این ره که تو میروی به ترکمنستان است!
گاهی سایه به سایهات میآید، گاهی هم شانه به شانهات. همیشه کسی مراقب توست. تمام لحظاتی که در جزیره گردشگری «آوازه» هستی تو را میپاید، در عشقآباد هم. هر جا هم که پا به پایت نمیآید، خبرت را میگیرد. سختگیری مأموران ترکمنستان اما از همان مرز باجگیران شروع میشود؛ نقطه صفر مرزی.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، زنان ترکمن(ترکمنستان) در لباسهای بلند رنگی کنار بستههای خرید ایستادهاند. راننده محلی مشهد به مرز باجگیران میگوید: «صبحها میآیند ایران در مرز خرید میکنند، ظهربرمی گردند.» بیشتر گردشگران خرید باجگیران زن هستند. این داد و ستد هر روزی است. با وجود این مرز باجگیران مرز خلوتی است. البته از وقتی که کامیون دارهای جاده ترانزیت، از مرز باجگیران پا پس کشیدهاند، تا پیش از آن روزها باجگیران در میان تردد کامیون سوارها، رونق زیادی داشت. این مسأله را هم همان رانندهها میگویند هم مرزنشینها. حالا گمرک نقطه صفر مرزی به ساعت سه که میرسد، تعطیل میشود. نقطهای که آغاز سخت گیریهای دولت ترکمنستان برای ایرانیها است. هر کتاب فارسی یا عربی یا هر قرص آرام بخشی میتواند مسافر ایرانی را سالها گرفتار زندانهای ترکمنستان کند. برای شهروندان خودش هم فرقی ندارد. یکی از مرزنشینها برای اینکه مسأله را برای مسافران تازه از راه رسیده بشکافد، میگوید: «مثلاً یک قرص استامینوفن چیه؟ یا همین کلداستاپ که ما در زمان سرماخوردگی مثل نقل و نبات بالا میاندازیم. سالها میتواند شما را گرفتار کند.» حرفهای آنها به شوخی میماند اما واقعیت در صفر مرزی باجگیران چیز دیگری است. تابلو مرزبانی ایران هم میگوید بردن قرصهایی مثل استامینوفن کدیین، کلردیازپوکساید و... و انواع سیگار و مواد مخدر در سفر به آسیای میانه ممنوع است. توضیح دیگری هم وجود دارد. هر کدام از این اقلام در سفر به ترکمنستان بین 3 تا 20 سال زندان دارد. اما دلنگرانیها به همین جا ختم نمیشود. مأموران گمرک ایران به هر مسافری که میرسند توصیه میکنند به طور کلی قید قرص و دارو را بزنند.
این توصیه را در دوسوی مرزبانی میشنوی. لیست قرصهای ورود ممنوع به ترکمنستان در مرز روی دیوار نصب است اما کسی چه میداند مرزبانی که آن روز در پاسپورت ویزای ترکمنستان «مهر ورود» میزند قرص را بشناسد یا خیر. ممکن است هر قرصی تا 20 سال از زندگی تو را پشت میلههای زندان حبس کند. مرزبانان و تجاری که با فضای ترکمنستان آشنا هستند، میگویند سالهای زندانی شدن بهخاطر یک بسته سیگار اضافه یا یک قرص استامینوفن کدیین بستگی به قاضی پرونده دارد. همین حرفها مسافرانی را که برای اولین بار میخواهند به ترکمنستان بروند حسابی میترساند. یکی از مأموران گمرک میگوید: «همکار خود ما بهخاطر قرص استامینوفن به 6 سال زندان محکوم شد.» او میخواست بعد از سالها برود و اقوامش را در عشق آباد ببیند. البته با حسنه شدن روابط دو کشور و ورود رئیس جمهوری ایران به ماجرا، سه سال زندان او بخشوده شد. سه سال از زندگی اش هم به خاطر یک قرص استامینوفن پشت میلههای زندان هدر رفت. یکی از مأموران مرزی میگوید: «حالا همکار ما هر روز با مأموران گمرک ترکمنستان سلام وعلیک داشت اما همین که از مرز رد شد، دستگیر شد.» مسافران هنوز هم باور نمیکنند یک قرص استامینوفن بتواند براحتی آب خوردن، سه سال زندگی آدم را ببلعد اما در نهایت تسلیم میشوند.
