«دراکولا»؛ از افسانه تا واقعیت / خون آشام های تاریخ را بشناسید!
اگرچه امروز فیلمهای بسیاری درباره زندگی خونآشام ساخته میشود و حتی در برخی از این فیلمها و سریالها آنها بهعنوان انسانهایی عادی نمایش داده میشوند اما واقعیت این است که رابطه بسیار نزدیکی بین خونآشامها و جنایتهای فجیع و باورنکردنی در جوامع مختلف وجود دارد.
خون آشام های واقعی چطورند و خون چه کسانی را می خورند؟
به گزارش اقتصاد آنلاین، در این گزارش به تعدادی از مشهورترین موارد پروندههای جنایی خونآشامها اشاره میشود.
خونآشام 500 ساله
شانزدهم آگوست 2011 مرد جوانی اهل تگزاس که ادعا میکرد یک خونآشام 500 ساله است و از دنیای دیگری آمده دستگیر شد. «لیلمونرو بنزلی» پس از اینکه به اجبار وارد آپارتمان همسایهشان شد به سمت زن همسایه که در خانه تنها بود حملهور شده و گردن او را گاز گرفت.
زن پس از تقلای بسیار موفق شد از دست ینزلی گریخته و به بیرون از خانه فرار کند، او هرطوری که بود خودش را به اداره پلیس تگزاس رساند و از آنها کمک خواست. با راهنمایی این زن، مأموران به محل حادثه برگشتند و در آنجا بود که مرد جوان را دیدند که روی زمین پارکینگ خانه میخزید و صدای مار درمیآورد. وی به محض دیدن پلیس پا به فرار گذاشت اما خیلی زود دستگیر شد و زمانی که دستبند به دستان او میبستند فریاد میکشید: «من 500 سالم است و خونآشام هستم» بنزلی پس از دستگیری به زندان انداخته شد اما در زندان هم نگهبانها را تهدید میکرد که اگر به فکر جانشان هستند از او فاصله بگیرند.
من دراکولا هستم
سال 2011 «کایوس دومیتوویویس» که به مدت هفت سالونیم به جرم حمله با شیوه خونآشامی در زندان ماساچوست حبس بود به انهام سه قتل دیگر گناهکار شناخته شد. سال 1999 کایوس که 20 سال بیشتر نداشت به همراه دوست 16 سالهاش به دختر نوجوانی حمله کردند و برای نوشیدن خون این دختر به او آسیب رساندند.
زخمی که روی بدن قربانی ایجاد شده بود 32 بخیه خورد و طولی نکشید که کایوس دستگیر شد. او و همدستش پس از دستگیری مدعی شدند که خونشام هستند و برای زندن ماندن مجبور به این کار شدهاند.
سال 2002، قاضی دادگاه آنها را به هفت سالونیم زندان محکوم کرد. پس از گذراندن دوران حبس طولی نکشید که کایوس بار دیگر دستگیر شد و این بار به اتهام قتل سه مرد در آگوست 2011 مجرم شناخته شده و به حبس ابد محکوم شد.
دراکوی قاتل
25 نوامبر 1996 اجساد زن و شوهری به نامهای »نامی روتکوئین» و «ریجاد روندروف» توسط یکی از دخترهایشان به نام جنیفر پیدا شد. قاتل با وارد کردن چندین ضربه پیدرپی با یک دیلم، آنها را به قتل رسانده بود به طوری که در بدن هر دو مقتول شکستگیهای فجیعی دیده میشد. همچنین روی بدن ریچاد علامت داغ شده حرف «وی» دیده میشد.
دو مقتول دختر دیگری به نام هیتر داشتند که سرنخ قتل به این دختر باز میگشت. در تحقیقات پلیس معلوم شد که هیتر با پسری به نام رودریک فرل آشنا شده است. رودریک سردسته گروهی بود که ادعا میکردند خونآشام هستند. وقتی والدین هیتر از این موضوع مطلع شدند. به وی اجازه ملاقات با رودریک را ندادند و به همین دلیل پسر جوان به فکر کشتن پدر و مادر هیتر افتاد تا بتواند به صورت رسمی عضو گروه خونآشامها شود. رودریکفرل پس از دستگیری به دو فقره قتل اعتراف کرد. او در جلسه دادگاه اعلام کرد که هویت اصلی او رودریک فرل نیست. بلکه ویساگو نام دارد و یک خونآشام 500 ساله است. فرل سال 1998 به اتهام دو قتل گناهکار شناخته و به مرگ محکوم شد. او که در آن زمان 17 سال بیشتر نداشت جوانترین محکوم به مرگ در ایالت کنتاکی آمریکا بود و به همین دلیل حکم مرگ او به حبس ابد بدون بخشش تغییر یافت.
نوه خونآشام
«جیمز ریوا» با 23 سال بیشتر نداشت که در سال 1980 به جرم قتل مادربزرگ ویلچرنشین خود درماساچوست دستگیر شد. او در ابتدا مادربزرگش را با ضربات چاقو زخمی کرد و سپس با شلیک چهار گلوله به قلب وی پیرزن بیچاره را به کام مرگ فرستاد.
