ماموریت ناتمام؛ آیا دولت رئیسی در مسیر توافق قرار داشت؟
یکی از مهمترین پرونده دستگاه سیاست خارجی کشور در دولت آتی حلوفصل مناقشه اتمی خواهد بود. تداوم غنیسازی ۶۰ درصد در ایران و در عین حال تمایل کشورهای عرب منطقه برای دریافت حق غنیسازی اورانیوم سبب شده است تا دولت آمریکا اراده جدی برای تنظیم توافق اتمی فراگیر در منطقه غرب آسیا داشته باشد. سوال کلیدی آن است که آیا منتخب هشتم تیرماه میتواند ماموریت ناتمام دولت سیزدهم به پایان برساند یا خیر؟
اقتصاد آنلاین، محمد بیات؛ پیروزی جو بایدن در چهلوششمین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا امیدها برای احیای برجام و بازگشت واشنگتن به توافق اتمی با تهران را زنده کرد. در حالی که عباس عراقچی از آماده شدن اسناد توافق مجدد میان ایران و قدرتهای جهانی در پایان مذاکرات «وین ۶» سخن میگفت؛ تغییر سکان سیاست خارجی کشور و روی کارآمدن دولت سیزدهم موجب عقب افتادن پروژه احیای برجام شد. در جریان مذاکرات وین ۷ الی ۹ طرفین مذاکره به دلیل تعلل و وقایع ژئوپلیتیکی همچون حمله روسیه به اوکراین نتوانستند به جمعبندی نهایی برای رسیدن به نقطه احیای توافق اتمی دست یابند. با وجود عدم احیای توافق سال ۲۰۱۵ و حتی عدم حصول توافق موقت میان تهران- واشنگتن، اما دو طرف سعی کردند با رعایت خطوط قرمز یکدیگر به وضعیت «انجماد تنشها» دست یابند. در این مدت برت مک گورک هماهنگ کننده امور خاورمیانه و شمال آفریقا در کاخ سفید و علی باقری کنی سرپرست فعلی وزارت امور خارجه پرونده مذاکرات غیرمستقیم را در دوحه و مسقط دنبال میکردند. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد به این سوال پاسخ دهیم که تا چه اندازه امکان به نتیجه رسیدن گفتگوهای میان تهران- مسقط وجود دارد؟
مذاکرات ناتمام علی باقریکنی در مسقط
تنها ۲۴ ساعت قبل از به شهادت رسیدن دکتر رئیسی و امیر عبداللهیان در حادثه سقوط بالگرد، منابع غربی از احتمال آغاز دور جدید مذاکرات اتمی میان ایران و غرب سخن میگفتند. نمایندگی ایران در سازمان ملل این خبر را به صورت تلویحی تایید و از ادامه دار بودن این روند گفته بود. لارنس نورمن خبرنگار وال استریت ژورنال نیز قرار علی باقری و مقامات اتحادیه اروپا برای دیدار در ژنو را تایید کرده بود. برخی کارشناسان معتقدند اگر حادثه بالگرد رخ نمیداد شاید تهران- واشنگتن به توافقی کوتاه مدت دست پیدا میکردند. با توجه بندهای غروب آفتاب در توافق سال ۲۰۱۵ این احتمال وجود داشت که تا پیش از رسیدن طرفین به توافق جدید، برجام احیا شود. با کنار رفتن دولت سیزدهم و اعلام هشتم تیرماه به عنوان زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، ناظران غربی منتظر مشخص شدن نتایج و بازگشت تیم جدید ایران به مذاکرات اتمی هستند. رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که پیش از این برای دستیابی به توافقات اولیه فنی به تهران سفر کرده بود نیز با اشاره به سوگواری دولتمردان ایرانی به دلیل فقدان آیت الله رئیسی، خواستار تداوم ارتباط میان ایران و غرب در پرونده اتمی شدند.
گروسی امیدوار به آینده مذاکرات ایران- غرب
طی چند روز اخیر گروهی از نواصولگرایان فعال در حوزه سیاست خارجی، با دنبال کردن کلیدواژه «دیپلماسی عزتمندانه» سعی دارند تا عدم توافق میان تهران- واشنگتن و در عین کسب امتیازهای محدودی همچون افزایش میزان فروش نفت یا تبادل زندانیان با آمریکا را به عنوان دستآوردهای دولت سیزدهم معرفی کنند! این خط تحلیلی که با پوشش «علم گرایی» و «رئالیسم در روابط بینالملل» به دنبال تغییر الگوی ذهنی مخاطبان در خصوص اولویتهای سیاست خارجی کشور است. به عنوان مثال پس از وقوع جنگ اوکراین سعی کردند این نگاه را به افکار عمومی القا کنند که اروپاییها پس از قطع واردات گاز از روسیه و در عین فرا رسیدن فصل پاییز-زمستان با بستهای جذاب به سراغ تهران خواهند آمد و امکان امضای توافقی بهتر از برجام وجود خواهد داشت! گذشت زمان بیاساس بودن این ادعا را نشان داد و سبب از بین رفتن فرصت طلایی احیای برجام در آن مقطع زمانی شد. پس از این خطای تحلیلی گروه نام برده به جای عذرخواهی از افکار عمومی، با اعتماد به نفس سعی کرد تا سیاست «گردش به شرق» را به عنوان نتیجه طبیعی تحریمهای آمریکا و نظم در حال گذار بینالمللی معرفی کند! این گروه با اشاره به مثالهای موردی در خصوص گسترش روابط قدرتهای متوسط جهانی به چین، روسیه و هند مدعی بودند که عصر برقراری روابط راهبردی با دولتهای حوزه یوروآتلانتیک به پایان رسیده است! حال این گروه معلوم الحال با دستآوردسازی از کارنامه درخشان (!) خود در دولت سیزدهم سعی دارند تا زمینه حضور مستقیم خود در دولت آتی را فراهم آورند.
ماموریت دولت چهاردهم برای تنظیم روابط با واشنگتن- پکن
مهمترین ماموریت جامعه علمی- اندیشکدهای- رسانهای کشور که اندک تعلق خاطری به منافع ملی دارد باید جلوگیری از نفوذ مجدد این گروه در دستگاه دیپلماسی و جهت دهی آنها به سیاستهای نظام حساس باشد. ایران برای تامین حداکثری منافع ملی خود باید در میانه سیاست قدرتهای بزرگ قرار گرفته و سیاست غلط «گردش به شرق» یا «گردش به غرب» را کنار بگذارد. زنهار عدم توجه به این موضوع به ظاهر ساده میتواند تاثیر جدی بر سیاستهای دولت چهاردهم برجای بگذارد. اتمام ماموریت ناتمام باقری کنی در عمان وابسته به حمایت یکپارچه جامعه علمی کشور از مسیر مذاکرات اتمی میان ایران- غرب است. اصرار به تداوم مذاکرات به معنای فلج کردن صنعت اتمی کشور نیست بلکه ایجاد پنجرهای جدید برای امکان تفاهم میان ایران و آمریکا است. در این تفاهم جامع باید علاوه بر مسئله هستهای، گفتگوهای منطقهای نیز در دستور کار قرار بگیرد. در حالی که دولت بایدن سیاست خروج از منطقه را دنبال میکند، توافق با واشنگتن میتواند زمینه تثبیت و کسب امتیازهای راهبردی از غرب را فراهم نماید. اگر اراده جدی از طرف نظام وجود نداشته باشد، نتیجه انتخابات پیشرو میتواند مسیر گفتگوهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا را مشخص خواهد کرد.