یکی از اهالی عشق آبادی هم که بهدنبال مسافرآمده به کسانی که نمیدانند با خودشان قرص ببرند یا نه! میگوید خودتان را دردسر ندهید هیچ قرصی با خودتان نبرید. اینجا هیچ مسافری بدون دعوتنامه نمیتواند وارد ترکمنستان شود. بعضی از مسافران ایرانی، قرصهایشان را در سطل زباله میریزند اما قرص امانت دادن هم در نقطه صفر مرزی اتفاق معمولی است. بعضیها قرصهایشان را به رانندهای که قرار است دوباره آنها را از مرز باجگیران به مشهد یا شهر دیگری برگرداند به امانت میسپارند، برخی هم آنها را به مأموران گمرک ایران میسپارند. امانت دادن قرصها به مرزبانی ایران آنقدر عادی است که شماتت را برای کسانی که قرص هایشان را در سطل زباله میریزند، در پی دارد.
مسیر یک طرفه
راه برای آمدن ترکمنها به ایران باز و راحت است. هیچ کدام از این بگیر و ببندها را ندارد. مرزنشینها و مأموران گمرک میگویند:«مسافران زیادی از ترکمنستان برای درمان به مشهد، گنبد و تهران و حتی شیراز میآیند.» بیمارستان رضوی مشهد آدرس سرراستی برای آنها است، بیمارستان امام رضا(ع) هم. 90 درصد ترکمنستانیها مسلمانند و دوست دارند در یک شهر مذهبی درمان شوند. نقطه صفر مرزی باجگیران و دو مرز دیگر لطف آباد و سرخس آغاز پیوندهای خانوادگی و فامیلی هم هست. پیوندهای فامیلی که حالا با سختگیری ترکمنستانیها یک طرفه شده است. «بهمن هیری»، عضوهیأت رئیسه اتاق مشترک بازرگانی ایران و ترکمنستان میگوید یک سال طول کشیده تا توانسته ویزای سفر به ترکمنستان را بگیرد آن هم ویزای تجاری نه توریستی. در عشق آباد فامیل دارد. آخرین باری که به ترکمنستان سفر کرده بود سال 2007 بود. آن زمان یک سال از درگذشت «صفرمراد نیازوف» رئیس جمهوری کهنه ترکمنستان میگذشت و یک سال بود که «قربانقلی بردی محمدف» بر کشور حکومت میکرد.
عشق آبادیها هم با مشهدیها فامیلاند هم با گلستانیها. بویژه در گنبد فامیل زیاد دارند. ترکمنستانیها براحتی وارد ایران میشوند. در نهایت 24 ساعت زمان میخواهند تا ویزا را بگیرند و به ایران بیایند. البته «حسین نیکونام» رئیس انجمن حرفهای گردشگری سلامت میگوید:«برخلاف گردشگران سلامت افغانستان که در خانه اقوام اقامت میکنند، بیشتر گردشگران سلامت ترکمنستان در هتلها و خانه مسافرها اقامت میکنند.» گنبدیهای ایران میگویند ترکمنهای همسایه در شهر گنبد راحت ترند، البته سفردرمانی آنها فقط به مشهد و گلستان محدود نمیشود. آوازه بیمارستان نمازی هم به گوش آنها رسیده است. بنابراین آنها تا بیمارستان نمازی شیراز برای پیوند «کبد» هم میروند. ترکمنها به خاطر نسبت فامیلی به گلستان میآیند و نزدیکی خراسان به دو شهر «عشق آباد» و «ماری» هم آنها را به سمت مشهد میآورد. ایران با ترکمنستان مرز خاکی طولانی دارد. همین، راه را برای گردشگری خرید برای ترکمنستانیها باز کرده است، البته کاهش ارزش پول ملی ایران هم بیتأثیر نیست.
