کیهان: «آقا» بازی آمریکا را به هم ریخت
سرمقاله امروز کیهان را محمد ایمانی با عنوان ««آقا» بازی آمریکا را به هم ریخت» نوشته است.
1 ــ اواخر اسفند 1393 دو نشریه آمریکایی به ارزیابی نقش و اهمیت مدیریت رهبر عالی ایران در مذاکرات هستهای پرداختند. واشنگتن پست آن زمان از قول یک کارشناس بنیاد دفاع از دموکراسی تصریح کرد: «آیتالله خامنهای توانسته توازن را بین اصولگراها و تکنوکراتها حفظ کند و جبهه واحدی را در مذاکرات به نمایش بگذارد». چارلز هارکینسون همین تحلیل را در نشریه واشنگتن اگزماینر بسط داد و نوشت: «ایران در مذاکرات با اتفاق نظر قابل توجهی در مذاکرات حاضر شده و آیتالله خامنهای اختلافات را مدیریت کرده است. علی آلفونه کارشناس مسایل ایران در بنیاد دفاع از دموکراسی میگوید موضع رهبر ایران مبنی بر اینکه آمریکا باید امتیاز دهد موضع دولت را در مذاکرات تقویت کرده است. همچنین ری تکیه کارشناس مسایل ایران در شورای روابط خارجی در گزارشی با تحسین نبوغ رهبر عالی ایران مینویسد ایران بارها با موضعی ضعیف وارد مذاکرات شده اما با مدیریت رهبر با دستی پر ظاهر شده است». 2 ــ بیانات دقیق و متقن رهبر انقلاب در جمع مسئولان ارشد نظام بار دیگر چیدمان بازی آمریکاییها را در مذاکرات به هم ریخته است. آمریکا بهعنوان یک استراتژی چندلایه چنان نقشآفرینی میکند تا قوتها و ظرفیتهای ایران را پای میز مذاکرات بهعنوان نقطه ضعف جا بزند و هرچند بهخاطر احتیاج راهبردی درخواست مذاکره کرده، اکنون با جا خالی دادن، ایران را بر صندلی متهم بدهکار بنشاند. آمریکاییها بهخلاف برخی خوشبینیهای داخلی درباره برد ــ برد، درصددند با همین شیوه جابهجایی صندلی، امتیازهای بزرگ به دست آورند و فراتر از این اخذ امتیاز، مشخصاً به ناظرانی که از 3 دهه اقتدار ایران الهام گرفتهاند، پیام شکست ایران را ارسال کنند. دولت اوباما بهعنوان «بیدستاوردترین دولت سده اخیر آمریکا»، «بدهکارترین دولت جهان با 18هزار میلیارد دلار بدهی» و «ادامه دهنده شکستهای نومحافظهکاران طی 15 سال اخیر در غرب آسیا» بهشدت نیازمند چنین برد و باختی در مذاکرات است و پیروزی خود را منحصراً در شکست ایران میداند. اما تازهترین بیانات رهبر حکیم انقلاب، نامعادلهسازی آمریکا از مذاکرات را به هم زد و واقعیتهای قدرت ایران و خطوط قرمز را از نو یادآوری کرد. 3 ــ این بیانات قبل از هرچیز، آمیزه ادبیات حکمت و قدرت را در خود داشت و پیام اقتدار را مخابره کرد. تقویت همدلی در داخل میان مسئولان و منتقدان، حرکتی راهبردی خلاف طراحی دشمن است و توپ را به زمین حریف بازمیگرداند. دفاع از غیرت و تدین و امانتداری مذاکره کنندگان با وجود معصوم نبودن آنها و احتمال خطا در تشخیص و عمل، و دعوت منتقدان به درک سختیها و اقتضائات تیم مذاکره کننده در عین دفاع از ضرورت نقد، بهمثابه سوق دادن دو طرف به انسجام ملی بیشتر و پر کردن شکافها و خللها در رویکرد به «جبهه دیپلماسی» است؛ همچنان که تأکید بر اجماع داخلی در حمایت از «توافق خوب، منصفانه، عادلانه و عزتمندانه»، مسیر القای دروغ بزرگ از سوی دشمنان و عناصر بدفهم را میبندد. به این معنا که بهجای تقسیمبندی دروغین و غفلتآفرین «موافق» و «مخالف توافق»، مجدداً تقسیمبندی واقعی و اصلی که همانا «خودی ــ دشمن» و «ایران ــ استکبار» است، احیا شده است. بنابراین طرف دعوا نه دولت یا منتقدان که باید دست به گریبان هم داشته باشند، بلکه دولت مستکبر و بدعهد آمریکا و برخی شرکای آن است. 4 ــ ندیدن ظرفیتها و فرصتهای بزرگ موجود در کشور اعم از سرمایه جوانان متخصص، منابع