بازنگرداندن ارزصادراتی، غارت سرمایه ملی است
سعید لیلاز، اقتصاددان با بیان اینکه کشور ایران از زمان حمله مغول تاکنون تحت چنین فشار اقتصادی نبوده است از لزوم تعهد صادرکنندگان به بازگشت ارزهای صادراتی گفت و تأکید کرد: صادرکنندگان اگر ارزهای خود را به چرخه اقتصادی برنگردانند نباید از احترام و همدلی دم بزنند و اگر واقعاً دغدغه ایران و ایرانی را دارند باید نسبت به رفع تعهدات ارزی خود تعهد داشته باشند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، سعید لیلاز در گفتوگویی در همین راستا از لزوم پیگیری جدی بازگشت ارزهای صادراتی به کشور، توسط سران سه قوه گفت.
این کارشناس مسائل اقتصادی همچنین عدم بازگشت ارزهای صادراتی به کشور را به مثابه غارت سرمایه ملی و دسترنج کارگران و تولیدکنندگان دانست و تصریح کرد: عملکرد درست و صحیح صادرکنندگان وقتی است که بتوانند تحریمها را دور بزنند و ارزشان را نیز به کشور برگردانند در غیر این صورت این صادرات هیچ نفعی برای کشور نخواهد داشت و چیزی جز خروج و فرار سرمایه نیست.
به عنوان اولین سؤال میزان دخالت دولت در اقتصاد و بویژه بازار ارز تابع چه شرایطی است؟
من به حاکمیت بیچون و چرای بخش خصوصی و یا تسلط کامل دولت بر اقتصاد قائل نیستم و اعتقاد دارم که در هر کشوری با توجه به شرایط روز و مقتضیات زمان بایستی میزان دخالت دولت در اقتصاد تعیین شود. چنانکه در شرایط کنونی اقتصاد جهانی شاهدیم که حتی کاپیتالیستترین اقتصادها نظیر امریکا و انگلستان نیز مجبور به مداخله حداکثری دولت در اقتصاد شدهاند.
در واقع کسری بودجه دولتهای امریکا و ژاپن امسال از مرز ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی شان عبور میکند و این اساساً به دلیل دخالت فوری دولتهای کاپیتالیستی در اقتصاد برای نجات کشور از شرایط بحرانی شیوع ویروس کروناست.
در این خصوص آدام اسمیت نیز این مورد را تحت عنوان شکست بازار در نظریات خود مطرح و اذعان کرده که در موارد شکست بازار، دخالت دولت در اقتصاد گریزناپذیر است.
در تشریح این وضعیت میتوان گفت زمانی که بیش از ۵۰ درصد یک بازار به تنهایی در اختیار یک بازیگر قرار دارد شکست بازار رخ میدهد. این حالت حتی در مواردی که اتفاقات خاص مانند تحریم یا اپیدمی کرونا نیز وجود ندارد در بازارهای مختلف رخ میدهد.
در همین ارتباط و با نگاهی به وضعیت کشور ملاحظه میشود که در ایران از قدیمالایام حدود ۷۰ درصد عرضه ارز در اختیار دولت و بیش از ۵۰ درصد مصرف آن نیز دولتی است؛ لذا بازار ارز ایران از مصادیق شکست بازار محسوب میشود.
البته لازم به ذکر است که در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته دنیا نظیر ژاپن، آلمان، امریکا، انگلستان، چین، اتحادیه اروپا و... نیز بازار ارز همواره از مصادیق شکست بازار است. لذا بانکهای مرکزی دنیا همواره برای جلوگیری از سقوط ارزش پول ملی و یا افزایش ارزش پولهای رقیب درحال جنگ اقتصادی هستند و من بزرگترین و طولانیترین جنگ تاریخ بشر را جنگ ارزی میدانم.
شرایط کنونی کشور را از لحاظ اقتصادی و وضعیت ارزی چگونه ارزیابی میکنید؟
ما الآن در شرایط غیرعادی و فوق بحرانی هستیم به گونهای که میتوانم بگویم اقتصاد ایران از زمان حمله مغول تاکنون تحت چنین فشاری نبوده است.
