چالش ناشنوایان در استفاده از ماسک
لب، دست و چشم همگی ختم میشود به گفتار برای احساسات غیر قابل بیان یک ناشنوا یا کم شنوا. اما کرونا لبها را پوشانده و خیلی از دستها هم آشنا به زبان نیستند و چشم هم بدون رقص لب و دست نمیتواند آهنگی به قلب فرد ناشنوا برساند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، زندگی کرونایی و ماسک زدنش بسیاری از ناشنوایانی را که از طریق لب خوانی با دیگران ارتباط برقرار میکردند، دچار مشکل کرده است. به بهانه آگاهی از مشکلات این دسته از افراد جامعه، عضو گروههای ناشنوایان شدم تا بتوانم تجربیاتشان را در زمان استفاده از ماسک منعکس کنم. پس از طرح مسأله برای چندین نفر از این دوستان به دلیل محدودیت دایره واژگان و عدم توانایی در جملهبندی صحیح متأسفانه از درک گفتارشان عاجز مانده بودم تا عماد شکوهی ناشنوای مطلق به من فهماند که با برادرش صحبت کنم. عماد 19 ساله، ناشنوا است. بتازگی در دانشگاه قبول شده و در برقراری ارتباط مشکل دارد حتی با اینکه عمل کاشت حلزون هم انجام داده است.
علی شکوهی برادر عماد حرفهای زیادی در مورد مشکلات او از زمان شیوع کرونا گفت و خاطرهای تلخ در مورد سوء تفاهم که به خاطر ماسک زدن برای عماد به وجود آمده بود برایمان بازگو کرد: ناشنوایی برادرم شدید است و از لحاظ ظاهری هم از ناحیه فک و دهان یک مقداری مشکل دارد. چند وقت پیش وقتی از خانه دوستش برگشت، دیدم خیلی ناراحت است وقتی مسأله را جویا شدم، پاسخی به من نداد ولی وقتی مادرم از او پرسید. غذا خوردی؟ با اشاره پاسخ داد «زهر بخورم بمیرم.» مطمئن شدم اتفاقی افتاده. به زور از او حرف کشیدم و فهمیدم در راه بازگشت به خانه گرسنه میشود و قبل از سوار شدن به اتوبوس به مغازهای میرود. اینها را میگویم تا بدانید که تمام مغازههای محل ما عماد را میشناسند و میدانند چگونه باید با او برخورد کنند. خلاصه به یک مغازه میرود تا یک آبمیوه و کیک بخرد. از آنجا که این بچهها تمام سعیشان این است که کمترین ارتباط کلامی را با دیگران داشته باشند. آبمیوهای و کیکی برمیدارد و پولش را روی پیشخوان میگذارد. هنوز چند قدم از مغازه خارج نشده مغازهدار از پشت یقهاش را میگیرد و محکم تکانش میدهد. در این میان عماد تلاش میکند ماسک مغازهدار را پایین بدهد تا بفهمد چه میگوید که مغازهدار هلش میدهد و وقتی عماد زمین میخورد و ماسکش را برمیدارد تازه مغازهدار متوجه معلولیتش میشود و او را ول میکند. عماد هم آبمیوه و کیک را پرت میکند و میآید. وقتی اینها را برایم تعریف کرد. به او گفتم بریم به آن مغازه تا ببینم چرا با تو این گونه رفتار کرده. وقتی از مغازهدار جویا شدم که دلیل این رفتار چه بوده گفت «من نفهمیدم برادرت «عقبافتاده» است!» خیلی ناراحت شدم چون عماد اصلاً مشکل ذهنی ندارد اما خونسردی به خرج دادم تا مطمئن شوم ایراد از سمت ما نباشد که اگر کار به دعوا زد و خورد کشید در کلانتری مقصر نباشیم. خانم! من اینقدر سر موضوعات این چنینی دعوا کردم که کلانتری محلمان من را میبیند میگوید برو آقا نیاز به توضیح نیست. خلاصه داستان از این قرار بوده که قیمت کیک گران شده بوده و عماد فقط به قیمت روی بسته اکتفا و پول را حساب کرده و از آنجا که مغازهدار ماسک داشته حتی با اینکه چندین بار قیمت واقعی را به عماد گفته اما متأسفانه برادرم متوجه صدا و حرکت لبهای فروشنده نشده و با خونسردی از مغازه خارج میشود. بی توجهی عماد، مغازهدار را عصبانی و فکر میکند که برادرم از عمد خودش را به نشنیدن زده و قصد داشته 300 تومان بقیه پولش را بپیچاند! بگذریم از اینکه بعد از شرح ماجرا مغازهدار معذرت خواهی کرد و گفت واقعاً نفهمیده بود که عماد ناشنوا است و صدایش را نمیشنود. این مسأله گذشت اما به نظر شما آن حس ترس که کسی از پشت به شما حمله کند یا اینکه درد نفهمیده شدن از دل برادر من پاک میشود؟ واقعاً اگر افراد در این کرونایی یکم صبورتر باشند، دلها برای 300 تا تک تومانی بیخود نمیشکند. من از مسئولان در خواست دارم در این مورد بیشتر اطلاعرسانی کنند. لبخوانی برای افرادی مثل عماد امری حیاتی است. برادر من اصلاً مشکل ذهنی ندارد اتفاقاً اینقدر باهوش است که وقتی به مغازهای میرود قیمتها را چک میکند، پولش را به همان میزان آماده میکند تا نخواهد درگیر چقدر شد، چقدر نشد؛ گفتن رمز کارت و از این قبیل مشکلات شود.
