محسن هاشمی: مرحوم هاشمی با توزیع ثروت مخالف بود / فقر طبقه متوسط را هدف قرار داده است / شورای نگهبان به قانون عمل نمیکند که مشارکت بالا نمیرود
محسن هاشمی در هفتمین سالگرد رحلت اکبر هاشمی رفسنجانی گفت: در کشور ما روز به روز ، خود افراط هم دچار افراط شد. همین مسئله افراط بود که باعث شد مرحوم هاشمی سعی داشتند که چپ و راست از اعتدال خارج نشوند و در هر حالی اعتدال دوباره به کشور بازگردد.
اقتصادآنلاین - پرستو بهرامی راد؛ اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از شخصیتهای مهم تاریخ سیاسی ایران به حساب میآیند. در هفتمین سالگرد رحلت وی برای بررسی دیدگاههای سیاسی و اقتصادی با محسن هاشمی رفسنجانی، پسر آیت الله هاشمی رفسنجانی به گفتگو پرداختهایم.
نزدیک انتخابات مجلس هستیم و همچنین دو سال آینده انتخابات ریاست جمهوری را داریم. مرحوم هاشمی یکی از افرادی بودند که اولین چالشهای انتخاباتی را در جمهوری اسلامی داشتند. نظر آقای هاشمی رفسنجانی در خصوص این روند شورای نگهبان چه بود؟
همانطور که میدانید آقای رفسنجانی از بنیان گذاران جمهوری اسلامی هستند و نقش بی بدیلی در ایجاد جمهوری اسلامی داشتند. همچنین اعتقاد ویژه به جمهوریت نظام نیز داشتند. به همین دلیل میبینید که خودشان در حدود ۱۳ بار در انتخابات شرکت کردند. تقریباْ تمام پستهایی که بعد از انقلاب داشتند به جز پست مجمع تشخیص مصلحت نظام، انتسابی بوده است. اگر همه این پستها را جمع کنیم، چیزی در حدود بیش از ۲۰ بار ایشان خودشان را در معرض رای مردم، مستقیم و غیرمستقیم قرار دادند. در نتیجه انتخابات برای ایشان مسئله بسیار مهمی بوده است. همانطور که مقام معظم رهبری در ملاقات با مردم کرمان فرمودند انتخابات بسیار مهم است و گفتند که باید چهار عامل اصلی برای انتخابات خوب که باعث تحول در کشور میشود، در نظر گرفته شود؛ از جمله مشارکت، رقابت، سلامت و امنیت. عیناً این اعتقاد در آقای رفسنجانی هم وجود داشت. در مورد وضعیت کلی انتخابات، ایشان مطرح میکردند که ما در قبل از انقلاب و زمان مبارزه همیشه فکر میکردیم که در مبارزه با استعمار و استکبار، مشکلات کشور حل میشود، کشور سمت توسعه فراگیر میرود و مردم به رفاه میرسند. در حقیقت ما میتوانیم اسلام را در کشورمان پیاده کنیم، ضمن اینکه در کشور توسعه که داشته باشیم و معیشت، رفاه، دین خوب در ایران ایجاد کنیم. از سوی دیگر الگویی برای کشورهای اسلامی دیگر بشویم، آنها هم تبعیت کنند، یک اتحاد خوبی در جهان اسلام ایجاد کنیم و مشکلات جهان اسلام و مشکلات کشورمان را حل کنیم. بعد از انقلاب فهمیدند مشکل دیگری برای رسیدن به این هدف وجود دارد و آن افراط است. برای همین ایشان بحث اعتدال در همه زمینهها را مطرح میکردند و کشور، سیاسیون و مردم را از افراط پرهیز میدادند. متاسفانه این اتفاق در کشور ما روز به روز ، خود افراط هم دچار افراط شد. همین مسئله افراط بود که باعث شد مرحوم هاشمی سعی داشتند که چپ و راست از اعتدال خارج نشوند و در هر حالی اعتدال دوباره به کشور بازگردد. در حقیقت بالانس سیاسی در کشور ایجاد میکردند. اگر نگاه کنید در دوره سازندگی که دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی بود، تنها دورهای بود که چپ و راست باهم کار میکردند و کابینهای که ایشان معرفی کردند، چپ و راست در آن حضور داشت. ایشان به راحتی میتوانستند با چپ و راست کار کند و کشور را به سمت توسعه ببرد. لذا اگر ما الان مشکلی داریم و امروز هم زیاد شده، به دلیل فقر است . فقر طبقه متوسط را هم هدف قرار داده و سرچشمه آن بحث افراط در بعضی مسائل کشور است.
