دستفروشی در مترو؛ شغلی از سر ناچاری
هر روز صدایشان را میشنوی و بعد از مدتی چهرههایشان هم برایت آشنا میشوند. از لوازم جانبی تلفن همراه و سیم شارژ بگیر تا لوازم آرایش و پوشاک و مواد غذایی -همچون آدامسهای خارجی و نان شیرمال- باقیمتی بین ۵ تا ۱۰ هزار تومان. جوان و پیر، زن و مرد، از همه نوعاش پیدا میشود با جملاتی که از بر کردهاند و لاینقطع میگویند و اجناس خود را تبلیغ و معرفی میکنند.
ارزانتر بودنِ اجناس چون روی زمین است، خود دلیلی برای ترغیب مسافران به خرید از دستفروشان مترو، قلمداد میشود. ندادن مالیات و خرجهای مغازه داری در روی زمین، خود عاملی است برای مطلوب بودن بازاری پر از جمعیت برای آنها و بازاری مطلوب برای اجناس بیکیفیت چینی اما ارزان.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، «دستفروشی» پدیدهای است که در این سالها و به خصوص در اماکن عمومی همچون مترو، فراوان دیده میشود، اما عمدهترین دلایل آن را باید در مسائل اقتصادی و اجتماعی جستوجو کرد. برخی از کارشناسان، بیکاری و رکود اقتصادی را عامل آن میدانند و معتقدند که با از بین رفتن مشاغل در بخش رسمی، ناتوانی نظام سیاست گذاری اجتماعی در پوشش مخاطرات اجتماعی همچون بیکاری، ازکارافتادگی، فقر، اختلاف طبقاتی و... عامل رشد روز افزون دست فروشی شده است. پدیدهای که برابر برخی آمارهای غیررسمی حدود ۱۲ درصد از درآمد خالص ملی در کشورهای توسعه یافته صنعتی و حتی تا 50 درصد در برخی کشورهای در حال توسعه را به خود اختصاص داده است.در این میان اما، متروی تهران باسهم 8/13 درصدی در جابهجایی شهروندان به کانونی برای حضور دستفروشان شده است. بیتردید آنان به راحتی از بازار مصرف روزانه 3 میلیون و 800 هزار مسافر نمیگذرند. پاساژی پر از مشتری که بر خلاف مقررات دست و پاگیر روی زمین برای دستفروشان، بدون پرداخت اجاره، بیمه، مالیات و حتی استفاده مناسب از تهویه مطبوع مترو و بعضا عرضه اجناس بیکیفیت به امرار معاش میپردازند.بر اساس آمارهای موجود، روزانه 2 هزار دستفروش در متروی تهران، مشغول فعالیت هستند که از نظر سنی بین گروههای 21 تا 40 سال را شامل میشوند. دستفروشانی که تقریبا به صورت خانوادگی و یا قومیتی از شهرهای مرزی یا از ساکنان جنوب و حومه استان تهران تشکیل شبکه دادهاند و طی 8 تا 12ساعت فعالیت، کالاهایی به ارزش یک میلیارد تومان وارد چرخه فروش میکنند که اگر از این مبلغ فقط 20 درصد سود شناسایی شود، آنها روزانه 200 میلیون تومان و به ازای هر کدام به طور میانکین روزی 100 هزار تومان سود عاید خود میکنند.
آیا پای باندها در میان است؟
محسن هاشمی مدیرعامل پیشین شرکت مترو تهران، در گفتوگویی گفته بود که دستفروشان مترو در قالب یک «شبکه مافیایی» فعالیت میکنند. پخشکنندهها به آسانی با استفاده از ظرفیت انبوه مسافران مترو برای کالاهای خود ذائقه سازی میکنند و اجناسی را که تولید یا وارد کردهاند، در مدت کوتاهی زیر پوست شهر به پول تبدیل میکنند. سرشبکههای این گروهها -که خود پیشتر دستفروشی میکردهاند- به واسطه شناخت از اماکن پر تردد در مترو و همچنین عدم نقدینگی کافی افراد متقاضی کار، افراد را استخدام کرده و با تهیه کالاهای مختلف و عرضه در بین آنها، حداقل به 10 درصد از محل سود فروشِ اجناس، دست مییابند.در این بین، اغلب پخشکنندههای اجناس در داخل مترو با یکدیگر در ارتباط هستند و به صورت شبکهای برای عرضه کالاهای خود برنامهریزی میکنند. آنها درباره خطوط و ایستگاههای عرضه هر گروه از اجناس به توافق رسیدهاند و به این ترتیب، هنگامی که اجناس را به فروشندگان تحویل میدهند، مکان فعالیت آنها را هم در مترو مشخص است تا یک کالای خاص در همه ایستگاهها و خطوط عرضه شود. قرائن و شواهد و کنار هم قراردادن قطعههای پازل، این فرضیه را تقویت میکند که چنین حجمی از دستفروشی، سیستماتیک و برنامهریزی شده است. از جمله قرائن یادشده، این است که چطور یک مارک آدامس با یک قیمت مشخص و خاص برای این همه فروشندههای دستفروش در مترو وجود دارد؟ یا چرا شکل ثابت و خاصی از محصولات دیگر -از قبیل جوراب، ژیلت، کفی کفش، باتری و...- با یک قیمت مشابه در مترو موجود است؟ چرا دستفروشان مترو با هم رابطه صمیمی دارند و به محض ورود یک نفر غریبه به سرعت از حضور او مطلع میشوند و برای او مزاحمت ایجاد میکنند؟ چرا دستفروشان مترو آنقدر راحت با هم کنار میآیند و بعضا با هم همکاری دارند؟ چرا دستفروشان مترو برای اجناس مشابه شعارهای مشابه سر میدهند؟ اگر این فرضیه درست باشد و پازلی که کنار هم چیده شده به اثبات این فرضیه ختم شود، آن هنگام متوجه خطرات آن و لزوم مقابله و بلکه مبارزه با این معضل و پدیده بزرگ اجتماعی میشویم و اگر فرض را بر این بگیریم که افرادی پشت پرده هستند و این فروشندگان را اجیر میکنند تا کالاهای بیکیفیت آنها یعنی کالاهایی را که بسیاری از آنها از قبیل آدامس، لواشک، ژیلت، مسواک و خمیر دندان، نخ دندان و کالاهای آرایشی و بهداشتی که رابطهای مستقیم با سلامت افراد جامعه دارد و فروش آن باید توسط فروشندگان رسمی و با نظارتهای فراوان همراه باشد، آن هنگام به اهمیت نظارت بربازار چند میلیونی و تلاش برای جلوگیری از آسیبهای جدی به بخش بزرگی از جامعه پی میبریم.