ریوا برای اینکه ردی از خود باقی نگذارد پس از ارتکاب قتل، خانه مادربزرگش را به آتش کشید. اما طولی نکشید که توسط پلیس دستگیر شد او پس از دستگیری ادعای عجیبی میکرد. وی مدام میگفت که یک خونآشام 700 ساله است و برای اینکه تشنه خون بوده مادربزرگ خود را به قتل رساند. هرچند این ادعای ریوا را هیچکس باور نکرد اما مدتی از دستگیری وی نمیگذشت که او همه حرفهایی که زدن بود را تکذیب کرد و گفت که برای دفاع از خود مادربزرگش را به قتل رسانده است. ریوا این بار ادعا کرد که مادربزرگش یک خونآشام بوده و چون برای نوشیدن خون به او حمله کرده بود برای دفاع از جانش مجبور به ارتکاب قتل شده است. سال 1981 جیمز ریوا به جرم قتل درجه دو، به حبس ابد محکوم شد.
دندان دراکولایی
صبح دوشنبه ساعت 5:45 دقیقه یازدهم ژوئن 2012 فرد ناشناسی با پلیس سندیگوی کالیفرنیا تماس گرفت و گزارش داد که توسط یک نفر که دندانهایی شبیه دراکولا داشته مورد حمله قرار گرفته است.
در بررسیها مشخص شد که قربانی، مرد بیخانمان 55 سالهای که به شدت زخمی شده و خونریزی شدیدی داشت. همچنین چشم چپ او به شدت متورم شده بود. مرد بی خانمان که نامی از او برده نشده است، به پلیس گفت در خیابان خوابیده بودم که ناگهان مورد حمله مرد ناشناسی قرار گرفتم. مرد ناشناس دو دندان نیش خود را که شبیه دندانهای دراکولا بود در بدن قربانیاش فرود بوده و او را گاز گرفته بود. همانطور که قربانیاش را زیر مشت ولگد گرفته بود به او میگفت که میخواهد وی را بکشد. خوشبختانه مرد کارتن خواب بعد از کشمکشهای بسیار از مرگ نجات یافت و باتحقیقات پلیس مرد مهاجم که نام او نیز فاش نشد به جرم حمله و اقدام به قتل دستگیر شد. با تحقیقات پلیس مرد ناآشناس با دو دندان نیش دراکولایی به جرم حمله و اقدام به قتل دستگیر شد.
خونآشام هانور
«فریتس هرمان» از مشهورترین قاتلانی است که به نام خونآشام مشهور شد. او یکی از عجیبترین جنایتهای تاریخ را در آلمان مرتکب شد. فریتس از کودکی با خانواده عجیب و غریبش مشکل داشت. مهمترین مشکلش هم با مادرش بود که از آن دست آدمهایی بود که خودش هم نمیدانست دارد چه کار میکند.
یکی از عجیبترین کارهای مادرش این بود که در کودکی هروقت که فریتس میخواست با اسباببازی های پسرانه بازی کند پسر کوچولو را این کار منع میکرد و همیشه عروسک و اسباببازیهایی به او میداد که دخترها با آن بازی میکردند. فریتس بعدها گفت که این کار مادرش یکی از بدترین تأثیرهای روانی را روی او گذاشته است و باعث شده که او یک خونآشام بشود. که از اجتماع و خصوصاً از زن ها نفرت داشته باشد. داستان جنایتهای تبهکار المانی در هفدهم می 1924 هنگامی فاش شد که چند پسربچه کنار رودخانه لاینه - نزدیک قلعه هانور هابر نهایزن - در حال بازی بودند که ناگهان یک جمجمه انسان را پیدا کردند و جیغزنان به طرف خانههایشان دویدند و ماجرا را به خانوادههایشان اطلاع دادند.
طبیعی بود که خیلی زود ماجرای این جمجمهها در شهر پیچید و پلیس دست به کار شد. 12 روز بعد آب رودخانه جمجمه دیگری را به خشکی آورد، با پیدا شدن دو جمجمه دیگر در کنار همان رودخانه، کمکم این شهر تبدیل به یکی از نقاط ترسناک جهان شد. آزمایشهای انجم شده روی دو جمجمه او مشخص کرد که جمجمهها متعلق به افرادی 18 تا 20 ساله هستند و آخرین جمجمه یافت شده هم متعلق به پسر بچهای 12 ساله بود. مردم شهر به شدت ترسیده بودند و وحشتزده کوچکترین خبری مربوط به این جنایتها را دنبال می:ردند.
در همین زمان شایع شد که قاتل ابتدا خون قربانیان خود را میمکد و سپس جنازههای آنها را به جز سرشان میفروشد. به همین خاطر مردم به این قاتل ناشناس قلب «خونآشام هانور» دادند. با کشف این جمجمهها پلیس برای یافتن استخوانهای بیشتر تصمیم گرفت تا تمام گوشه و کنار رودخانه را بگردد و نتیجه این جستوجوها کشف 500 استخوان متعلق به 22 جسد بود. با ردزنیهای پلیس سرنخها به هرمان ختم شد و تا مدتها در جستوجوی پیدا کردن مدرکی هرچند ناچیز پلیس او را کاملاً زیرنظر گرفت. این مرد که پیش از این هم به اتهام کودکآزاری محکوم شده بود. سرانجام با سرنخهایی که پلیس به دست آورد بهعنوان مظنون اصلی دستگیر شده و در بازجوییها اعتراف کرد که او همان خونآشام هانور است.