آقای هاشمی نظرشان راجب شورای نگهبان و روندی که شورای نگهبان در انتخاباتهای مختلف اتخاذ کرده، چه بود؟
در سالهای مختلف قوانین انتخاباتی تغییراتی داشته است. انتخابات اولی که در کشور برگزار شد، اصلاً نظارت استصوابی وجود نداشت و رد صلاحیت هم به این معنی نبود، از این رو مجلس اول، مجلس خیلی متکثری بود و خوب هم جواب داد. بسیاری نیز معتقد هستند بهترین مجلس همان مجلس اول انقلاب است. ولی کم کم قوانین را در مجلسهای مختلف تغییر دادند و فضا را تنگ کردند. در شورای نگهبان اینطور احساس میشود که نظارت استصوابی وجود دارد و جز قانون است، ولی به صورت افراطی به آن عمل میکنند. مثلاً در انتخاباتی یفردی مثل آقای جهانگیری که معاون اول رئیس جمهور است رد صلاحیت میشود. یا مثلاً آقای رفسنجانی رد صلاحیت میشود یا آقای علی لاریجانی که چند دوره رئیس مجلس است رد صلاحیت میشود. به مرور با همه گروههای سیاسی برخورد میشود. در نتیجه احساس میشود دیگر این گونه رد صلاحیتها نگاه ویژه به قانون یا قانونی عمل کردن نیست. همانطور که مقام معظم رهبری هم گفتند در مورد بعضیها واقعا اجحاف شد که باید جبران شود. بعضی ها گفتند منظور رهبری آقای علی لاریجانی بوده است. در حقیقت رهبری نیز اجحاف را پذیرفتند. مدتی است که موضوع عدم احراز را در قانون آوردهاند. الان تعداد زیادی از کاندیدها را عدم احراز زدند. بعضیها پیگیری کردند و شورای نگهبان گفته است که ما نتوانستیم بفهمیم شما چه کسی هستید؟ عدم احراز کجا تعریف شده! بنظرم حتی در قانون هم وجود ندارد. من شنیدم رهبری هم نسبت به این موضوع حساس بودند و گفتند وقتی کسی عدم احراز دارد و رد صلاحیت نشده باید عدم احراز را تعریف به صلاحیت کنند و اجازه دهند مردم نسبت به این فرد تصمیم بگیرند. اگر اینگونه عمل کنند و به سبکی مهندسی انتخابات نکنند، مشکلی پیش نمی ید و شورای نگهبان میتواند وظیفهاش را انجام دهد. همچنین نباید در مورد افراد تبعیض قائل شوند. مشکل دیگری این است که بعضاً دیده میشود که تبعیض وجود دارد، یعنی امکان دارد دو نفر یک مشکل را داشته باشند ولی یکی تایید و دیگری رد صلاحیت شده است. برای مثال آقای علوی که وزیر اطلاعات بود، رد صلاحیت شده است. از همه مهمتر رد صلاحیت خود آیت الله هاشمی رفسنجانی است که آقای مصلحی دلایلی آورد که شورای نگهبان و کل مقامات ارشد کشور را شرمنده کرد. او گفت ما دیدیم که در کف خیابان آیت الله هاشمی رای بالایی دارد و این به نفع کشور نیست و چون به نفع کشور نبود رفتیم در شورای نگهبان توضیح دادیم و توضیحات ما اعضای شورای نگهبان را قانع کرد که ایشان را رد صلاحیت کنند. همین گفته آقای مصلحی نشان میدهد که شورای نگهبان در مورد رد صلاحیت آیت الله رفسنجانی پاسخگو نمیتواند باشد. ولی وقتی شما صحبتهای آقای مصلحی و عمل شورای نگهبان را درمورد آیت الله هاشمی رفسنجانی کنار هم میگذارید میبینید که به قانون عمل نمیکنند و همین باعث میشود که مشارکت بالا نرود.