اقتصاد ما در حال حاضر بهطور همزمان تحت ظالمانهترین و بیرحمانهترین تحریم تاریخ ایران و یکی از بدترین تحریمهای تاریخ بشر از یکسو و بحران همهگیری ویروس کرونا از سوی دیگر است که این همزمانی در دنیا بیسابقه بوده است. حتی عراق و کوبا نیز در شرایط سخت تحریمی هیچگاه درگیر موضوعی مانند اپیدمی ویروس کرونا نبودند. درآمد ارزی ایران از محل صادرات نفت خام در فروردین سال ۹۹ بشدت کاهش و سقوط داشته و به پایینترین حد خود رسیده است.
در واقع ایران در سالهای اخیر رکورد محمد مصدق در اقتصاد بدون نفت را شکسته و در مقابل حجم عظیم فشارها ایستادگی کرده است و اعتقاد دارم در صورتی که شیوع ویروس کرونا نبود رشد غیر نفتی اقتصاد کشور در سال گذشته مثبت میشد و البته مطمئنم که در سال ۹۹ حتی با احتساب نفت، رشد اقتصادی منفی نخواهیم داشت.
با توجه به شرایطی که اعلام کردید، این ایستادگی اقتصادی چگونه محقق شده است؟
مسلماً در چنین شرایطی صادرات غیرنفتی کشور بار کاهش صادرات نفتی را به دوش کشیده است و بازرگانان، تجار و بخش خصوصی توانستهاند زنجیره صادرات غیرنفتی را با وجود تمام مشکلات حفظ کنند. لذا باید واقعبینانه نگاه کنیم از افراط و تفریط بپرهیزیم و بدانیم که صادرکنندگان سربازان خط مقدم این جنگ اقتصادی هستند. اما این سربازان را با مماشات و تعارف نمیتوان فرماندهی کرد. گروهی از صادرکنندگان به تعهدات خود عمل کردهاند و ارزشان را به کشور برگرداندهاند. این گروه تاج سر مردم و دولت هستند و باید از عملکردشان قدردانی شود اما گروهی دیگر از صادرکنندگان در این زمینه عملکرد مناسبی نداشتهاند و متخلفند. صادرکنندهای که ارز خود را به کشور برنمیگرداند نباید حرمت داشته باشد و انتظار مدارا و همدلی داشته باشد و حاکمیت باید با تمام توان با آنها مقابله کند.
پیشنهاد شما در قبال رفتار این دسته از صادرکنندگان چیست؟
ابتدا این نکته را باید گوشزد کنم که اگر ما مجبور به انتخاب بین عموم مردم و صادرکنندگان شویم قطعاً باید منافع عموم مردم را در اولویت قرار دهیم.
اگر صادرکنندگان داعیه ایران و ایراندوستی دارند و اگر میخواهند کشوری بماند که در آن به فعالیت بپردازند، باید داوطلبانه نسبت به بازگرداندن ارزهای خود اقدام کنند و البته دولت و بانک مرکزی هم بارها اعلام کردهاند که این ارزها را به قیمت بازار از آنها میخرند و در صورتی که این گروه ارزهای خود را برنگردانند دولت باید متوسل به قوه قهریه شود. اما در کمال تعجب اظهارات صادرکنندگان در روزهای اخیر به گونهای بوده است که انگار دولت از آنها خواسته ارزشان را هبه کنند در حالی که دولت ارز آنها را به قیمت روز خریداری میکند و معادل ریالیاش را میدهد. من بانک مرکزی را در این خصوص مقصر میدانم که با مماشات با این افراد برخورد کرده و اجازه داده چنین فضایی شکل بگیرد.
در واقع در حالیکه کشور ایران که درگیر بزرگترین چالش تاریخی و تمدنی خود طی 800 سال اخیر است است قوای سهگانه اجازه ندارند که کشور را با تعارف و مماشات اداره کنند. لذا کل حاکمیت ایران را به درک عمق شرایط بحرانی موجود دعوت میکنم.
