کرونا مهمترین تهدید دنیا نیست!

معمولا به دنبال هر اتفاق تاثیرگذاری در جامعه بازار حواشی و پیشگوییها داغ میشود. احتمالا شما هم درباره بیل گیتس و یکی از سخنرانیهایش که سال 1394 (2015) انجام شدهاست، چیزهایی شنیده باشید.
زمانی که سرانجام بحران ویروس کرونا فروکش کند و به شرایط عادی برگردیم (هرچند هنوز ملزم باشیم فاصله اجتماعی را رعایت کنیم) میتوان انتظار داشت برخی اقدامات بینالمللی برای جلوگیری یا دستکم محدود کردن شیوع ویروسهای مرگبار در آینده به کار گرفته شود. ما معمولا در یادگیری از تجربیات قبلی خود بهخوبی عمل میکنیم چون تمایل داریم از تجربیات خود استفاده کنیم و احتمال وقوع یک رویداد را براساس این تجربیات تخمین بزنیم. اما همانطور که فیلسوف اخلاق، توبی اُرد (Toby Ord) استدلال میکند، در پیشبینی فاجعههای احتمالی که هیچ سابقهای در حافظهمان و تاریخ ندارند مهارت بسیار کمی داریم.
حتی زمانی که کارشناسان با احتمال زیادی یک واقعه بدون سابقه قبلی را پیشبینی و اعلام میکنند، آن را باور نمیکنیم تا زمانیکه آن را ببینیم. این دقیقا مشکلی بود که با ویروس کرونا داشتیم. بسیاری از دانشمندان پیشبینی کرده بودند که قطعا همهگیریای جهانی در آینده نزدیک رخ خواهد داد. گذشته از هشدار عدهای از ویروسشناسان و اپیدمیولوژیستها، بیل گیتس، موسس مایکروسافت در سال 93 در برنامهای از خطر ابتلا به ویروسی کشنده و مسری خبر داد. همهگیری مدتهاست که یکی از دو تهدید فاجعهبار برای دولتها بودهاست (تهدید دیگر حمله گسترده سایبری است). اما همیشه برای بشر این وسوسه وجود دارد که اگر هنوز اتفاقی نیفتاده میتوان انتظار داشت هرگز اتفاق نخواهد افتاد! یا حتی اگر این تهدید واقعیت داشته باشد (مانند این همهگیری) فقط بخش کوچکی از جمعیت جهان را از بین خواهد برد که این بیشتر جزو تهدیدات وجودی (existential threats) ارزیابی میشود.
تهدیدهایی که نمیخواهیم ببینیم!
دو تعریف برای تهدید وجودی میتوان قائل بود: تهدیدی که به موجودیت بشر پایان میبخشد و ما را به عنوان یکی از گونههای ساکن در این سیاره از بین میبرد. دیگری که خطر کمتری دارد چیزی است که تمدن را از بین خواهد برد و ما را به وضعیت پیش از تاریخ برمیگرداند. اُرد هر خطر احتمالی پیشروی بشر را ارزیابی کرده و احتمال وقوع آن را در قرن آینده بررسی میکند. برای مثال از نظر او احتمال اینکه انفجار یک ابرنواختر منجر به فاجعهای بزرگ روی زمین شود یک به 50 است. او ادعا میکند مجموع همه مخاطرات طبیعی که ممکن است رخ دهد (که این شامل ویروسها هم میشود) کمتر از خطرهای ناشی از جنگ هستهای یا گرمایش جهانی است.
اغلب مردم، دولتها و حتی افراد تحصیلکرده نیز نسبت به اینگونه احتمالات غفلت میورزند و افراد کمی هستند که درباره این مسائل فاجعهبار میاندیشند یا سعی میکنند هشدار دهند و اعلام نگرانی کنند. روزانه مسائلی مانند توافقهای تجاری میان شرکتها توجه بیشتری نزد عموم مردم به خود جلب میکند و اندیشیدن در مورد فرضیات مربوط به آینده مثلا زمانی که بشر تحت تسلط ماشینها درآید، میتواند به فرداها موکول شود. اما با توجه به وضع موجود (همهگیری جهانی کووید-19) شاید زمان آن رسیده باشد که درباره این مسأله بیندیشید که چگونه میتوان جلوی فاجعههای ناگهانی و احتمالی در آینده را گرفت.
از گرمایش جهانی تا جنگ هستهای
ما اکنون در دورهای بحرانی از تاریخ بشر زندگی میکنیم. نهتنها این احتمال وجود دارد که اثرات فاجعهبار گرمایش جهانی را شاهد باشیم بلکه این توان را داریم که در عصر هستهای، جنگ افروزان با فشردن دکمهای فجایع بیسابقهای را رقم بزنند و نسل بشر را تا مرز انقراض و حتی نابودی پیش ببرند. اُرد اعتقاد دارد که قرن آینده قرنی پرمخاطره و خطرناک خواهد بود. اگر تصمیمات درست بگیریم آیندهای خوب در انتظارمان است. در غیر این صورت میتوان قدم در راهی گذاشت که جانداران پیشین را از حیات در کره زمین محروم کرد. او احتمال وقوع چنین رویدادی را یک به 6 ارزیابی میکند. اگر به دنبال راهکاری برای مقابله با این تهدیدات باشیم در این صورت چنین احتمالی به یک به 100 کاهش پیدا میکند. اما اگر نسبت به تهدیدات ناشی از پیشرفتهای بدون کنترل زیستفناوری و هوش مصنوعی بیتوجه باشیم این احتمال به یک به 3 افزایش خواهد یافت. ما در جهانی کاملا بههمپیوسته زندگی میکنیم که احتمال رخداد بدترین فجایع بهطور بیسابقهای بالاست و البته خیلیها آن را انکار میکنند. ما ناخواسته این اصل کلی در خردمندی را نادیده میگیریم: «ناآشنا، ناممکن نیست!»
وابستگی بیش از حد به اینترنت و سامانههای ماهوارهای، شرایط ایدهآلی برای بههم خوردن بسیاری از رویههای کنونی در سطح جهان و تهدید حیات وابسته به آن را مهیا میکند. زمان آن رسیده است که بپذیریم بخش اعظم زندگی ما به شبکه ارتباطی یکپارچه آنقدر که فکر میکنیم نیاز ندارد. وابستگی بیش از حد به شبکههای یکپارچه جهانی آسیبپذیری ما را در برابر همهگیریهای ویروس یا حملات سایبری افزایش میدهد.
به این ترتیب همهگیریهایی که آقای اُرد درباره آنها اظهار نگرانی میکند از نوعی نیستند که در بازارهای مرطوب ووهان شیوع پیدا میکند؛ بلکه بیشتر آنهایی هستند که در آزمایشگاههای زیستی ساخته میشوند. او استدلال میکند که بین مخاطرات طبیعی و ساخت بشر تمایز وجود دارد، اما این امر در موارد بیماریزا مبهم و نامعلوم است. زیرا اثرات و تکثیر ویروسها و باکتریهای بیماریزا به طور قابل ملاحظهای از طریق فعالیتهای انسانی مانند کشاورزی، حملونقل، ارتباطات پیچیده تجاری و اجتماع ما در شهرهای پرجمعیت بیشتر شده است. اما به نظر میرسد این تصور که شیوع عوامل بیماریزا ساخت بشر باشد بیشتر شبیه داستانهای علمی - تخیلی و دور از ذهن است که نمیتواند برای مدت طولانی افکار ما را معطوف خود کند.