عامل اصلی دستفروشی
دکتر حسین ایمانی جاجرمی، جامعه شناس شهری درخصوص بروز این پدیده اجتماعی معتقد است: «مساله اصلی این است که به خاطر سیاستهای اقتصادی چند سال گذشته، فقر در ایران گسترش پیدا کرده و آمارها نشان میدهند که حتی بخشی از طبقه متوسط جامعه به طبقه فقیر سقوط کردهاند و افرادی که وارد کار دستفروشی میشوند، قادر به تامین هزینههای زندگیشان -به طرق معمول- نیستند و مجبورند برای فرار از بیکاری یا به عنوان شغل دوم و سوم به دستفروشی روی بیاورند». جاجرمی با شاره به این نکته که بخش قابل توجهی از اینها، «زنان سرپرست خانوار» هستند، میافزاید: «اگر شهرداری تهران و یا هر دستگاهی میخواهد با دستفروشی مقابله کند، ابتدا باید یک برنامه جامع مقابله با فقر داشته باشد». او در پاسخ به این سوال که «عدهای معتقدند زیاد شدن تعداد دستفروشها به خاطر زیادهخواهی افرادی است که نیاز چندانی هم به پول این کار ندارند»، میگوید: «کدام آدمی حاضر است برای زیادهخواهی لابهلای جمعیت از صبح تا شب در مترو کالای ارزان قیمت بفروشد؟ این جملات را برخی تصمیمگیران مربوط به جمع کردن دستفروشها به زبان میآورند، برای این که به کارشان مشروعیت بدهند. به عقیده من این اتفاق و زیاد شدنش دلیلی جز فقر نمیتواند داشته باشد». این جامعهشناس دلیل تکرار و شکست طرح جمعآوری دستفروشان را در حل نشدن ریشهای فقر میداند و تصریح میکند: «انتظار میرود شهرداری نه به تنهایی بلکه با کمک دستگاههای دولتیِ مسئول، در این زمینه مثل بهزیستی و وزارت رفاه و کمیته امداد، این مساله را بررسی کنند و برنامه جامع مقابله با فقر در تهران را تهیه کند و برنامههای مثل مبارزه با دستفروشی، بخشی از آن برنامه جامع باشد».
حل یا حذف صورت مساله؟
در سایت متروی تهران در جواب سوالی با این مضمون که چرا با دستفروشان مترو به صورت جدی برخورد نمیشود؟ پاسخ داده شده است: «متأسفانه متکدیان و دستفروشان به بهانه استفاده از مترو، پس از ورود به قطارها بهدور از نگاه مأموران اقدام به تکدیگری و فروش اجناس خود مینمایند که در صورت مشاهده پرسنل با این افراد برخورد قانونی شده و در اختیار پلیس مترو، مستقر در ایستگاهها قرار خواهند گرفت. لازم به یادآوری است که روزانه بیش از 150 نفر از این افراد توسط پرسنل این شرکت به بیرون از ایستگاهها هدایت میشوند. به نظر میرسد بهترین راه برای مقابله با این افراد کمک نکردن و عدم خرید اجناس از ایشان از سوی مسافران مترو است». برخورد با دستفروشان و هدایت کردن آنها به بیرون از مترو بیشتر به حذف صورت مساله شبیه است تا حل آن. بیشک برای حل این پدیده که روزبهروز بر تعداد آن افزوده میشود، باید راه حل جدیتری از برخوردهای انتظامی و بیرون کردن آنها از فضای مترو را دنبال کرد. اخیرا متروی تهران با ایجاد بستری در داخل کریدورهای خود و اختصاص آن به فروشندگان سعی در کاهش این پدیده و کنترل آن کرده است که به نوبه خود راه حل مناسبی است، اما تفاوت اجناسی که در این غرفههای سیار فروخته میشود، با آن چیزی که در داخل قطارها توسط دستفروشان عرضه میشود، احتمالا عدم موفقیت این طرح را به دنبال خواهد داشت. دستفروشان، بازاری با جمعیت میلیونی را هرگز رها نمیکنند و به هر طریقی راه خود را به این بازار باز خواهند کرد، پس تنها راه حل موثر برای این پدیده، «ساماندهی و صدور مجوز» و صد البته «کنترل همهجانبه» -چه در خصوص افراد دستفروش و چه اجناسی که عرضه میکنند- از سوی متروی تهران است.