برخی معتقدند که بعد از رحلت آقای هاشمی توازن سیاسی در کشور دچار اختلال شده و شاهد حذف گروههای سیاسی مختلف هستیم و هنوز هم این جریان انگار ادامه دارد. شما به عنوان یک سیاستمدار معتقدید با رحلت آقای هاشمی این توازن به هم ریخته است؟
آقای هاشمی رفسنجانی یک وزنه تعادل جدی در مسائل سیاسی کشور بود و این یک حقیقت است. نبود ایشان در مشکلاتی که الان داریم موثر است. سال ۹۲ رهبر شعار سال را حماسه ی سیاسی و حماسه ی اقتصادی تبیین کردند. آن سال آخرین دوره آقای احمدی نژاد بود. حماسه اقتصادی که خود به خود اتفاق نیافتاد؛ چون ارز رو به افزایش بود، از هزار تومان به نزدیک چهار هزار تومان رسیده بود، تورم غوغا میکرد ،خودشان میگفتند چهل درصد ولی بالای ۵۰ درصد تورم را شاهد بودیم. حماسه سیاسی ممکن بود که اتفاق نیافتد چون آیتالله هاشمی که کاندید شدند را رد صلاحیت کردند و مردم کلاً سرد شدند. اینجا نقش آیت الله هاشمی خیلی خودش را نشان میدهد. ایشان میتوانست طور دیگری عمل کند، برای مثال قهر، اعتراض و یا پرخاش کند؛ ولی هیچکدام این کارها را نکرد و به همه کاندیدها گفت ادامه دهید و خیلی جدی ایشان در انتخابات شرکت کرد و وقت گذاشت و پشتیبانی کرد از آن کسی که بیشترین نزدیکی را به تفکرشان داشت. با حضور ایشان در این انتخابات هدف حماسه سیاسی آیت الله خامنه ای اجرا شد و میتوان گفت حماسه سیاسی آن سال را مدیون آیت الله هاشمی رفسنجانی هستیم. در سال ۹۴ نیز میبینیم که دوباره در انتخابات مجلس ایشان از میدان بیرون نمیرود و به کمک انتخابات میآید و میگویند نیروهایی که تایید صلاحیت شدند را کاندید میکنیم و دیدید که ۳۰ نفر لیست تهران رای آورد و دوباره یک حماسه سیاسی دیگر در کشور رقم خورد. در انتخابات خبرگان هم همین اتفاق افتاد و دوباره اثری که ایشان گذاشته بود کاملاً واضح خودش را نشان داد و انتخابات پر شوری رقم خورد. تازه بعد از فوتشان باز همان اثرگذاری تفکر اعتدالی ایشان ادامه پیدا کرد و در انتخابات ریاست جمهوری آقای روحانی رای آورد و لیست امید شورای شهر با رای بسیار بالا مردم انتخاب شد. ایشان فرمودند که با حضور مردم در صحنه کشور پایدار میماند و انتخابات است که کشور را نجات میدهد. ولی بعد از فوت ایشان در سال ۹۸، دوباره افراطیون به میدان آمدند و باعث شدند که عدهای خودشان را کنار بکشند و ما انتخابات کاملاً کم شوری را با رقابت حداقلی داشتیم. در انتخابات ریاست جمهوری اوج آن اتفاق افتاد به صورتی که شما میبینید در تهران مشارکت به ۲۵ درصد میرسد. الان مشکل کشور این است که یک شخصیتی مانند آیتالله هاشمی وجود ندارد که به میدان بیاید و با کاریزمای خودش مردم را به صحنه بکشاند.
