت دیگر، سال ۲۰۱۵ به مثابه سال ۲۰۱۴ تاکنون و همچنان سال طلایی استارتاپها باقی ماند.
یک نکته قابل توجه درباره استارتاپهای تحت حمایت سرمایهگذاران ریسکپذیر که توانسته به نقطه خروج برسند این بوده که عمدتاً در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات است، به طوری که بررسی فصلی آنها در سالهای اخیر نشان میدهد نزدیک به ۷۸ درصد استارتاپهای موفق در این حوزه فعالیت داشته و حدود ۱۱درصد نیز در حوزه سلامت و ۱۱درصد در سایر حوزهها فعال بودند.
روند فصلی VC و تعداد استارتاپها در جهان۲۰۱۶-۲۰۱۲
به نظر میرسد زمانی که صحبت از ایده، کارآفرینی و استارتاپ میشود دیگر میدان رقابت به کشورهای طراز اول و توسعه یافته ختم نمیشود یا به عبارت دیگر، خلق ایدههای نوین و ناب فرصتی برای کشورهای در حال توسعه است تا بتوانند مراحل بعد توسعهیافتگی را که با اقتصاد فعلی نمیتوانند با توسل به این ایدهها اجرایی کنند. به این ترتیب، در کنار کشورهای توسعه یافته میتوان شاهد اقتصادهای نوظهوری مانند سنگاپور و اندونزی شد که حتی با بضاعت خیلی کمتر به دنبال ایجاد اکوسیستمهای محلی برای پرورش ایدههایشان هستند تا به ترتیب با صرف سرمایههایی به ترتیب ۸۵۹ میلیون دلاری و ۶۰۰ میلیون دلاری در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۶ از مزایای ایدههای ملی خود بهره مند شوند.
افشای ریسک های مرتبط با بیزینس با توجه به اثر آن بر تدوام فعالیت استارت آپ در حسابداری مالی مهم است . همچنین سایر افشاییات کیفی یکی از مسایلی که استارت آپ های کشور با آن ها مواجه هستند مسایل مالیاتی است . با توجه به ماهیت این گونه استارت آپ ها طبیعی است که در سال های اولیه مبالغ زیان زیادی انباشته می شود اما سازمان امورمالیاتی در تایید این زیان ها سنگ اندازی می کند در حالیکه با کمی انعطاف نسبت به این گونه واحد ها می توان آثار مثبت اقتصادی و اجتماعی زیادی دست یافت.
نتیجه گیری:
با توجه به مسائل گفته شده در نهایت میتوان این گونه نتیجه گرفت امروزه سیاستگذاری های دولت ازجمله اینترنت با سرعت بالا، بدون محدودیت و ارزان به دست مردم سبب شده تا فرصتهای جدید شغلی فراهم شود و جوانان فارغالتحصیل و نخبه کشور جذب فعالیتهای اقتصادی شده و با تشکیل بنگاههایی زمینه کسب درآمد بیشتر را از فضایی که دولت یا سیاستگذار در اختیار آنان قرار داده، به وجود آورند.
طبیعی است که اگر این نوع سیاستگذاریها در بدنه سایر وزارتخانهها همهگیر شود و به جای بروکراسی شدید، سیاستگذاریهای اصولی صورت گیرد بخش خصوصی راه خود را باز خواهد یافت و سرمایهاش را به سمتی خواهد برد که بتواند ظرف مدت مناسبی به کارآفرینی پرداخته و سرمایه خودرا صرف تولید یا ارائه خدمات به مردم از جمله ایجاد استارت آپ ها کند.
