آیا انحصار گازی کرملین در اروپا شکسته میشود؟
اکتشاف منابع عظیم گازی جدید تحتعنوان «ساختار چالوس» در بخش ایرانی دریای خزر، فرصت توسعه یک قطب گازی جدید در شمال ایران را ایجاد کردهاست.
وبسایت اویلپرایس در مقالهای بهقلم سایمون واتکینز بهبررسی نقش ژئوپلیتیک این اکتشاف جدید ایران پرداختهاست. واتکینز در مقاله خود با اشاره بهاین اکتشافات جدید، میگوید؛ ایران توان تامین ۲۰ درصد از گاز اروپا را دارد و این امر میتواند تهدیدی ژئوپلیتیک برای نقش مسلط روسیه در بازار گاز اروپا باشد.
وی با بررسی زوایای مختلف پتانسیل گازی ایران از نظر ذخایر و توانایی بالای عملیاتی، معتقد است که روسیه بسیار نگران آن است که ایران انحصار آنها در اروپا را از بین ببرد. از یکسو اروپا برای تامین انرژی خود اتکای شدیدی بهمسکو دارد که باعثشده کرملین همواره از آن بهعنوان اهرم فشاری برای تضعیف ناتو و شرکای اروپایی آمریکا استفاده کند و حتی در شرایط خاص دست بهقطع یکطرفه جریان گاز خود بهاروپا بزند و بحران انرژی در سراسر اروپا گسترش پیدا کند.
از سوی دیگر نیز آمریکا با درک این مساله، نتوانسته مانع نفوذ روسیه در اروپا و تامین انرژی آن شود و حتی در مواقعی با شرکای اصلی خود در اروپا بر سر این مساله بهچالشهای جدی برخورده است.
حالا واتکینز مدعی است که ایالاتمتحده متمایل است در صورت احیای توافق هستهای با ایران، شرکای اروپایی بهدنبال تامین گاز از تهران باشند تا از این طریق انحصار روسیه در بازار انرژی سراسر اروپا تا حدی تضعیف شود. امری که بهعقیده واتکینز، یکی از انگیزههای اصلی اوباما برای دستیابی بهتوافق هستهای با ایران بوده و روسها هم با درک این خطر برای منافع ژئوپلیتیک خود، هیچ علاقهای به ورود گاز ایران بهاروپا ندارند.
ساختار چالوس؛ منبعی کلیدی در خزر
سایمون واتکینز در مقاله خود عنوان کرده که توسعهدهنده اصلی سایت گازی چالوس شرکت نفت خزر (KEPCO) است، اما کمکهای فنی و مالی نیز از سوی روسیه و چین برای توسعه و پیشرفت این پروژه دریافت خواهد شد. در واقع، اگر برآوردهای اولیه از ذخایر موجود در ساختار چالوس درست باشد، گاز ایران قادر خواهد بود تا دستکم ۲۰ درصد از گاز مورد نیاز اروپا را تامین کند. این نکته در گفتههای علی اصولی، مدیرعامل شرکت نفت خزر نیز دیده میشود. او در اواخر خردادماه با اشاره بهاینکه در صورت موفقیت حفاری اکتشافی در ساختار چالوس باید شاهد نسخه شمالی عسلویه ایران باشیم، گفته بود: «اگر نتیجه اقدامات همکاران صنعت نفت در دریای خزر منجر بهاکتشاف در ساختار چالوس شود، این میدان بهتنهایی توان تامین ۲۰ درصد گاز مورد نیاز اروپا را خواهد داشت که بهمعنی سرازیر شدن سرمایهگذاران بزرگ خارجی بهمنطقه خواهد بود و تازه این اول راهاست، چراکه غیر از ساختار چالوس ساختارهای پرپتانسیل بزرگ دیگری نیز در ادامه در دستور کار قرار میگیرد.»
ستوننویس اویلپرایس در ادامه میافزاید؛ در صورت حرکت گاز ایران بهسمت اروپا، حجم، قیمت و مقصد این گاز با روسیه هماهنگ خواهد شد و بر قدرت روسیه در بازار انرژی اروپا خواهد افزود که در حالحاضر یکی از مهمترین چالشهای میان روسها و آمریکاییها بر سر اروپا است.