برخی معتقد بودند که آقای روحانی گزینه مناسبی برای جایگزین آقای هاشمی رفسنجانی در دنیای سیاست ایران است و میتواند آن توازن را ایجاد کند. ولی متاسفانه ما شاهد این بودیم که نتوانستند. البته شاید در آینده بتوانند ولی تا امروز این اتفاق رخ نداده است.
البته این فرض شما که ایشان جایگزین آقای رفسنجانی بشود، صحیح نیست. بعضی مطبوعات مطرح میکنند، اما ایشان هیچ وقت ادعا نکرده که من میخواستم جایگزین آیت الله هاشمی رفسنجانی شوم یا اصلاًآیت الله رفسنجانی هم ایشان را جایگزین یا جانشین خود مطرح نکردند. در میان کاندیدهایی که آن موقع موجود بود، با اجماع نظر معتدلین و اصلاحطلبها آقای روحانی انتخاب شد. در مورد این که ایشان موفق بودند یا نبودند، بنظرم اخیراً آقای نوبخت حرفهای خوبی زدند. در مقابل بعضی از افراطیون راست و حتی برخی از اقتصاددانها دولت آقای رییسی توضیح دادند که دوره اول آقای روحانی خیلی موفقیتهای شایانی داشت؛ یعنی تورم و قیمت ارز کنترل شد، رشد اقتصادی خیلی خوبی در کشور داشتیم و به سمتی میرفتیم که مسائل حل شود. زیرا آقای روحانی تقریباً همه مسائل را گذاشته بودند برای حل مسائل هستهای که در مورد آن هم به موفقیتهای خوبی نائل شدند. در سال ۹۳ به نتایج خوبی رسیدند، مقدار زیادی از پولهای ایران آزاد شد و داشتیم به سمت مناسبی میرفتیم تا اینکه در آمریکا انتخاباتی برگزار شد و ترامپ روی کار آمد و به صورت یکطرفه آمریکا از مذاکرات خارج شد. برهمین اساس یکدفعه پایه اصلی فعالیتهای آقای روحانی به هم ریخت.ایشان باید سیاستی را دنبال میکرد که بتواند با این حرکت ترامپ مبارزه کند، از اینجا به بعد دستش بسته شد و مجبور بود که سیاستهایی که از بالا به او دیکته میشود را اجرا کند. بنظرم میآید آن سیاستهاباعث شد که ارز به یکباره بالا برود و مشکلات نقدینگی هم زیاد شود. همان مشکلی که انتهای ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد پیش آمد. در نتیجه قیمت ارز از ۳.۵۰۰ تا ۲۰ هزار تومان رسید و بعد دوباره به زیر ۲۰هزار تومان برگشت. به نظرم نباید بگوییم ایشان جانشین خوبی بودند یا نبودند و بر اساس شرایط روز باید سنجید. اگر آن مسیر را ادامه میدادیم، الان وضع کشور خیلی بهتر بود. دیدید که تورم کشور بعد از اینکه آقای روحانی رفت به ۶۰ درصد ه رسید و همین الان میگویند که ما ممتد دو سال بیش از ۴۰ درصد تورم داشتیم. متاسفانه همه تلاش هایی که در هر زمینه میشود، در فونداسیون محکمی انجام نمیشود. مثل ساختمانی که روی یک شالوده غیر محکم ایجاد میشود و نتیجه محکم و پایداری ندارد. اکثر پروژههایی که الان افتتاح میشود پروژههایی است که در گذشته پیشرفت خوبی داشته و 90 درصد پیش رفته بوده و امروز فقط افتتاح میشود.
