قدرت گیری راست افراطی در اروپا و اتحاد استراتژیک با اسرائیل/ ضرورت توجه تهران به تغییرات سیاسی در قاره سبز
خیزش «ملی گرایی افراطی»، تضعیف احزاب سبز و قدرت گرفتن گروههای چپگرا در اروپا، تضمین کننده منافع رهبران اسرائیل در روابط دو یا چندجانبه با کشورهای اروپایی است و به همین سبب، پیروزی چشمگیر نیروهای راستگرا در انتخابات اخیر پارلمان اروپا، نویددهنده بلندتر شدن صدای صهیونیستها در بروکسل خواهد بود؛ بنابراین عدم توجه تهران به تغییرات سیاسی جاری در قاره سبز، میتواند روابط ایران و اتحادیه اروپا را دست کم تا ۱۰ سال آینده تحت الشعاع قرار دهد.
اقتصاد آنلاین، محمد بیات: پدیدههای سیاسی هیچگاه امری «متصلب» و «قطعی» نبوده و به مرور زمان میتوانند دستخوش تغییرات جدی شوند. از سوی دیگر، میزان سیالیت حاکم بر مفاهیم سیاسی به قدری زیاد است که حتی «ارزشها» این امکان را دارند تا به مرور زمان به «ضد ارزش» تبدیل شوند.
حالا پس از گذشت نزدیک به یک قرن از تجربه جنگ جهانی دوم، این بار فاشیستهای اروپایی دست دوستی به سمت صهیونیستهایی دراز کردند که سالها قبل پدران آنها را کشته و بهانه لازم برای اشغال سرزمینهای اسلامی توسط نیروهای اشغالگر را فراهم آوردند.
از سوی دیگر، امروز در غزه متحدان راست گرای نتانیاهو همچون «ایتامار بن گویر» به مانند نژادپرستان غربی خواهان کوچ اجباری ساکنان فلسطینی این منطقه هستند و احزاب راست افراطی و اسرائیل با تعریف دشمنانی مشترک همچون «تمدن اسلام» و «جمهوری اسلامی ایران» سعی دارند تا اقدام به جعل دوگانه «تمدن مسیحی- یهودی» و «بربریت» کنند.
پیروزی جبهه ملی فرانسه در انتخابات اخیر پارلمان اروپا
«دیوید هرست»، تحلیلگر روزنامه گاردین و از بنیانگذاران پایگاه «میدل ایست آی» در یادداشتی از اتحاد میان اسرائیل و احزاب راست افراطی در اروپا نوشت و این رخداد را امری تصادفی ندانست.
وی معتقد است تلآویو و نیروهای راست گرا در اروپا، در برداشتی مشترک معتقدند که «تمدن غربی» و به تعبیر لئو اشتراوس دیالکتیک میان آتن و اورشلیم، از سوی اسلام و اقلیتهای قومی مهاجر تهدید میشود. چنین برداشتی یادآور نظریه «برخورد تمدنها» ساموئل هانتینگنون است که تضاد پیشرو جوامع بشری را نه از جنس ایدئولوژیهایی همچون «مارکسیسم» و «فاشیسم» بلکه از جنس برخورد میان حوزههای تمدنی میداند.
از سوی دیگر، قدرت تبلیغات سبب شده است تا طی یکصد سال اخیر، تضاد تاریخی میان بخشی از مسیحیان اروپا با یهودیان ساکن فلسطین اشغالی کم رنگ شده و آنها از تمدن مشترک مسیحی- یهودی سخن بگویند. وقایعی همچون هلوکاست به تقویت این ایده در میان ملل اروپایی بسیار موثر بوده است. شاید به همین دلیل هنگامی که بنیامین نتانیاهو در حال مصاحبه با تلویزیون فرانسه بود، مجری حمله اسرائیل به غزه را به ورود متفقین به ساحل نرماندی تشبیه کرد. «بی بی» در واکنش به این تعبیر پیروزی اسرائیل در نبرد «شمشیرهای آهنین» را پیروزی تمدن مسیحی- یهودی در برابر بربریت توصیف کرد.
