تهدید منابع آب زیرزمینی با افتتاح بزرگترین آب شرینکن فراساحلی/پروژه چاه ژرف به کجا رسید؟
آب شیرینکن فراساحلی که روز پنجشنبه در سیستان و بلوچستان افتتاح شد و قرار است آب شور چاهها را شیرین کند؛ اقدامی که بدون شک برداشت از منابع آب زیرزمینی را تشدید کرده و در تناقض با سیاستهای تعادل بخشی منابع آب زیرزمینی است. حالا سوال اصلی این است که به راستی چرا وزارت نیرو از منابع آب دریای عمان بهعنوان یک منبع پایدارتر برای تامین نیازهای آبی منطقه استفاده نکرده است؟
اقتصاد آنلاین-لیلا مرگن: پنجشنبه هفدهم خرداد ماه وزارت نیرو پروژهای را در سیستان و بلوچستان افتتاح کرد که روی آن نام بزرگترین آب شیرینکن فراساحلی را گذاشته بود. پروژهای که بسیاری تصور کردند آب پایدار برای ساکنان سیستان و بلوچستان به ارمغان خواهد آورد؛ اما اینگونه نیست. آب شیرینکن فراساحلی یا آب شیرینکن خشکی بر روی چاههای آب نصب میشود تا آب شور اعماق زمین را به آب شیرین قابل استفاده تبدیل کند. پروژهای که با صرف ۲.۸ هزار میلیارد تومان راهاندازی شده است، به محض اتمام منابع آب زیرزمینی تبدیل به سازهای ناکارآمد میشود که روی دست مردم جنوب شرق ایران باد خواهد کرد. سازهای که بر انبوه سازههای ناکارآمد قبلی اضافه میشود؛ اما منابع آب پایدار را برای ساکنان سیستان و بلوچستان تامین نمیکند.
هالهای از ابهام در طرحهای موقتی
با توجه به اینکه استان سیستان و بلوچستان یک استان ساحلی است و شیرینسازی آب دریای عمان از نظر زیست محیطی تبعات بسیار کمتری نسبت به ایجاد آب شیرینکن فراساحلی دارد، چرا وزارت نیرو از اندک اعتبارات خود برای اجرای یک طرح پایدارتر استفاده نکرده است؟ آیا این وزارتخانه نمیتوانست به جای تمرکز بر برداشت از منابع آب زیرزمینی در ایرانی که فرونشست در آن مرزهای بحران را رد کرده، پروژهای را اجرا کند که به منابع آب دریای عمان متکی باشد؟ هدف از اجرای این طرحهای موقتی چیست؟
محمدنبی جلالی، کارشناس دیپلماسی آب درباره پروژه افتتاحی وزارت نیرو در گفتگو با خبرنگار اقتصاد آنلاین تصریح کرد: میزان کارآمدی چنین طرحهای موقتی واقعا در هالهای از ابهام است. وزارت نیرو چه ضمانتی میدهد که مشکلات آب سیستان و بلوچستان با به سرانجام رسیدن چنین پروژههایی حل خواهد شد؟
وی افزود: دقت کنید آب تامین کننده این آب شیرینکن، از چاههای متعددی است که در نقاط مختلف سیستان و بلوچستان حفر شده است. این منابع تنها ذخایر آب زیرزمینی منطقه است و ما با این اقدام به منابع آب آیندگان دستبرد میزنیم.
جلالی ادامه داد: همچنین بعد از اینکه شیره دشت را کشیدیم، قرار است با تاسیسات آب شیرینکن ۲.۸ هزار میلیاردی تومانی چهکار کنیم؟ آیا بعد از اینکه دشتهای هدف پروژه هم مثل دشت گوهرکوه و خاش و ... به دشتهای ممنوعه بحرانی اضافه شدند، آن وقت قرار است با یک مصوبه مجلس، طی برنامههای توسعهای کسری مخزن دشتهای ممنوعه جدید را کاهش دهیم؟
این کارشناس دیپلماسی آب توضیح داد: در حال حاضر دشتی که در آن پروژه اجرا شده، ممنوعه نیست؛ ولی با این اوصاف باید منتظر باشیم در زمره ممنوعهها قرار گیرد.
تامین آب همه بخشها از منابع آب زیرزمینی
ابهامات زیادی درباره پروژهای که نام بزرگترین آب شیرینکن خشکی را یدک میکشد، مطرح است بنابراین تلاش کردیم در رابطه با این پروژه نظر مسئولان وزارت نیرو را هم جویا شویم. از عیسی بزرگزاده سخنگوی صنعت آب سئوال شد که آبشیرینکن سیستان و بلوچستان تا چند سال آب منطقه را تامین میکند؟ نیاز آبی سیستان چقدر است و این طرح قرار است چه میزان از نیاز آبی سیستان را تامین کند؟ بحرانیترین منطقه سیستان زابل است، با توجه به اینکه هدف طرح نجات سیستان است، سهم زابل از طرح اجرا شده چقدر است؟ این طرح برداشت از منابع آب زیرزمینی را تشدید نمیکند؟
عیسی بزرگ زاده، سخنگوی صنعت آب در پاسخ به این پرسشها به خبرنگار اقتصاد آنلاین گفت: طرحهای چند لایه تامین آب سیستان و زاهدان مشتمل بر بستههای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت امکان تامین نیاز آبی شرب، بهداشت و مشاغل خدماتی و صنعتی مناطق هدف را منطبق بر راهبرد نوین وزارت نیرو دارد.