مواد شوینده، پوشاک بچه و نوشابه بیشترین خرید زنان ترکمن را تشکیل میدهد. خرید نوشابه از ایران دلیل هم دارد. کارخانه کوکاکولا در ترکمنستان تعطیل شده است. ایران هم بهدنبال تحریمها، شرایط صادرات نوشابه ندارد. بنابراین فروش چمدانی آن به ترکمنستان رونق گرفته است. نوشابه در ترکمنستان قیمت بسیار بالایی دارد. آنطور که خودشان میگویند 10 برابر قیمتش در ایران. همچنین ترکمنها عجیب نوشابه دوست دارند.
سیگار کشیدن در اماکن عمومی ممنوع!
همین که پایش را میگذارد در مرز ایران، انگار که حکم آزادیاش را داده باشد. به یکباره چیزی یادش میآید. نفسی براحتی میکشد و میگوید:«سیگار سیگار.» یک نخ سیگار از جیبش میکشد بیرون و دودش را به هوا میدهد. چرا؟ چون تمام مدتی که در ترکمنستان بوده، نمیتوانسته است سیگار بکشد. سیگار کشیدن در مکانهای عمومی ترکمنستان ممنوع است. اهالی ترکمنستان باید سیگار را در فضای بسته بکشند. فضای بسته هم همیشه در دسترس مسافران نیست. با وجود این، یکی از اقلامی که از ایران به ترکمنستان میرود، سیگار است. یکی از رانندههای مرز میگوید:«هر فرد میتواند دو بسته کوچک سیگار با خودش ببرد، بیشتر معنای هدیه میدهد اما اگر سه بسته شود، قاچاق محسوب میشود و حسابت با کرام الکاتبین است.» حرفهای او اما به معنای عدم ورود سیگار ایران به ترکمنستان نیست. باوجود سختگیری، سیگار از این سوی مرز به آن سوی مرز قاچاق میشود. حتی قرصهای اعصاب را هم برخی که تجربه دارند براحتی از مرز عبور میدهند. آنها میگویند زنانی وجود دارند که در عبور اجناس از مرز به آنها کمک میکنند. به این زنها «چترباز» میگویند. در این میان زندگی بعضی از قاچاقچیها هم پشت میلههای زندان دود میشود اما سودش آنقدر زیاد است که همچنان سیگار یکی از مهمترین اقلامی است که از این سوی صفر مرزی به آن سو میرود. قیمت سیگار در ترکمنستان بشدت بالاست. بعضی از تجار میگویند:«چون تجارتش در دست افراد خاصی است.» راننده، مسافران ترکمنستانی زیادی را به مشهد و گرگان برده. میگوید: «همین که پایشان به باجگیران میرسد تا خود مشهد سیگار میکشند و نوشابه میخورند.» نوشابه ممنوع نیست، گران است. قضیه سیگار در «جزیره گردشگری آوازه» کمی فرق میکند. جلو هتل میهمانان سطل های زباله برای سیگار کشیدن مسافران گذاشتهاند اما آن هم محدود به اطراف همین سطل زباله میشود. حوله و شکلات بیشترین اجناسی است که از ترکمنستان به ایران میآید. ترکمنستان دومین صادرکننده پنبه و نخ در جهان است. بنابراین حوله وملحفههای زیادی میتوان در آن یافت و با خیال راحت از مرز گذر داد.
گذر مرزی ممنوع!