آقای هاشمی رفسنجانی یکی از عوامل اصلی انقلاب بودند، به نظرتان اگر آقای هاشمی امروز بود، میگفت انقلاب به سمت و سوی درستی رفته است؟
در صحبت مسئولین و مجموعه سران سه قوه خیلی از دشمن صحبت میشود. این درست است که عده نشستند که نگذارند ما موفق شویم و انقلاب هم توانسته خیلی از اینها را دور بزند و موفق عمل کند. ما موفقیتهای خیلی زیادی در کشور داریم که میتوانیم آنها را بشماریم. ولی اگر بخواهم خلاصه جواب سوال را بدهم، دشمن اصلی ما فقر و کاهش طبقه متوسط در جامعه است. در سال 1345 و 1346 آیت الله رفسنجانی با کمک همفکرانشان شهید رجایی، باهنر و با سرمایه گذاری خیری به نام مرحوم اخوان فرشچی مدرسه اسلامی رفاه را بنیانگذاری کردند. امام خمینی که از پاریس آمدند اول به ساختمان رفاه رفتند و چون کوچک بود به مدرسه علوی رفتند. جالب است که در آن تاریخ آیت الله هاشمی اسم این بنیاد را رفاه گذاشته و وقتی جلوتر میآییم ایشان به معیشت مردم توجه ویژه دارند. ایشان همیشه عقیده داشتند که اگر ما معیشت و رفاه مردم را مورد توجه قرار ندهیم و معتدل پیش نرویم. همچنین برای رسیدن به اهدافمان فشار زیادی به مردم بیاوریم و به مردم توجه نکنیم نمیتوانیم به اهدافمان برسیم. اگر آیت الله هاشمی الان بودند میگفتند هر حرکت و تندروی که در کشور ایجاد شود و نتیجهاش این باشد که مردم دچار مشکلات رفاهی و معیشتی شوند، تمام اهداف جمهوری اسلامی از بین خواهد رفت. لذا به نظر میآید بزرگترین دشمن امروز از نظر آیت الله رفسنجانی برای کشور فقر است. امیدی در نوع فعالیتهای اقتصادی دولت برای از بین بردن فقر دیده نمیشود. گفته میشود از دری که فقر وارد شود، از در دیگر دین خارج خواهد شد.
یک ویدیویی از آقای رفسنجانی این روز ها خیلی وایرال میشود در خصوص مذاکرات ایران با آمریکا که ایشان میفرمایند که من به دیدار رهبری رفتم و راجع به این موضوع صحبت کردیم، رهبری فرمودند که جواب آخرت را در خصوص این که مردم شاید در این موضوع به مشکلاتی بخورند را خودم میدهم. میخواهم بدانم آقای هاشمی چقدر در گفتمان با رهبری صریح بودند و فکر میکنید جایگزین آقای هاشمی وجود دارد که نگاه دیگری را به رهبری منتقل کنند؟
ارتباط آقای رفسنجانی با آقای خامنهای یک ارتباط بیبدیل بوده است. همانطور که ایشان در تسلیتشان گفتند ۵۳ سال رفاقت بوده و همانطور که باز گفتند حتی در همین سالهای اخیر هم ادامه داشته و نظر آیت الله هاشمی تغییر نکرده و همچنان ایشان را دوست صمیمی خودشان میدانستند. خب این ارتباط یک ارتباطی بوده که باهم مینشستند و مباحثه میکردند و حرفهای جدی باهم میزدند. گاهی هم اختلاف نظرهایی وجود داشته است که در سالهای آخر عمر آقای هاشمی بیشتر شده بود.
تغییر نگاه آقای هاشمی از بعد ریاست جمهوری ایشان انگار هر سال بیشتر شده بود و نگاهشان شاید به سمت اصلاحطلبی سوق پیدا میکند، این تغییر نگاه را از کجا میبینید؟
آقای رفسنجانی چون اعتقاد به اعتدال داشتند و مخالف افراط و تفریط بودند و میگفتند بعد از استعمار و استکبار، دشمن ما افراط است، هرجا احساس میکردند افراط وجود دارد خودشان را به عنوان یک وزنه تعادل طرف دیگر قرار میدادند. همچنین سعی میکردند جلوی افراطی که در کشور شکل میگیرد را با وزنه تعادل خودشان بگیرند. ما کتاب به نام اصلاحات در بحران چاپ خواهی کرد که در آن کتاب میبینید آیت الله هاشمی چگونه به عنوان وزنه تعادل در دولت خاتمی عمل میکند. یا کتابی امسال قرار است چاپ کنیم خاطرات سال ۸۰ که انشالله در ۱۹ دی که هفتمین سالگرد آقای هاشمی رفسنجانی است رونمایی میکنیم اسم کتاب را گذاشتیم خاطرات و کارنامه آیت الله هاشمی رفسنجانی، افراط در اختلاف. زیرا این روزها شرایط شدیداًافراطی شده است.