البته در کنار لزوم بازگشت ارزهای صادراتی و تقویت عرضه ارز نباید از مدیریت تقاضا و مصرف ارز هم غافل شویم. در حالیکه در واردات دارو و مواد غذایی مشکلات عدیده داریم اقداماتی مانند واردات بیل و عروسک در تضاد با این شرایط و تعجبآور است و یا واردات موبایل در 4 ماه ابتدایی امسال سه برابر مدت مشابه سال گذشته بوده است که اینها بر اثر اهمال وزارت صمت و سایر دستگاههای اجرایی رخ داده است.
در این خصوص دولت و بانک مرکزی و وزارت صمت را دعوت میکنم به اینکه مصادیق ورود کالاهای مجاز را در حد سالانه 30 الی 35 میلیارد دلار کنترل کنند و در این چارچوب واردات بدون انتقال ارز را آن هم صرفاً درخصوص کالاهای ضروری و واسطهای و نه کالاهای لوکس آزاد و با رعایت محدودیتها و قوانین مشخص کنند همچنین صادرکنندگان نیز ملزم شوند که تمام ارزهای صادراتی خود را در داخل بفروشند.
در شرایط فعلی و با توجه به تمام مشکلات و محدویتهای موجود، آیا صادرات برای فعالان تجاری صرفه اقتصادی دارد؟
حتماً دارد. وقتی ارزش پول ملی کشور در 2 تا 3 سال به یک چهارم رسیده است، کشور در حال حاضر به بهشت صادراتی تبدیل شده است. چرا که صادرکنندگان با استفاده از نیروی کار بسیار ارزان و نیز منابع و یارانه های دولتی کالا را با هزینهای پایینتر به دست میآورند و در بازارهای جهانی و به قیمت جهانی عرضه میکنند. در واقع مجاهدت اصلی را کارگران و تولیدکنندگان انجام میدهند و منافع اصلی به جیب عدهای سودجو میرود. بنابراین صادرات در این شرایط کار سختی نیست و اگر ارز حاصل از این صادرات به چرخه اقتصاد کشور برنگردد معنایی جز غارت سرمایه ملی و دسترنج کارگران و محرومان ندارد و تداوم این روند موجب افزایش فاصله طبقاتی در جامعه خواهد شد.
در این خصوص صراحتاً میگویم عملکرد درست و صحیح صادرکنندگان وقتی است که بتوانند تحریمها را دور بزنند و ارزشان را نیز به کشور برگردانند در غیر این صورت این صادرات هیچ نفعی برای کشور نخواهد داشت و چیزی جز خروج و فرار سرمایه نیست.
البته طبق اطلاعاتی که دارم غالب صادرکنندگانی که در دو سال اخیر به صادرات کالا پرداختهاند و ارز خود را به کشور وارد نکردهاند افراد تازه کاری هستند که در شرایط بحرانی و ایجاد فضای رانتی رشد کردهاند. همچنین این ادعا مطرح است که شبکه فساد گستردهای در اتاق بازرگانی تهران و ایران وجود دارد که تاکنون با آن برخورد نشده است.
در این شرایط صادرکنندهای که کالا را با دلار 11 هزار تومانی صادر کرده و ارز را برنگردانده و آن را در حسابهای خارج از کشور گذاشته است و منتظر است تا کالا را با ارز بالاتر وارد کرده و یا ارز را در کانادا سرمایهگذاری کرده یک غارتگر است.
وقتی چنین فردی خواهان تسهیل و مدارای بیشتر است، به زبان بیزبانی خواستار مجوز فرار سرمایه از سوی دولت است و لذا اگر دولت موفق به بازگرداندن این ارزها نشود میتوانیم بگوییم که ما دچار بیدولتی شدهایم. بار دیگر تأکید میکنم اگر صادرکنندگان ارزشان را برگردانند محترمند ولی اگر برنگردانند غارتگران نامحترمند و فراموش نکنیم که این ارز را مجانی و ارزان هم نمیفروشند.