وی افزود: نیاز شرب سیستان بیش از ۱۶۰۰ لیتر بر ثانیه است و مجموع طرحهای اضطراری مشتمل بر هامون هیرمند، حرمک، شیله، زهک، بندان امکان تامین آن را دارند.
به گفته بزرگزاده، با اجرای این طرح، نیاز آبی هر پنج شهرستان سیستان اعم از زابل، با اعتمادپذیری خوبی تامین میشوند. این طرح با طرحهای پشتیبانی میان مدت و بلند مدت پشتیبانی میشود.
البته او به پرسش تهدید منابع آب زیرزمینی با اجرای این طرح پاسخ روشنی نداده است.
تهدید جدی منابع آب زیرزمینی
علیرضا قاسمی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب سیستان و بلوچستان در تیرماه ۱۴۰۱ اعلام کرده است که نیمی از نیازهای آبی استان سیستان و بلوچستان از منابع آب زیرزمینی تامین میشود
به گفته وی، چاههای غیرمجاز و برداشت بیرویه از منابع آبی باعث شده که بسیاری از آبخوانها با افت شدید مواجه شوند و نزدیک به صفر برسند در نتیجه احیای آنها ممکن است ۱۰۰ سال به طول بیانجامد.
این استان از سال ۱۳۸۰ درگیر پدیده خشکسالی است و سدسازیهای افغانستان بر روی رودخانه هیرمند، جریان سیلابی ورودی به منطقه را مختل کرده و به این ترتیب تغذیه منابع آب زیرزمینی در جنوب شرق ایران به شدت با مشکل مواجه شده است. در چنین شرایطی، به دلیل شوری منابع آب زیرزمینی، برداشت از این منابع در برخی دشتهای استان انجام نمیشد و خود به خود ذخایر آب زیرزمینی حفظ و روند پدیده فرونشست در این دشتها کند شده بود اما وزارت نیرو با اجرای یک پروژه موقتی، امکان استحصال آب شور اعماق زمین را هم فراهم کرده است.
بنابراین بدون شک، آبخوانهای منطقه در آیندهای نه چندان دچار مشکلات جدی خواهند شد و با اتمام ذخایر آب زیرزمینی سازهها هم بلااستفاده باقی خواهد ماند. ضمن آنکه شورابه تولیدی آب شیرینکنها معلوم نیست به چه شکلی قرار است ساماندهی شود و چگونه سازمان محیط زیست به چنین پروژهای مجوز زیست محیطی داده است.
پروژه چاه ژرف به کجا رسید؟
پروژه آب شیرینکن فراساحلی سیستان و بلوچستان تنها پروژه پولساز ولی ناکارآمد در استان سیستان و بلوچستان نیست. حفر نخستین چاه ژرف ایران در منطقه سیستان از سال ۹۶ و در دولت روحانی آغاز شد. این چاه اواسط سال ۹۷ در عمق بیش از دوهزارمتری زمین به آب رسید و ۲۵ میلیارد تومان برای حفر نخستین چاه هزینه شد. دولت بر اساس این فرضیه که در اعماق زمین در مناطقی از سیستان و بلوچستان و بهویژه منطقه سیستان منابع آبی عظیمی وجود دارد، دست به اجرای پروژهای زد که برای مردم منطقه آب نداشت اما برای پیمانکاران نان داشت.
در واقع متولیان وزارت نیرو، چاهی به عمق چاه نفت حفر کردند تا به آبی برسند که بر اساس آزمایشات کیفیت لازم برای تامین آب شرب منطقه را نداشت. سال ۱۴۰۰، اعتبارات تخصیص داده شده به پروژه آب ژرف ۴۰۰ میلیارد تومان بود و مسئولان استانی در تکاپو برای حفر سومین چاه ژرف برای رسیدن به منابع رویایی آبهای زیر زمین بودند اما در نهایت این پروژه به دلیل مناسب نبودن کیفیت آب متوقف شود. البته این پروژه مخالفتهای کارشناسی زیادی را هم به همراه داشت زیرا کارشناسان آب ژرف را همچون ستون خانهای میدانستند که برداشت آن، زمینه فرو ریختن خانه را فراهم میکرد.
پروژههای دیگری که در سیستان و بلوچستان توسط دو وزارتخانه نیرو و کشاورزی اجرا شد مثل طرح نیم لولهها یا ۴۶ هزار هکتاری، نه کشاورزان را نجات داد نه منبع آب مطمئنی برای منطقه به ارمغان آورد اما منابع صندوق توسعه ملی را به یغما برد و نانی به سفره پیمانکاران حوزه آب اضافه کرد.