مدتهاست که آمد و شد بین ترکمنهای ایران و ترکمنستان از ایران به ترکمنستان سخت انجام میشود. ایرانیها سالهاست قید رفتن به عشق آباد و ماری و ترکمن باشی را زدهاند. راه اما برای آمدن به ایران باز است.
یکی از مرزنشینان میگوید: «وقتی ترکمنستان از شوروی جدا شد و «صفرمراد نیازاف» روی کار آمد بحث صدور دفترچه «گذر مرزی» پیش آمد. ما میتوانستیم با این دفترچه همه جای ترکمنستان برویم.» سال 1996 یا 98 بود که محدودیتها بیشتر شد. در این سالها هر کس که دلش هوای فامیلش را میکرد تنها میتوانست تا شعاع 45 کیلومتری مرز دیدار با اقوام را تازه کند.
یک جوان گنبدی میگوید: «با دفترچه گذر مرزی راحت رفت و آمد داشتیم. البته برای رفتن به بیشتر از این شعاع باز هم با مشکل رو به رو میشدیم.» دفترچههای گذرمرزی بعد از «نیازف» حذف میشود. حالا ایرانیها برای دیدن فامیل باید ویزا بگیرند. گرفتن ویزا هم سخت است هم گران. دیدار با فامیل دعوتنامه هم میخواهد. همین دعوتنامه هم بین 180 تا 200 دلار هزینه دارد. ویزای فوری هم نزدیک به 80 دلار هزینه روی دست مرزنشینان ایرانی میگذارد. مرد جوان میگوید: «چیزی نزدیک به 250 دلار برای هر فرد خرج برمی دارد.» همین موضوع باعث میشود تا ایرانیها قید دیدار در ترکمنستان با اقوام را بزنند. مرز نشینها اعتقاد دارند که سختگیری ترکمنستان به ایران از اختلاف بدهی گازی و برقی آب میخورد. ترکمنستان مدعی است که از ایران یک میلیارد و 800 میلیون دلار طلب دارد اما ایران عدد یک میلیارد و 200 میلیون دلار را قبول دارد. مرزنشینان وتجاری که با ترکمنستان رفت و آمد دارند میگویند:«این اختلاف 600 میلیون دلاری علت دست اندازهایی است که در سر راه مسیر گردشگری و ارتباط بخش خصوصی ایران با ترکمنستان افتاده است.» این اختلاف چندین میلیون دلاری فرصتهای سرمایهگذاری بسیار خوبی از ایران در ترکمنستان را هم گرفته است.
در منطقه گنبد و مشهد فامیل دارد، زنی جوان که معلم فارسی است. سه روز در هفته در رایزنی ترکمنستان به ترکمنهای علاقهمند کشورش فارسی درس میدهد. شاگردانش بعد از فارغالتحصیلی، معلم، راهنمای گردشگری و مترجم میشوند. او راحت به ایران سفر میکند اما اقوامش بهدلیل گرانی ویزا و سختگیریهای کشور ترکمنستان نمیتوانند این دید و بازدید را پاسخ بدهند. وقتی متوجه میشود در حال گفتوگو با یک خبرنگار است سکوت میکند. فردای آن روز نگاهش را از خبرنگار میدزد تا مجبور نشود حتی سلامش را پاسخ دهد. ترس را میتوان در میان نی نی (مردمک) چشمانش دید.
مراقبتهای داوطلبانه
«من داوطلب تو هستم.» این جمله نامفهوم فارسی را یکی از مراقبهای ترکمنی به میهمان ایرانی میگوید. هر گروه و فردی که به همایش خزر آمده یک داوطلب دارد. بالاخره با فارسی دست و پا شکسته میگوید: «قرار است تمام مدت مواظب تو باشد.» تنها جایی که به همراه مسافر نمیآید، اتاقش در هتل است. اما به معنای پایان مراقبت نیست. اگر بخواهی هتل را ترک کنی باید به او خبر بدهی. توی فضای بیرون از هتل هم کسی یا کسانی تو را میپایند.