خجالت میکشم از دیگران بخواهم ماسکشان را پایین دهند
افسانه شعبانی هم ناشنوا است. صحبت با افسانه کار آسانی نبود و به قول خودش «چی گفتی، فهمیدم! من نفهمیدی.» در ادامه به انعکاس منظور افسانه در پاسخ به این سؤال که چه مشکلاتی در استفاده از ماسک و لب خوانی دارد پرداختهایم. افسانه ناشنوای مطلق است اما بعد از کاشت حلزون و گفتار درمانی بهتر از قبل میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. او از زمان شیوع کرونا دچار مشکل شده چرا که نمیتواند لب خوانی کند. به گفته خودش خجالت میکشد از دیگرانی که نمیدانند او ناشنواست بخواهد ماسکشان را پایین دهند. او میگوید: مردم نمیدانند باید ماسک را پایین دهند. این زشت است که بخواهم کسی به خاطرم ریسک کند. مردم حق دارند نگران حال خود و اطرافیان باشند. به تازگی تصویر ماسکی با نشان ناشنوایی در فضای مجازی منتشر شده که این ماسک نشان میدهد شخصی که از آن استفاده میکند، ناشنواست. افسانه هم مانند بسیاری از ناشنوایانی که به دنبال خرید این ماسک هستند در فضای مجازی و انجمنهای ناشنوایان جست وجو کرده بود. او میگوید من این تصویر را دیدم و خواستم بخرم اما چیزی پیدا نکردم. تصمیم گرفتم با خودکار کنار ماسکم بنویسم ناشنوا، اما بعدش هم رویم نشد با ماسک بیرون بروم هم اینکه همیشه خدا را شکر میکردم که دخترم و میتوانم سمعکم را زیر مقنعه و روسری پنهان کنم.
لزوم اطلاعرسانی در زمینه تعامل با افراد ناشنوا در دوران کرونا
مهندس حامد عابدین زاده رییس هیأت مدیره انجمن ناشنوایان ایران در مورد مشکلات ناشنوایان و برقراری ارتباط با دیگر افراد میگوید: اغلب افراد فکر میکنند تنها راه برقراری ارتباط با ناشنوایان زبان اشاره است. در حالی که لبخوانی و ارتباط نوشتاری از اصول مهم برای تعامل صحیح و کامل با ناشنوایان است. به دلیل استفاده از ماسک در این روزها تعاملات اجتماعی برای افراد ناشنوا بیش از پیش دچار مشکل شده.
زیرا افراد شنوا برای رعایت پروتکلهای بهداشتی حاضر به پایین کشیدن ماسک از روی صورت خود نیستند. این مسأله حتی برای افراد نیمه شنوا و افرادی که کاشت حلزون انجام دادهاند و کسانی که از سمعک استفاده می کنند نیز دشوار است. این مشکلات با یک اطلاعرسانی جامع قابل حل است. افراد برای حل مشکل ارتباط با ناشنوایان میتوانند فاصله اجتماعی که ۱.۵ الی ۲ متر است را رعایت کرده و ماسک خود را پایین کشیده و با لبخوانی و شمرده و آرام و بدون صدا صحبت کنند. اگر فرد ناشنوا لبخوانی آنها را متوجه نشد، میتوانند از نوشتن برای برقراری ارتباط استفاده کنند.
عابدینزاده که خود ناشنوای مطلق است، در مورد عکسی که به تازگی در فضای مجازی تحت عنوان «ماسک ناشنوایان» منتشر شده میگوید: عکسی که در فضای مجازی پخش شده و نشان ناشنوا در گوشه ماسک درج شده بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و کاربردی برای افراد ناشنوا ندارد. ممکن است استثناً برای بعضی نیمه شنوایان کاربردی داشته باشد اما در مجموع برای جامعه ناشنوا کاربردی نیست چون ناشنوا قادر به شنیدن نیست. این نشان به افراد ناشنوا کمک میکند تا به سایر افراد، معلولیتشان را معرفی کنند و افراد بدانند این فردی که در مقابل آنهاست ناشنواست و برای برقراری ارتباط با او ماسک خود را پایین کشیده و با لب خوانی و ارتباط نوشتاری با او صحبت کنند. به نظر من ضرورتی ندارد ناشنوایی که در مترو تردد میکند به اطرافیانش بفهماند ناشنوا است. جامعه به اندازه کافی با دیدن سمعک؛ ترحم نابجا یا خیره شدن بی اندازه را به ناشنوایان تحمیل کرده است. برچسب زدن و جداسازی کار اشتباهی است. مسأله اصلی آگاهسازی جامعه پس از برخورد با این افراد است که شیوه برخورد هم توضیح داده شد.وی در پایان میگوید: زبان اول ناشنوایان و کم شنوایان زبان اشاره است. در توانبخشی افراد ناشنوا این یک اولویت است. متأسفانه پزشکان و متولیان سازمان آموزش و پرورش استثنایی و سازمان بهزیستی زبان اشاره را در نظر نمیگیرند و معتقدند اگر کاشت حلزون انجام شود و سپس با گفتار درمانی و توانبخشی فرد شنوا میشود و دیگر به زبان اشاره نیازی نیست. که بر اساس تجربهای که دارم، معتقدم این راه حل مناسبی نیست و باید اولویتها در نظر گرفته شوند.
در پی انتشار عکسی در فضای مجازی بسیاری از ناشنوایان به دنبال خرید این ماسک هستند و ما هم در پی گفتوگو با متولیان تولید این ماسک متوجه شدیم این خبر تولید این ماسک در ایران خبری کذب است.