اینجاست که اگر تفکر نفتی حاکم از ذهن دولتمردان و حتی عموم خارج شود و بدون توجه به منابع سرشار نفتی، عامل انسانی به عنوان سرمایه اصلی کشور به رسمیت شناخته شود، شاهد بازگشت نخبگان به کشور و ایجاد فرصتهای جدید شغلی که بدون نیاز به سرمایهگذاریهای زیاد و با تکیه بر چند دستگاه رایانه و اینترنت پر سرعت شاهد بروز خلاقیتهایی خواهیم بود تا بازار بکر کشور و منطقه را با نوع جدیدی از خدمات رسانی آشنا کند. در این میان بهتر است دولت با مطالعه عمیق عملکرد استارتآپها فقط به نقش نظارتی خود پرداخته و خلأهای قانونی و سیاستگذاری را برطرف کرده و این کسب و کار را به نظام عرضه و تقاضا بسپارد نه اینکه به بهانههای مختلف پا در کفش آنان کرده و عرصه را به افرادی که قادرند با طراحی چند نرم افزار، تحولاتی جدی در کشور به وجود آورند، تنگ کند.
توسعه این نوع کسب و کار در شرایطی که دولت از اشتغال به عنوانی یکی از نگرانیهای خود ظرف چند سال آینده یاد کرده و ایجاد شغل برای دانشگاهیان را مستلزم صرف سرمایهگذاریهای بالا میداند میتواند به سیاستگذاران دولت در ایجاد اشتغال با صرف کمترین هزینه و بدون فشار به بانکها، کمک کرده و فضا را به سمتی ببرد که با همه گیر کردن خدماترسانی این استارتآپها در کشور شاهد به وجود آمدن برندهای معتبر بینالمللی در این زمینه باشیم و بتوانیم خدمات خود را نیز به سایر کشور ها منتقل کنیم .
سیاستگذاریهای نامناسب در حوزه اشتغال از طریق ایجاد پروژههای دولتی و تزریق وام به جامعه تحت عناوین مختلف طی سالهای گذشته نتوانسته آنگونه که باید تغییری در اشتغال کشور به وجود آورد در حالی که یک سیاستگذاری مناسب یا حکمرانی خوب در بخش اینترنت و شبکههای اجتماعی سبب شده تا فرصتهای زیاد شغلی در بخش خدمات به وجود آید. استارتآپها فرصتهای جدیدی برای تحصیلکردگان و نخبگان کشور هستند تا آنان با استفاده از توانایی علمی خود و خلاقیت ذاتی شان، فرصتهای فعالیت در اقتصاد ایران را رصد کنند و بتوانند با توجه به خلأهایی که در بخش خدمات وجود دارد، با کمترین سرمایهگذاری در این زمینه به فعالیت بپردازند و خیلی زود رشد کنند. اگر توجه کنید فقط با افزایش نه چندان زیادی (نسبت به کشورهای پیشرفته) در پهنای باند و بالا رفتن سرعت اینترنت نسبت به سالهای گذشته، دولت توانسته فضایی را در اشتغال زایی به وجود آورد که شاید خود او هم نمیتوانست پیش بینی کند که عدهیی از جوانان خلاق و هوشمند پا در بازار خدمات بگذارند و بتوانند در این بخش به فعالیت بپردازند. در این میان لازم است تا دولت حتی الامکان به تسهیل این نوع کسب و کارها و گسترش آنها در کل کشور کمک کند و اجازه دهد تا بازار و جامعه اقتصادی کشور درباره این نوع کسب و کارها تصمیم بگیرد نه اینکه با دخالتهای خود در حوزههای مختلف از قبیل مجوزها و قیمتگذاریها، راه توسعه استارتآپها را ببندد و موانعی برای رشد آنان به وجود آورد.
به نظر استارتآپ ها در ایران آینده روشنی دارند چون پایه فعالیت آنها در ارائه خدمات است. کشور ما تشنه خدمات بوده و در این زمینه جای کار زیادی دارد. استارتآپها با حضور خود در بخشهای مختلف خدمات سعی کردهاند تا به بخشی از نیاز شهروندان کلانشهرها پاسخ گویند. به نظر من با همه گیر شدن استارتآپها به زودی میتوان نقش آنان را در ایجاد بازارهای رقابتی پررنگتر دید و به عنوان یک پدیده یا ابزار مناسب در سرعت بخشیدن به رقابتی کردن بازار کشور و شفاف شدن معاملات، به نقشآفرینی بیشتری بپردازند.
*دانشجوی دکتری حسابداری
*دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری