مناقشه خاورمیانه؛ جبهه جدید رقابت پکن و مسکو

ازسرگیری درگیری بین اسرائیلیها و فلسطینیان در هفتههای گذشته بار دیگر توجه جهانیان را متوجه موضوع صلح خاورمیانه و لزوم بهنتیجهرساندن آن کرده است. این بار اما در کنار ایالات متحده، از دو بازیگر بینالمللی دیگر هم برای اعمال نفوذ در جهت حل همیشگی این مناقشه نام برده شده است؛ روسیه و چین.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، وبسایت اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی مینویسد که چین اخیرا پیشنهاد داده بهعنوان یکی از گزینهها، میزبان گفتوگوهای غیررسمی بین اسرائیلیها و فلسطینیها در پکن باشد. با اینکه تشکیلات خودگردان فلسطینی از آن استقبال کرد اما تلاشها هنوز نتیجهای در بر نداشته است. درهمینحال سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه هم در میانه درگیریهای اسرائیل و فلسطینیان بر حمایت مسکو از گفتوگوهای دو طرف برای حل مسائل اصلی و فعالسازی روند سیاسی با کمک گروه چهارجانبه (ایالات متحده، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل) تأکید کرد.
پس از تدوین یک طرح صلح چهارمادهای بین اسرائیل و فلسطین در سالهای گذشته از سوی چین، باید دید که آیا این کشور از موقعیت خود بهعنوان رییس دورهای شورای امنیت برای احیای این طرح استفاده میکند.
جلسه شورای امنیت سازمان ملل برای بحث و تصمیمگیری درباره درگیری اسرائیل و گروههای فلسطینی در غزه که از سوی چین، تونس و نروژ درخواست شد و در ابتدا برای 14 ماه می برنامهریزی شده بود، با مخالفت ایالات متحده با دو روز تأخیر برگزار شد. در این جلسه چین تلاش کرد تا بهعنوان رییس دورهای شورای امنیت، نقش فعالتری ایفا کند و مسئولیت عدم انجام اقدام بهموقع از سوی این شورا را متوجه ایالات متحده کند.
درحالیکه بیشتر ناظران بر این عقیده هستند که تأثیر روسیه و چین در روند صلح جدید در خاورمیانه، حداقلی خواهد بود اما باید دید که آیا مسکو و پکن ممکن است از بیعملی یا اقدام حداقلی و دیرهنگام ایالات متحده در قبال درگیریهای اخیر استفاده کرده و موقعیت خود را در رایزنیها بهبود بخشند.
نگاه ایالات متحده به نقش روسیه و چین
از زمان کنفرانس صلح مادرید در سال 1991، ایالات متحده تلاش کرده تا اطمینان حاصل کند که روسیه و چین نقشی محدود در مذاکرات بین اسرائیل و همسایگانش دارند. ایالات متحده و اسرائیل در سال 1991 به اصل مذاکرات داوطلبانه دوجانبه بین اسرائیل و سوریه متعهد شدند. اردن و سپس فلسطینیها هم مایل به «بینالمللیکردن» این مذاکرات در سازمان ملل یا هر جای دیگر نبودند.
با این وجود، برای روسها و تا حدی برای چینیها مهم بود که بهعنوان حامیان و تسهیلکنندگان روند صلح نقشآفرینی کنند. برای مثال، دعوتنامههای کنفرانس مادرید در سال 1991 بهطور مشترک از سوی ایالات متحده و روسیه صادر شد اما نقش مسکو تا حد زیادی نمادین بود. درحالیکه وزارت امور خارجه آمریکا با هدایت جیمز بیکر در سازماندهی کنفرانس مادرید پیشگام بود تا اطمینان حاصل کند طرفین در این کنفرانس شرکت میکنند. روسها همچنین در روند صلح چندجانبه ابتکاری که در مسکو و در اوایل سال 1992 آغاز شد، به ایالات متحده پیوستند.
این اقدام هم تلاشی اولیه برای عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی بود که دیپلماتها و کارشناسان بیش از 30 کشور را گرد هم آورد. اسرائیل، اردن، فلسطین و سایر کشورهای عربی از جمله حاضران در این نشست ابتکاری بودند. آنها جلسات منظمی را در پنج زمینه برگزار کردند: منابع آب، پناهندگان، کنترل تسلیحات، محیط زیست و امنیت منطقهای، پروژههای مشترک متوسطی را آغاز کردند. روسها بهعنوان رییس گروه هدایت این روند صلح چندجانبه همراه با ایالات متحده و چین میزبان تعدادی از جلسات کارگروههای عملیاتی بودند.
هدف اصلی این تلاش چندجانبه این بود که به اسرائیلیها نشان داده شود که در صورت پیشرفت در مذاکرات دوجانبه، چشمانداز مناسبات بهتری با کشورهای عربی هم وجود خواهد داشت. قدرتهایی مانند اتحادیه اروپا، روسیه و چین هم در روند مذاکرات صلح مشارکتهایی داشتند، بااینحال این قدرتها از حضور در مذاکرات اسرائیل و همسایگانش منع شده بودند. این روند چندجانبه، قربانی عدم پیشرفت در مذاکرات دوجانبه شد و خشونت بین فلسطینیها و اسرائیلیها از سال 1996 دوباره شدت گرفت. بهاینترتیب، اجلاسهای اقتصادی خاورمیانه و پیشنهادها برای ایجاد یک بانک توسعه خاورمیانه تا حدی جایگزین آن تلاشهای ناکام شد.
بااینحال عدم پیشرفت چشمگیر صلح و سازش میان اسرائیل و فلسطین تاکنون تمام اقدامات را ناکام گذاشته و خشونتهای هفتههای گذشته باز هم یادآوری کرد تا زمانی که این مذاکرات دوجانبه پیشرفت قابلتوجهی نداشته باشد، نمیتوان انتظار کاهش تنش در منطقه را داشت.
دیدگاه اعراب نسبت به چین
چین از نفوذ کافی میان اسرائیلیها و فلسطینیها برای وادارکردن آنها به مذاکره برخوردار نیست. همچنین پکن تاکنون در این مسئله بازیگر بزرگی نبوده و به همین دلایل است که چین چندان خود را درگیر این مناقشه نکرده است. پکن با علم به محدودیتهای خود اقداماتش را محدود به تلاش جمعی بینالمللی کرده است.
عدم خلاقیت چین و رویکرد آن در ارائه پشتیبانی از اصول کلی در این مناقشه مانند طرح صلح چهارمادهای که «شی جینپینگ» رییسجمهوری چین در جولای 2017 ارائه کرد، شاهدی بر عدم تمایل و توانایی چین برای ایجاد یک توافق جدید بین اسرائیلیها و فلسطینیها بدون مشارکت دیگر قدرتهای منطقهای و بینالمللی است.
این طرح شامل پیشرفت اقدامات سیاسی براساس راهحل دو کشور، حمایت از مفهوم امنیتی مشترک، جامع و پایدار، هماهنگی بیشتر در تلاشهای جامعه جهانی و تقویت هماهنگی برای صلح و اجرای جامع اقدامات مشترک برای ایجاد صلح همراه با توسعه. این طرح شامل ایدههای جدید نبود و از تمایل چین برای سرمایهگذاری منابع خود در حل منازعات حکایت نمیکرد. حتی انتصاب نماینده ویژه دولت چین در مناقشه خاورمیانه برای تسهیل روند صلح اعراب و اسرائیل هم اقدامی نمادین بوده که تاکنون تأثیری در کاهش درگیریها یا افزایش تلاشهای دیپلماتیک چین در منطقه نداشته است. بااینحال، چین علاقهمند است که بهعنوان یکی از طرفها برای حلوفصل مذاکره بین اسرائیلیها و فلسطینیها مورد توجه قرار گیرد.
پکن اقدامات اخیر خود را به گونهای طراحی کرده تا بهعنوان قدرتی بزرگ و مسئول نگریسته شود که مسئولیت ایجاد ثبات بینالمللی را در اختیار دارد. به همین دلیل است که میبینیم چین حتی اگر نفوذ و اثرگذاری چندانی نداشته باشد هم در بسیاری از مسائل بینالمللی خود را درگیر کرده است، برای مثال شرکت در مذاکرات هستهای ایران و کنفرانس برلین در مورد جنگ یمن. چین باید یکی از حاضران در مذاکره باشد، زیرا این بخشی از استراتژی سیاست خارجی این کشور است که بهعنوان یک طرف اصلی در تلاش برای حل اختلافات منازعات بینالمللی شناخته شود.
بنابراین، چین به دو دلیل ترجیح میدهد در یک تلاش جمعی بینالمللی حضور داشته باشد تا اینکه اقداماتی را به تنهایی انجام دهد: چین توانایی دردستگرفتن ابتکار عمل را بهویژه در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین ندارد؛ چراکه ایالات متحده بازیگر اصلی در این پرونده است و چین نمیتواند توانایی ایالات متحده را در این مورد به چالش بکشد. دوم اینکه چین نمیخواهد مسئولیت و ضمانت برخی از نتایج مذاکرات را بر عهده بگیرد.
دیدگاه اسرائیل نسبت به روسیه
روسیه در واکنش به خشونتهای اخیر میان اسرائیل و فلسطینیها تلاشهای دیپلماتیک خود را افزایش داده است. موضعگیری مقامهای روسی تقریبا بهطور برابر هر دو طرف منازعه را خطاب قرار داده و خواستار کنترل اوضاع و ازسرگیری مذاکرات تحت نظارت چهارجانبه است که هدف آن دستیابی به راهحلی اجرائی برای «ایده دوکشوری» است.
روسیه یکی از منتقدان رویکرد دولت دونالد ترامپ، رییسجمهوری سابق ایالات متحده در بهحاشیهبردن مسئله فلسطین بود و در چهار سال ریاستجمهوری ترامپ و در رویکردی متضاد با واشنگتن خواستار مذاکرات مجدد اسرائیل و فلسطین شد و مسکو را بهعنوان مکانی برای مذاکرات پیشنهاد داد و سعی کرد با حفظ و تقویت کانالهای ارتباطی خود با تشکیلات خودگردان فلسطینی و حماس، وحدت میان جناحهای فلسطینی را ایجاد کند.
روسیه همچنین نسبت به توافقنامه ابراهیم بدبین است و ادعا میکند که با وجود پیشرفت مثبت در روند عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب، این مسئله نمیتواند موضوع فلسطین را دور بزند. مسکو خواستار برگزاری کنفرانسی در سطح وزرای خارجه در روند صلح خاورمیانه با گروههای چهارجانبه و مصر، اردن، امارات متحده عربی و بحرین با اسرائیلیها و فلسطینیها شده است. از نگاه روسیه، بحران فعلی درستی رویکرد مسکو را ثابت میکند، زیرا مسئله فلسطین دوباره در دستور کار منطقه و جامعه جهانی قرار گرفته است. درحالیکه روسیه تنها بازیگر مهم بینالمللی است که میتواند بهطور مستقیم با همه طرفها و جناحهای مناقشه اسرائیل و فلسطین ارتباط برقرار کند اما مسکو فاقد اهرم فشار بر اسرائیل یا فلسطینیها برای تغییر مواضع است.
بنابراین، با اتخاذ دیپلماسی چندجانبه فعال میخواهد این پیام را به غرب بدهد که در صورت اتخاذ رویکرد مناسب، حل این مناقشه میسر است. مناقشه اسرائیل و فلسطین یکی از معدود چالشهایی است که زمینههای همکاری مشترک روسیه و غرب در آن فراهم است. روسها ابراز خرسندی میکنند که این بحران باعث توجه دوباره به گروه چهارجانبه شده و تحرکها در شورای امنیت سازمان ملل برای حل این بحران بیشتر شده است. بااینحال، در پشت صحنه، روسها در مورد احتمال پیشبرد آشتی میان اسرائیل و فلسطین بر اساس رویکرد غرب کاملا بدبین هستند.
در ماههای اخیر کارشناسان ارشد خاورمیانه در روسیه تحرکات خود را برای گسترش کانالهای ارتباطی افزایش دادهاند و به دنبال ایدههایی جدید از طریق استراتژی گامهای کوچک از جمله همکاریهای منطقهای در مسائل اقتصادی و زیستمحیطی، برای برقراری صلح در منطقه هستند. آنها امیدوارند حل این معضلات عینی انگیزه دو طرف برای حل چالش بزرگتر را افزایش دهد. اما این رویکرد فعلا پشت پرده در جریان است و بهعنوان موضع رسمی مسکو مطرح نشده است.