تاثیر ترس بر سلامت انسان
شاید یکی از بدترین آثار بدنی ناشی از ترس آسیبی باشد که به قلب و سیستم قلبی عروقی وارد میشود. ترس شدید در بلند مدت میتواند به مشکلات قلبی جدی منجر شود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از عصر ایران، شنیدن سر و صدایی عجیب در میانه های شب می تواند به افزایش ضربان قلب، گشاد شدن چشم ها و احساس تنش در تمام بدن منجر شود.
دلیل صدا هر چه بوده باشد، آنچه تجربه می کنید احساس ترس است. ما می دانیم که ترس بر روان ما تاثیر می گذارد، اما این احساس به روش های مختلف می تواند بر سلامت بدن ما اثرگذار باشد.
ناتوانی در کسب آرامش
مثالی که در ابتدا به آن اشاره شد را دوباره مد نظر قرار دهید. بی تردید، پس از توقف سر و صدا به ندرت پیش می آید که احساس آرامش و راحتی بار دیگر به سرعت در شما شکل بگیرد، حتی اگر منبع سر و صدا را کشف کرده باشید. زمانی که بدن واکنش ترس را تجربه می کند، کسب آرامش دشوار می شود. بدن خود را برای صدایی دیگر یا نیاز دوباره برای واکنش جنگ یا گریز آماده می کند که بی تردید کسب آرامش را دشوار می سازد. زمانی که احساس ترس شما بسیار قوی یا در بلند مدت ادامه داشته باشد، این شرایط وخیمتر نیز می شود.
اضطراب و هراس
اضطراب اغلب مبتنی بر موقعیت است. به عنوان مثال، احساس ترس از ارائه سخنرانی در برابر همکلاسی ها می تواند به اضطراب و بروز علائمی مانند تعریق کف دست ها، ضربان قلب سریع، یا حالت تهوع یا حتی یک اختلال اضطراب منجر شود که می تواند در آینده و زمانی که فرد در موقعیتی قرار می گیرد که احساس ترس را در وی تقویت می کند، خود را در قالب حملات هراس نشان دهد.
سیستم ایمنی ضعیف
واکنش ترس بدن شامل افزایش سطوح هورمون های آدرنالین و کورتیزول می شود. مواجهه بلند مدت با این مواد شیمیایی و دیگر هورمون های مرتبط می تواند اثر منفی بر سیستم ایمنی بدن انسان داشته باشد. تضعیف سیستم ایمنی توانایی آن در مبارزه با عفونت ها، ویروس ها، یا بیماری های دیگر را به همراه دارد. در شرایطی که ترس به صورت مستقیم شما را بیمار نمی کند، اما تجربه آن در بلند مدت برای سیستم ایمنی بدن مضر بوده و آن را در برابر میکروب ها آسیب پذیر می کند.
تقویت غرایز بقا
هنگام احساس ترس، بدن شرایطی به نام واکنش جنگ یا گریز را تجربه می کند. این غریزه اولیه از اجدادمان به ما ارث رسیده است که در مواجهه با یک موجود شکارچی باید برای مبارزه یا فرار تصمیم می گرفتند. زمانی که می ترسیم، قلب سریعتر می تپد و جریان خون از اندام های انتهایی، مانند دست ها و بینی، به سمت اندام های مرکزی هدایت می شود تا در زمان مبارزه یا فرار برای حفظ زندگی فعالیت های کلیدی بدن همچنان ادامه داشته باشند.
افسردگی
احساس ترس در بلند مدت می تواند نه تنها به اضطراب، بلکه به افسردگی، احساس غم، کج خلقی و خستگی منجر شود. افسردگی ناشی از ترس اغلب در افرادی که این احساسات را به طور منظم تجربه می کنند و به نظر می رسد نمی توانند کاری برای بهبود شرایط انجام دهند، رخ می دهد. به عنوان مثال، می توانید فردی را در نظر بگیرید که فوبیای استفاده از آسانسور دارد، اما برای حضور در محل کار خود باید هر روز از آن استفاده کند.
فوبیاها
ترس بلند مدت درباره یک موضوع یا موقعیت خاص می تواند در نهایت به یک فوبیا از آن موضوع یا موقعیت منجر شود. تجربیات بد، مانند گزیده شدن توسط یک عنکبوت، می تواند به فوبیا منجر شده یا امکان دارد این شرایط بدون دلیل مشخصی شکل بگیرد که می توان ترس از پرندگان حتی زمانی که هرگز آسیبی به فرد نرسانده اند را مثال زد. فوبیاها می توانند به سرعت گسترش یابند و فرد نه تنها از یک نوع خاص عنکبوت، بلکه از تمام عنکبوت ها و در نهایت حتی تمام حشرات بترسد.
آسیب قلبی
شاید یکی از بدترین آثار بدنی ناشی از ترس آسیبی باشد که به قلب و سیستم قلبی عروقی وارد می شود. ترس شدید در بلند مدت می تواند به مشکلات قلبی جدی منجر شود. قلب تحت تاثیر سطوح بالای هورمون های استرس با کار و تنش بیشتر مواجه می شود و پس از مدتی دیگر نمی تواند عملکرد درست خود را ارائه کند. از آنجایی که این اتفاق در بلند مدت رخ می دهد، همواره فرصت برای معکوس کردن آسیب پیش از آن که جدی شود، وجود دارد.
عدم اعتماد به نفس
ترس پایدار و بلند مدت می تواند کاهش اعتماد به نفس را در پی داشته باشد. این شرایط نه تنها می تواند به از دست دادن فرصت ها منجر شود، بلکه خطر ابتلا به افسردگی و اضطراب را نیز افزایش می دهد.
سهل انگاری
ترس می تواند افراد را از انجام کارهایی که ممکن است برای آنها خوب باشد، باز دارد. نه تنها ممکن است فرد رویدادهای مرتبط با سلامت مانند انجام معاینات پزشکی را نادیده بگیرد، بلکه امکان دارد از حضور در جمع دوستان و اعضای خانواده و فعالیت های دیگر که برای بهزیستی انسان مهم هستند نیز پرهیز کند.
تضعیف حافظه
ترس می تواند اثر منفی بر حافظه داشته باشد. هنگام احساس ترس، مغز چنان مشغول آماده شدن برای واکنش جنگ یا گریز می شود که خاطرات را به درستی ثبت نکرده و اغلب نمی تواند به جز ترسی که احساس می کند روی چیز دیگری متمرکز شود. بدن تلاش می کند تا با کمک این فرآیندها از شما محافظت کند، اما در نهایت، این شرایط تنها احساس نگرانی، ترس و سردرگمی بیشتر را به همراه دارد.