طبیعی، زیرساختها، موقعیت ژئوپولیتیک و اقتصادی درجه اول در دنیا، اسباب خطای محاسبه و نشستن از موضع ضعف پای میز مذاکرات میشود؛ همچنان که بزرگتر از واقع دیدن چالشها یا در تعارض پنداشتن اصول و منافع، خطای محاسباتی دیگری است. اتفاقاً نوع موفقیتهای بینظیر ما در طول چند دهه اخیر محصول پاسداشت اصول ــ مستحکم به عقل و تجربه و ایمان ــ بوده است. در غیر این صورت، ناامیدی و احساس ضعف و «ما نمیتوانیم» غالب خواهد شد و آنگاه، با گاردی پای میز مذاکره خواهیم نشست که دشمن میپسندد؛ با دست تهی و بهسمت بالا گرفته و با احساس ناتوانی و بیچارگی! چنین رویکردی به مذاکره، البته بازی از پیش باخته است. برای هماوردی شایان دیپلماتیک و مقدم بر آن، باید خود را باور داشت، اسیر بمباران تبلیغاتی دشمن در ضعفنمایی نقاط قوت نشد و با داشتههای ارزشمند ــ و نه نداشتهها و احتیاج و التماس ــ به مذاکره پرداخت. بهعنوان مثال آیا اگر کفه ما در معادلات منطقهای سنگین نبود یا مثلاً موفق به تولید سوخت 20 درصد نشده بودیم و یا اگر هویت عزتمند انقلابی را حفظ نمیکردیم، رژیم مستکبر آمریکا حاضر میشد پاییز 91 از طریق سلطان قابوس پادشاه عمان، درخواست مذاکره کند و پیغام دهد که حاضر است برنامه هستهای ایران را به رسمیت بشناسد و براساس توافق، ظرف 6 ماه تحریمها را لغو کند؟ و اکنون که در مذاکرات دبه درمیآورد و با عبور از لغو تحریمها، تعلیق آنها را به سالهای بعد و پس از اجرای همه تعهدات ایران از جمله بازرسیها و مصاحبههای غیرمتعارف غیرقانونی و تأیید نهایی آژانس ــ که هیچگاه مستقل و عادلانه رفتار نکرده ــ حوالت میدهد، آیا به این دلیل نیست که برخی پیامهای ضعف و نیاز بهشکل اغراقآمیز از داخل به خارج مخابره شده است؟ آیا برخی مخابره کنندگان این پیام و آدرس غلط دست بر قضا همانهایی نبودند که پس از هزیمت در آشوبافکنی سال 1388، گرای «تحریمهای فلج کننده» را با واسطههایی به دشمن دادند؟ قطعاً این رویکرد ظلم مضاعف به ملت ایران است. 5 ــ «توافق خوب» یک لفظ مشترک با دو معنای متضاد و متناقض نزد ما و آمریکاست. مراد ما آن گونه که رهبر انقلاب فرمودند توافق عادلانه و منصفانه است. اگر قرار است غنیسازی 20 درصد را در فردو متوقف کنیم یا از تعداد سانتریفیوژها بکاهیم یا تغییراتی در رآکتور آب سنگین اراک بدهیم، واگذاری این امتیازها صرفاً منوط به «حفظ حق غنیسازی صنعتی و نه کاریکاتوری، از جمله برای تأمین 20هزار مگاوات برق»، «حفظ حق تحقیق و توسعه و ساخت و سازها»، «ممنوعیت مطلق ورود به حریم امنیتی و نظامی ایران بهبهانه مصاحبه و بازرسیهای فراقانونی» و سرانجام «برداشته شدن همه تحریمهای اقتصادی، بانکی و مالی دولت و کنگره آمریکا، شورای امنیت و اتحادیه اروپا، در همان هنگام امضای توافق» است. اینها شرایط نرمش قهرمانانه است. در مقابل آمریکا با وجود نیازهای راهبردی مایل است با تردستی و عملیات روانی و ایجاد خطای محاسبه؛ الف ــ برنامه هستهای ایران را ریشهکن کند یا از ارزش صنعتی پویا ساقط نماید. ب ــ از لغو فوری و مؤثر تحریمها با بهانههای مختلف طفره برود و عملاً امتیازی به ایران ندهد. ج ــ بدتر از همه مذاکره را تبدیل به محاکمه، معامله و توافق را تبدیل به سند اتهام، و پرونده سیاسی مذاکرات را تبدیل به یک پرونده ضدامنیتی شبهحقوقی علیه ایران (با امضای خود ایران) کند. بهعبارت دیگر نهتنها تحریمهای ظالمانه را بهشکل مؤثر لغو نکند، بلکه از ایران امضا بگیرد و ادعای خود را تبدیل به سند حقوقی توافقی کند مبنی بر اینکه قدرت فناوری ایران، تهدید علیه امنیت