اتحاد نیروهای راست افراطی و رژیم صهیونیستی در اروپا
هماکنون بخشی از احزاب راست افراطی در اروپا با پذیرش دیرین گونه «جنگهای صلیبی» نگاه مثبتی به اسرائیل به عنوان نخستین دژ غرب در برابر تهدیدات خارجی دارند؛ البته این نگاه مثبت لزوما در میان بدنه رای این جریانها وجود ندارد و ممکن است گرایشاتی از احساسات ضداسرائیلی همچنان در میان آنها وجود داشته باشد.
احزابی همچون «جبهه ملی فرانسه»، «آلترناتیو برای آلمان»، «حزب برای آزادی هلند» و «بکس اسپانیا» برخلاف اسلاف خود تبدیل به متحدان بالقوه یهودیان در قاره اروپا شدند. برخی مورخان معتقدند علت اصلی دشمنی فاشیستهای اروپایی با اقلیت یهودی عدم تعلق آنها به «سرزمین مشخص» و به عبارت دقیقتر ایدئولوژی «نالسیونالیسم» بوده است و اکنون پس از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی، نیروهای هویت گرا در اروپا دیگر با لنز بدبینی به یهودیان ساکن اسرائیل نمینگرند و آنها را متحدان خود میدانند.
پس از خیزش مجدد امواج «ملی گرایی» در میان کشورهای اروپایی، نه تنها اسرائیل بلکه اپوزیسیون ضدایرانی همچون نیروهای سلطنت طلب یا گروهک منافقین سعی کردند تا از طریق نزدیک شدن به احزاب راست افراطی زمینه تشدید فشارهای سیاسی- اقتصادی بر جمهوری اسلامی را تسهیل نمایند.
به عنوان مثال گروهک منافقین تامین کننده ۸۰ درصد هزینه انتخاباتی حزب راستگرای «بکس» در انتخابات اسپانیا بود. البته فارن پالیسی مدعی است این پولها احتمالا از سوی پادشاهی سعودی به واسطه این گروه انتقال داده شده است. غفلت از پیوند میان جریان راست افراطی اروپا با رژیم صهیونیستی و اپوزیسیون خارج نشین سبب شکل گیری ائتلاف ضدایرانی- ضداسلامی در قلب قاره سبز شده که میتواند آینده روابط ایران با کشورهای حوزه یورو را تحت الشعاع قرار دهد.
برای مقابله با این تهدید لازم است تا تهران نیز با مانند مسکو منابع مالی خود را به صورت همزمان در اختیار احزاب چپ افراطی- راست افراطی قرار دهد تا از این طریق بتواند امکان بیشتری برای بازیگری در سپهر سیاسی اروپا و جلوگیری از تشکیل ائتلافهای ضدایرانی داشته باشد. تاخیر در اجرای این سیاست سبب تعمیق احساسات «ضد اسلامی» در میان احزاب افراطی و تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از دشمنان نیروهای هویت گرا در اروپا خواهد شد.
روابط نزدیک میان نتانیاهو ویکتور اوربان
هماکنون کشورهایی همچون لهستان، مجارستان و صربستان به دلیل حضور نیروهای راستگرا دارای بهترین روابط سیاسی- امنیتی با تلآویو بوده و نگاه منفی در قبال کشورهای مسلمان دارند. همین موضوع سبب شده است تا سرویس موساد با نگاهی ویژه روند قدرت گیری نیروهای افراطی در اروپا را زیر نظر گرفته و به وسیله ابزارهای مادی- تبلیغاتی زمینه به قدرت رسیدن آنها را فراهم آورد.
به عنوان مثال پس از وقوع جنگ هفتم اکتبر، صربستان از طریق ۶ پرواز مستقیم زمینه صادرات سلاح (به ارزش ۱۷ میلیون دلار) به فلسطین اشغالی را فراهم کرده است. سرمایه گذاری اسرائیل بر روی احزب افراطی این امکان را در اختیار تلآویو قرار خواهد داد تا به مقابله با جریانات چپ گرا و منتقد آپارتاید رژیم صهیونیستی بپردازد. به عنوان مثال پس از به رسمیت شناخته شدن دولت فلسطین از سوی اسپانیا، ایرلند، نرژی و اسلوونی، یسرائیل کاتص وزیر خارجه رژیم سعی کرد تا روند حمایت از احزاب راست افراطی در کشورهای نام برده را در جریان انتخابات پارلمان اروپا افزایش دهد.