به نظر میرسد که در خانه خانواده شما با هم تفکرات متفاوتی دارید، پدرتان همیشه میتوانستد که این اعتدال را بین شما برقرار کند؟
ما یک خانواده منسجم هستیم، ولی بعضاً پیش میآید که در بعضی مسائل نظراتمان به هم نزدیک نباشد و این در اجتماع بروز پیدا میکند. ولی این نتیجه را نمیدهد که باهم اختلاف داشته باشیم. در مسائل سیاسی به حدی معقول اختلاف وجود دارد و به راحتی آقای هاشمی مشکلات را حل میکردند.
آقای هاشمی رفسنجانی نماد توسعه و سازندگی در کشور ما هستند، ما خیلی سال است که از کلمه ی توسعه در کشور صحبت نمیکنیم و کلید واژه ی توسعه در ایران حذف شده است. آقای هاشمی متوجه این موضوع بودند و از آن صحبت کرده بودند؟
ما بعد از انقلاب ۵۷ دورانی را گذراندیم که من اسم آن را میگذارم دوران تثبیت انقلاب که به سال ۶۰ میرسد و بعد از بمب گذاریها و شهادت شهید رجایی و زخمی شدن آیت الله خامنهای و.. بحران بزرگی را پشت سر میگذاریم. بعد کشور به یک آرامشی میرسد که البته با جنگ این آرامش به هم میخورد و ما ۸ سال آثار جنگ را در کشور داشتیم. در آن دوران توسعه کشور دچار مشکل شد. امام به فکر توسعه افتادند و دستور دادند و قبل از اینکه آیت الله هاشمی رئیس جمهور شوند برنامه اول نوشته شد که برنامه ی خیلی خوبی بود. وقتی برنامه کشور را نوشتند اساس را روی بازسازی کشور گذاشتند. شما الان ایران را مقایسه کنید با عراق، در دورانی که ایشان رئیس جمهور بودند عراق یک لحظه هم پیش نرفت، چون صدام به افراط افتاد و کشورش را نابود کرد. در همان حمله عراق به کویت عدهای در کشور ما میگفتند ما باید به صدام بپیوندیم. افراط در کشور زیاد داشتیم مثلاً متروی تهران را دلواپسان مختل کردند و آیت الله رفسنجانی زمانی که رئیس مجلس و رئیس مجمع نمایندگان بودند دوباره راه اندازی کردند. یا مثلاً در اوج جنگ آیت الله رفسنجانی دانشگاه آزاد اسلامی را در نماز جمعه مطرح کردند. بدون پول دولت و با پول مردم آن را ایجاد کردند و بعد در دولت دوم ایشان به سمت ساخت و سازهای کاملاً جدیدی پیش میرود. همین الان اگر کشور میتواند چنین تحریمهایی را تحمل کن،د علتش همان فعالیتهای دوران ۸ ساله آقای رفسنجانی است؛ زیرا ایشان در امر سیمان، فولاد، پتروشیمی، ساختمان سازی، مسکن، صنایع سبک، ساخت لوازم خانگی، خودرو، مسائل کشاورزی و تمام مسائل زیرساختها را ایجاد کردند. صنایع نظامی و موشکی اساسش در دوران جنگ با پیگیری آقای رفسنجانی شکل گرفته است. موشک سوخت جامد و مایع، حتی موشکهای ضد تانک ساختش شروع شد. بعد از آن در دولت آقای احمدی نژاد اصلاً روند عوض شد و به سمت توزیع ثروت رفت، درصورتی که ما باید تولید ثروت بکنیم. آیت الله رفسنجانی کسی بودند که با توزیع ثروت و کمک ها مردمی موافق نبودند و میگفتند ما باید تولید ثروت داشته باشیم و طبقه متوسط را رشد دهیم. هدف اصلی ایشان از جهت توسعه اقتصادی رفاه مردم بوده است. ایشان معتقد بود هرجا از اعتدال خارج شویم برای مردم مشکل ایجاد میشود. الان هم هرجا از اعتدال خارج میشویم اثرش در مسئولین که دیده نمیشود، در مردم دیده میشود.
