یک میلیون نفر در بازار کار گم شدهاند
بازار کار ایران در شرایط حاضر چند ویژگی دارد: افزایش عرضه نیروی کار تحصیلکرده و دانشگاهی نسبت به تقاضای این نیروها که منجر به نرخ بیکاری بالای این گروه شده است از مهمترین ویژگیهای بازار کار است.
ابهام در شاخصهای اصلی بازار کار به ویژه شمار بیکاران که از ۲.۶ میلیون نفر آمارهای رسمی شروع و به گمان برخی کارشناسان تا چهار میلیون نفر میرسد نیز از ویژگیهای این بازار است. عدم تعادل در شغلهای موجود از سمت تقاضا با تمایل نیروی کار به طوری که جامعه نیاز به کارگر، صافکار، لولهکش، کارگر ساختمانی دارد، متقاضیان کار میخواهد در ادارههای دولتی شاغل شوند نیز از ویژگیهای این بازار است.
برخی از اقتصاددانان ایرانی به ویژه مسعود نیلی که در حال حاضر مشاور ارشد اقتصادی رییسجمهور است، بارها به تهدید آتی جامعه از طرف متقاضیان شغل اشاره کرده است و شمار بیکاران فعلی را نیز بالاتر از آمارهای رسمی میداند. تحلیلهای آینده بازار کار نشان میدهد که ۵ میلیون دانشجوی فعلی حداکثر تا ۴ سال دیگر به بازار کار سرازیر میشوند و اگر شمار بیکاران فعلی را نیز ۳ میلیون فرض کنیم جامعه ایرانی باید پاسخگوی ۸ میلیون متقاضی کار باشد که اکثریت آنها درس خواندهاند و به شغلهای پایین رضایت نمیدهند.
مساله بسیار پیچیدهای که اکنون بازار کار ایران را احاطه کرده و ذهن تیزبین دکتر غلامعلی فرجادی آن را از میان صدها عدد و رقم پیدا کرده است، گم شدن شمار قابل توجهی از متقاضیان کار است. او میگوید: در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ کل جمعیت فعال ایران کمتر از ۳۰۰ هزار نفر افزایش یافته است. به این ترتیب در ۵ سال یاد شده به طور متوسط فقط ۶۰ هزار نفر در سال وارد بازار کار شدهاند.
از طرف دیگر در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۲ به ترتیب شمار بیکاران ۳.۵ میلیون نفر و ۲.۵ میلیون نفر بودهاند که به معنای ایجاد یک میلیون شغل در این سالهاست. با توجه به رشد منفی اقتصاد در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ و با توجه به اینکه در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ فقط ۱۴۰ هزار شغل ایجاد شده است باید پرسید این یک میلیون نفر کجا هستند.
به نظر میرسد فرار از جستوجوی کار در میان بیکاران ایرانی به یک روش تبدیل میشود و مساله خطرناک این است که این گروه از کجا درآمد به دست میآورند؟ اگرچه آماری در این باره وجود ندارد که منابع درآمدی این افراد چیست اما میتوان حدس زد که فعالیتهای سوداگرانه رشد مییابد و کار سخت میشود.