اینترنت بشدت کند است، شبکههای اجتماعی هم فیلتر. البته بهمعنای عدم استفاده ترکمنها از اینترنت نیست. بیشترین ارتباط سایبری آنها با «ایمو» انجام میشود. بقیه شبکههای اجتماعی مثل توئیتر، واتساپ و... فیلتر است. سرعت اینترنت بشدت کند است و از پس فیلترشکنها بهزور برمیآید.
سختگیری دولت ترکمنستان مختص ایرانیها نیست، با همه کشورها رویه سختی دارد اما سختگیری اش نسبت به ایرانیها بسیار بیشتر است. کشور 5 میلیونیای که هیچ زباله ای در کف خیابانهایش نمیبینی. ساحل جزیره گردشگری که «آوازه»اش آنقدر تمیز است که بیشک بزرگترین حسرت ساحل خزر در ایران است. هیچ جا زباله پلاستیکی که سرگردان باد باشد نمیبینی... تمام مدت کسی وجود دارد که جارو روی خیابانهای شهر و جزیره بکشد، صبح و شب اش فرقی ندارد. بیشتر رفتگران و پاکبانهای شهر را زنان فقیر تشکیل میدهند اما به معنای آنکه هیچ مردی جارو به تن خیابانهای تمیز نمیکشد نیست، ولی تعدادشان نسبت به زنان بسیار اندک است. برخی اعتقاد دارند زنان پاکبان ویژگی کشورهای آسیای میانه هستند. ساختمان سازیها در عشق آباد مرتب و همگون است. خانهها بیشتر سفید است. انگار با خط کش همه خانهها را یک شکل و یک رنگ ساخته باشند. هیچ نشانی از آلودگی روی ساختمانها نمیبینی. البته برخی از مسافران و گردشگرانش اعتقاد دارند سختگیریها، زیباسازی شهری را بیرنگ میکند. انگار دولت ترکمنستان خیلی علاقهای به حضور گردشگران ندارد اما به معنای عدم برنامهریزی برای جذب گردشگران بویژه «گردشگران تجاری» نیست. ترکمنستان منطقه آزاد گردشگری «آوازه» را با همین هدف ساخت. ترکمنستان با این جزیره هم گردشگران را به کشورش میکشاند هم اجازه تماس زیاد به آنها با مردم کشورش نمیدهد. در نخستین همایشی هم که در این جزیره برگزار کرد میزبان 3هزار نفر بود. هرچند بینظمیها کم نبود اما حضور سه هزار نفر تاجر به تفاهمنامههای زیادی بین آنها منجر شد که ایران سهمی در آنها نداشت.
خارج از محدوده ترکمنستان
به نظر می رسد ترکمنستان نه مایل است مردمش با دنیا ارتباط داشته باشند نه مردم دنیا پایشان خیلی راحت به ترکمنستان باز شود. با وجود این نمیخواهد ارتباطات اقتصادی خود را با دنیا قطع کند. به نظر میرسد منطقه آزاد گردشگری آوازه را با همین هدف، سه سال پیش ساخت. جزیرهای با 30 هتل چهار و پنج ستاره. ترکمنستان روی «گردشگری تجاری» حساب ویژهای بازکرده؛ آنها شاید کم دردسرآفرینترین گردشگر باشند و بیشک سودآورترین آنها. بسیاری این جزیره را رقیب جدی مازندران میدانند. برخی دیگر هم اعتقاد دارند که جزیره کیش میتوانست نقشی چون جزیره آوازه داشته باشد اما نشد که بشود!
قرص هایی که ورود آنها به ترکمنستان 3 تا 20 سال حبس دارد
استامینوفن کدیین
کلردیازپوکساید
دیفنوکسیلات
کلونازپام
کلداکس
ابنسکال
سودافد
کلداستاپ
تی – دول 100 ارای دول100،
افرین
سوداکلد