آقای هاشمی رفسنجانی کاری شده بود که انجام دهند و بگویند من این کار را اشتباه انجام دادم؟ یا بگویند در جمهوری اسلامی راهی را از پایه اشتباه رفتیم؟
خیلی از فعالیتهایی که در کشور اتفاق افتاده، آقای رفسنجانی موافق نبود، ولی اجرا شد و بعد تایید مقامات ارشد رسید. ایشان با توجه به اینکه موافق نبود سعی کرد آن مشکل را حل کند. یکی از مسائل خیلی جدی در سیاست خارجی ما مسئله تصرف سفارت آمریکا بود که ایشان مخالف بودند. آیت الله هاشمی و آیت الله خامنه ای در سفر مکه بودند ، از رادیو خبر تصرف سفارت آمریکا را میگیرند و بعد به سرعت به تهران میآیند که این موضوع را حل کنند ولی خب موقعی میرسند که امام این حرکت را تایید کرده بودند.
در خصوص مذاکرات با آمریکا، به نظر میرسید اختلاف نظر بین آقای هاشمی و آقای خامنهای جدی بوده است. حتی آقای روحانی که آقای هاشمی ازشان حمایت کردند یکی از مهم ترین دستاورد های خودشان را برجام میدانند. ولی به نظر نمیرسد بعد این همه سال رهبری هنوز اعتماد لازم برای مذاکره با آمریکا را داشته باشند و موافق تعامل ایران با آمریکا باشند، میخواهم نظرتان را راجب این موضوع بدانم؟
اولا به این صورت نیست که آقای خامنه ای با مذاکرات مخالف باشند. چیزی که ایشان مطرح میکنند اولاً آمریکا در مذاکراتش صادق نیست، بارها پیش آمده که ایشان اجازه دادند در موضوعات مشخصی با آمریکا مذاکره شود و شده، مثلاً درمورد عراق و افغانستان. ولی نکتهای که خیلی مهم است و باعث شود نتیجه نگیریم و رهبری مخالفت کنند این است که آنها را صادق نمیدانند. بعد از به نتیجه رسیدن شروع به زیادهروی میکنند. 13 فروردین سال 1393 آقای رفسنجانی در خاطراتشان جملاتی از خودشان به جا میگذارند و آنجا توضیح میدهند من در مورد جنگ به این نتیجه رسیدم که نمیتوانیم ادامه دهیم و وقت گذاشتم و امام و مسئولین را قانع کردم که این جنگ باید پایان پیدا کند و خوشبختانه پایان پیدا کرد. نکته دوم وقتی که برای ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند، ایستادند و از میدان خارج نشدند و خوشحال بودند که بار سنگینی که مردم به دوشایشان گذاشته بود، برداشته شد. نکته سومی که ایشان میگوید عمل جدی و خوبی که داشتند در خصوص مذاکرات برجام بوده است. ایشان مطرح میکنند که آقای طریف و تیمشان نگران دلواپسان داخلی بودند و من رفتم با آقای روحانی صحبت کردم، به دلشان قوت دادم که بروند و برجام را امضا کنند.
امریکایی صادق نیستد اصلاح طلبان از انها ناصادق ترند
محسن هاشمی اصلاحطلب گفت: ساواک عجب کار خوبی کرده که سخنرانیهای پدرم را جمع آوری نموده است.
آقای هاشمی،
کار خوب ساواک این بود که مانع سخنرانی ابویتان با وجودیکه با سازمانهای تروریستی مانند هیئتهای مؤتلفه و مجاهدین خلق روابط تنگاتنگی داشت نمیشد.
چو زانحضرت اجازت شد چه باکم، نکو آید سخن از طبع پاکم.
چنان گویم که هر عارف که خواند، نثار جان و دل بر وی فشاند.
سرور گرامی،
تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی.
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی.
با تشکر از توجه شما.