جهانی است و ایران باید تحت قرنطینه و بازرسی و بازجویی قرار گیرد! ما این کلاهبرداری را چند بار تجربه کردهایم. یک بار در دولت سازندگی که تصور یکسویه ما از تنشزدایی، منجر به گفتوگوی انتقادی غرب با ما و نهایتاً صدور حکم جلب برای رئیس جمهور وقت شد و دیگری در مذاکرات افغانستان و کمک دولت اصلاحات به فتح افغانستان از سوی آمریکا که موجب شد یانکیها بهعنوان دستخوش، ایران را محور شرارت و مستحق حمله نظامی و بمباران اتمی معرفی کنند. آخرین آن هم اعتمادسازی نامتوازن در برخی مقاطع مذاکرات هستهای است. ما تعلیقهای داوطلبانه 6ماهه را پذیرفتیم که به 2 سال انجامید و پس از آن در مقابل اصرار ما مبنی بر اینکه این 6 ماه کی تمام میشود، صراحتاً گفتند این تعلیق، هم الزامی و هم دایمی است... تا به امروز که با وقاحت بازجویی از دبیر شورای امنیت ملی را مطالبه میکنند! اینجاست که موضوع توافق عادلانه، شفاف و توأم با ضمانتهای متقابل رخ مینماید. آژانس با سابقه عملکرد 10ساله، بیآبروتر از آن است که بتواند قیافه داور بیطرف را بگیرد. تنها ضمانت معتبر، رفتار نقد و روشن و فوری طرف غربی ــ و نه وعدههای 10 یا 12 ساله ــ است. 6 ــ بیستمین اقتصاد بزرگ دنیا را نمیشود با تحریم فلج کرد. پیش از این نشریه اکونومیست بهعنوان نشریه معتبر اقتصادی دنیا در گزارشی خاطرنشان کرد: «ایران هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیا بر سر چهارراه اقتصادی است و چنین اقتصاد بزرگی قابل تحریم نیست». تحریم با همه رنجها و اذیتها، اگر ما را متوجه داراییها و ظرفیتهای کمنظیر خود کند، یک فرصت استراتژیک است آن هم در زمانهای که برخی محافل مأموریتدار یا کجفهم اصرار دارند آمریکا و برخی رژیمهای مستکبر دیگر را شریک و دوست جا بزنند. کدام سند برای خباثت آمریکا و انگلیس، روشنتر از تحریمهای اقتصادی بیارتباط به فناوری هستهای؟! آنها که آمریکا را بزک میکنند باید توضیح دهند ساقط کننده هواپیمای مسافربری و تحریم کننده خرید یا پرواز همین هواپیماها، چگونه میتواند دوست یک ملت باشد؟ اما فراتر از این واقعیت رسواگر تمدن غرب، حقیقت آن است که تحریمها خلاف مقصد طراحان آن نتوانست ایران را فلج کند و این در حالی است که ما هنوز به حداقل لوازم اقتصاد درونزا و مقاومتی پایبند نبودهایم؛ که اگر بودیم نباید اولین وارد کننده خودروهای گرانقیمت از جمله پورشه در منطقه میشدیم و نباید جلوگیری از فرار مالیاتی 80هزار میلیارد تومانی، قاچاق 100 تا 200هزار میلیارد تومانی (چند برابر واردات رسمی)، اخذ معوقات بانکی چند دههزار میلیارد تومانی، ساماندهی یارانههای غیرهدفمند دههاهزار میلیاردی، ممانعت از اسراف و ریخت و پاش و عدمبهرهوری همچنان در حاشیه امید تکساحتی به مذاکرات معطل میماند. این تعبیر شریف از امیر مؤمنان(ع) است: «ما عال من اقتصد. فقیر نشد هرکس که در زندگی و خرج، میانهروی پیشه کرد» (کلمه قصار 140 نهجالبلاغه). جامعهای که درباره دخل و خرج خود حکمت و هوشیاری و مراقبت داشته باشد، نه تنها فلج نمیشود بلکه حتی فقیر و نیازمند هم نخواهد شد. اگر هنوز احساس بینیازی نمیکنیم نشانه این است که فراتر از شعار اعتدال و عدالت و سازندگی و اصلاحات، هنوز میانهروی پیشه نکردهایم. «حیات طیبه» نقطه ایدهآل زندگی اسلامی است. از امیر مؤمنان درباره مفهوم آیه «فلنحیینّه حیاةً طیبة» پرسیدند، حضرت در پاسخ فرمود: «هی القناعهًْ. حیات طیبه همان زندگی توأم با کفاف و قناعت است». (کلمه قصار 229 نهجالبلاغه) ما میتوانیم از عهده خباثت دشمن برآییم اگر که بتوانیم خود را مدیریت کنیم.