علی اصولی همچنین تخمین زده که ساختار چالوس معادل یکچهارم میدان گازی عظیم پارسجنوبی یا بهعبارتی برابر با ذخایر ۱۱ فاز پارسجنوبی ذخیره گازی دارد. پارسجنوبی دارای ذخایر گازی برابر با ۲/ ۱۴ تریلیون مترمکعب است که بهآن باید ظرفیت ۱۸میلیارد بشکه میعانات گازی را هم افزود.
در حالحاضر حدود ۴۰ درصد از کل ۸/ ۳۳تریلیون مترمکعب ذخایر گازی ایران در پارسجنوبی قرار دارد و همچنین تقریبا ۸۰درصد از کل تامین گاز کشور را بر عهده دارد. میدان عظیم پارسجنوبی در خلیج فارس واقع شده و ایران در این میدان با قطر شریک است، اما ساختار چالوس بهطور کامل در بخش ایرانی دریای خزر واقع شدهاست.
هراس مسکو از توان گازی ایران
هر چند که بهصورت تاریخی همواره اختلافاتی بین ۵ کشور حوزه دریای خزر یعنی ایران، روسیه، جمهوریآذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان بر سر تقسیم منابع نفتی، گازی و سایر حقوق دریایی در خزر وجود داشته، اما این اختلافات تاثیری بر این امر نگذاشتهاست.
این اختلافات درباره تعیین رسمی خزر بهعنوان دریا یا دریاچه در اوایل سال ۲۰۱۹ میلادی بار دیگر مطرح شد که مهمترین بخش آن تعیین چگونگی تقسیم و استفاده از منابع نفت و گاز خزر توسط ۵ کشور این حوزه بود. بر اساس برآوردهای صورت گرفته خزر دارای منابع غنی دریایی و ساحلی انرژی است که شامل ۴۸ میلیارد بشکه نفتخام و ۲۹۲ تریلیون فوتمکعب گاز طبیعی در ذخایر اثبات شده و احتمالی خود است. واتکینز میگوید در نهایت روسیه تصمیم گرفت که خزر برای بار دیگر بهعنوان دریا و نه دریاچه تعیین شود، که این امر شیوه تقسیم درآمدها و منابع بین طرفین را تغییر داد. در واقع ایران و اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در سال ۱۹۲۱ بهتوافقی درباره حقوق ماهیگیری دست یافتند که سهم هر طرف را از خزر ۵۰ درصد تعیین کرده بود و این توافق در سال ۱۹۲۴ اصلاح شد و بهتمام منابع خزر تعمیم داده شد. واتکینز در مقاله خود میگوید در حالت کنونی سهم ۵۰ درصدی ایران از خزر به ۸۷۵/ ۱۱ درصد رسیده که میتواند بهمعنای از دست رفتن درآمد بالقوهای دستکم در حدود ۲/ ۳ تریلیون دلار از داراییهای مشترک منابع دریای خزر در آینده باشد. واتکینز همچنین در این مقاله مدعی شدهاست که روسیه همواره خواهان آن است که مسیر، مقصد و قیمت فروش گاز دریای خزر را کنترل کند. امری که بهنظر میرسد بیش از مباحث تجاری و اقتصادی یا هر چیز دیگری، برای روسها اهمیت ژئوپلیتیک دارد و ممکن است ایران را بهعنوان تهدیدی احتمالی برای تسلط خود بر بازار گاز اروپا ببیند، چراکه تسلط روسیه بر گاز اروپا قدرت ژئوپلیتیک قابلتوجهی به کرملین در سراسر اروپا دادهاست. میتوان گفت که یکی از دغدغههای اصلی روسیه که در سالهای اخیر همواره بهدنبال آن بوده، این است که کشورهایی مانند ایران، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان تهدیدی برای تسلط روسها بر بازار گاز اروپا نشوند. واتکینز میگوید ایران با توجه بهذخایر و توانایی بالقوه بالایی که در زمینه استخراج، تولید و صادرات گاز دارد، دغدغه مسکو در این زمینه را افزایش دادهاست.
بهگزارش اویلپرایس، ذخایر گاز طبیعی اثبات شده ایران معادل ۱۱۹۳ تریلیون فوتمکعب برآورد شدهاست که با سهمی ۱۷ درصدی از کل ذخایر گاز جهان، پس از روسیه دومین دارنده ذخایر گاز دنیا است. واتکینز که از تحلیلگران آشنا به مسائل ایران و بالاخص صنعت نفت و گاز است، در مقاله خود بهنکته کلیدی دیگری هم اشاره کرده که آنهم موفقیت چشمگیر و حیرتانگیز ایران در زمینه حفاری چاههای گربهوحشی (Wildcat Drilling) است. چاههای گربهوحشی، بهاولین چاهی گفته میشود که قبل از آن هیچگونه حفاری اکتشافی برای دسترسی بهنفت یا گاز انجام نگرفته باشد، لذا در این چاهها رسیدن بهمنابع یا عدمدستیابی بهآن یک احتمال است که بهاین وسیله بررسی میشود. در ضمن حفر این چاهها اطلاعات دقیقی از ساختار منطقه حاصل میشود که این اطلاعات در حفر چاههای بعدی بهکار میروند. ایران در حفاری بهروش گربهوحشی دارای رکورد ۸۰ درصد حفاری موفق است که در مقایسه با میانگین ۳۰ تا ۳۵ درصدی جهانی، آماری خیرهکننده بهحساب میآید. سایمون واتکینز با اشاره بهظرفیتهای گازی و تواناییهای عملیاتی ایران نتیجه میگیرد که برای روسیه همواره بسیار مهم بودهاست که مطمئن شود گاز ایران بهبازار اروپا سرازیر نمیشود و اهرم فشار اصلی روسیه در سراسر اروپا را تضعیف نکند.
امنیت انرژی اروپا؛ گروگانی در دست کرملین
روسها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، تسلط خود بر کشورهای سابق این منطقه را تا حد زیادی حفظ کردهاند، اما نفوذ آنها تنها محدود بهاین حیاطخلوت نبوده و بهواسطه توان بالای تامین انرژی که در اختیار دارد، بهسایر نقاط اروپا نفوذ کردهاست. روسیه در حالحاضر بیش از یکسوم نفتخام و بیش از ۷۰ درصد گاز طبیعی کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) را نیز تامین میکند. در واقع روسها تامینکننده انحصاری گاز اروپا هستند و در مواقع تنش با اروپا از تهدید قطع گاز استفاده میکنند؛ تهدیدی که صرفا در حد ادعا باقی نمانده و در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ آن را عملی هم کردهاند. حالا با مقاومت آلمان و روسیه در برابر آمریکا و تحریمهایش علیه پروژه نورد استریم ۲، اتکای اروپا بهگاز روسیه بهحدی بالا خواهد رفت که برای آمریکا ترسناک است. در واقع روسیه با استفاده از اهرم تامین گاز، همکاری در میان اعضای ناتو را تضعیف کرده و آلمان را بهعنوان رهبر اروپا در برابر آمریکا قرار دادهاست.
آمریکاییها از دوران رونالد ریگان هراس فراوانی از تسلط شوروی و بعدها روسیه بر اروپا از طریق منابع انرژی داشتند. البته آمریکا حالا دید واضحتری نسبت بهتبعات خط لوله نورداستریم و وابستگی گازی اروپا به روسیه دارد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه کنونی ایالاتمتحده در سال ۱۹۸۷ چهرهای ناشناخته بود و کتابی درباره خط لوله جنجالی آن زمان شوروی بهاروپا یعنی خط لوله سیبری (SiberianPipeline) نوشت. او در کتاب «متحد در برابر متحد: آمریکا، اروپا و بحران خط لوله سیبری» بهتهدیدهای این خط لوله برای اروپا، آمریکا و ناتو پرداخت. خطلولهای که منجر بهتنشهای جدی میان و وخامت روابط میان ایالاتمتحده و شرکای اروپایی شد.
واتکینز در پایان مقاله خود با اشاره بهمذاکرات ایران و قدرتهای بینالمللی برای دستیابی بهتوافقی جدید بر سر برنامه هستهای ایران یا احیای برجام و لغو تحریمها میگوید که آمریکا هم در صورت توافق با ایران مایل است که تهران گاز خود را بهسوی اروپا روانه کند تا از اتکای بیش از متحدانش بهروسیه جلوگیری کند و قدرت کرملین در اروپا را کاهش دهد. امریکه بهنظر میرسد یکی از انگیزههای اصلی اوباما برای دستیابی بهتوافق هستهای با ایران بود و شاید بتوان گفت که اروپاییها هم در صورت فراهم بودن شرایط ترجیح میدهند که امنیت انرژی خود را بهگروگانی در دست کرملین تبدیل نکنند.