x
۰۸ / آبان / ۱۴۰۲ ۱۴:۱۸
بلومبرگ در مقاله‌ای به قلم هال برندز:

نقشه‌های سیاست‌ خارجی بایدن رسماً نقش بر آب شد

نقشه‌های سیاست‌ خارجی بایدن رسماً نقش بر آب شد

نیروهای خارجی بازنگری دیگری در استراتژی بلندپروازانه بایدن ایجاد کرده‌اند و ایالات متحده را درست به همان جایی که شروع کرده بود بازگردانده‌اند.

کد خبر: ۸۰۵۸۳۹
لاماری

اقتصادآنلاین - آرش نصیری؛ با گذشت نزدیک به سه سال از دوران ریاست جمهوری جو بایدن، جهان همچنان پیش‌فرض‌هایی را که سیاست خارجی او بر آن استوار است زیر پا می‌گذارد. پس از حمله حماس به اسرائیل، سیاست خارجی بایدن وارد مرحله سوم خود می‌شود، مرحله‌ای که تقریباً در همه جا بحران‌ها را نشان می‌دهد و دولت او از نظر فکری و مادی آمادگی لازم برای آن را ندارد.

فاز یک استراتژی بایدن با هدف کاهش تنش‌ها در دو مورد از سه موقعیت کلیدی اوراسیا بود. بایدن معتقد بود که ایالات متحده باید انرژی خود را برای مقابله با تهدید چین، بازیگری که می‌تواند آمریکا را در سراسر جهان به چالش بکشد، صرف کند. این امر مستلزم تنش‌های کوچک با دیگر دشمنان احتمالاً کمتر تهدیدکننده بود: یک توافق هسته‌ای «طولانی‌تر و قوی‌تر» با ایران و یک رابطه «پایدار و قابل پیش‌بینی» با روسیه. به نظر می‌رسید چنین اولویت‌بندی برای رویارویی با چالشی که بیشترین اهمیت را داشت، ضروری بود.

این مرحله تا فوریه ۲۰۲۲ ادامه داشت، زمانی که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه که علاقه چندانی به وضعیت «پایدار و قابل پیش‌بینی» نداشت، سعی کرد با حمله به اوکراین، تعادل اروپا را بر هم بزند. بایدن در مواجهه با شدیدترین بحران اروپا در چند نسل گذشته، متعهد به حفظ اوکراین و تضعیف روسیه شد. او متعهد شد که جهان آزاد را در مبارزه‌ای جدید علیه خودکامگی‌های توسعه‌طلب رهبری کند. دولت او هوشمندانه از این درگیری برای تقویت اتحادهای ایالات متحده از اروپا تا اقیانوس هند و اقیانوس آرام استفاده کرد.

اما این فرض باقی ماند که واشنگتن آنچنان به قدرت نظامی بیشتری نیاز ندارد. بر این اساس، روسیه به شدت تضعیف خواهد شد و در نهایت در اوکراین مغلوب خواهد شد. تنش‌ها در خاورمیانه حتی بدون توافق رسمی هسته‌ای قابل مدیریت است. برای این منظور، واشنگتن و تهران به توافقی ضمنی دست یافتند که در آن اولی تحریم‌ها را تسهیل کرد و دومی غنی‌سازی اورانیوم خود را محدود کرد. آشتی ممکن است غیرممکن باشد، اما تنش‌زدایی در دسترس بود.

جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، در مقاله‌ای نوشت: «این رویکرد قاعده‌مند منابع را برای دیگر اولویت‌های جهانی آزاد می‌کند، خطر درگیری‌های جدید در خاورمیانه را کاهش می‌دهد و تضمین می‌کند که از منافع ایالات متحده بر مبنایی بسیار پایدارتر محافظت شود.» اما این مرحله تنها تا ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ادامه داشت.

خاورمیانه با پتانسیل تشدید تنش با تهران یا حماس و حزب الله در حال جوشیدن است. هر چه جنگ اسرائیل و حماس طولانی‌تر شود، احتمال وقوع یک فوران منطقه‌ای با درگیری حزب الله، ایران و ایالات متحده بیشتر می‌شود.

در همین حال، روسیه عمدتاً ضدحملات کیف را متحمل شده و در حال مبارزه در یک درگیری طولانی است که احتمالاً تا سال ۲۰۲۴ و شاید پس از آن ادامه خواهد داشت. تهدید چین نه تنها در حال فروکش کردن نیست، بلکه در حال تشدید است. بر اساس گزارش اخیر پنتاگون، پکن به سرعت در حال گسترش نیروهای هسته‌ای خود است، نیروی هوایی و نیروی دریایی خود را تقویت می‌کند و علاوه بر آن توانایی خود را برای «مقابله و پیروزی در جنگ‌ها» علیه ایالات متحده، افزایش می‌دهد.

فرانک کندال، وزیر نیروی هوایی در ماه سپتامبر هشدار داد: «چین برای جنگ و به طور خاص برای جنگ با ایالات متحده آماده می‌شود.»

بنابراین، فاز سوم استراتژی بایدن، ایالات متحده را با چالش‌های شدید و همزمان در سه صحنه حیاتی مواجه می‌کند. مشخص نیست که این دولت یا این کشور برای این آزمون آماده است یا خیر.

پایگاه صنعتی دفاعی ایالات متحده از قبل تحت فشار جنگ در اوکراین و آماده‌سازی برای درگیری در غرب اقیانوس آرام بود. اکنون باید از اسرائیل در یک رویارویی بزرگ منطقه‌ای دیگر نیز حمایت کند. ایالات متحده در تلاش است تا زرادخانه هسته‌ای کهنه خود را قابل دوام نگاه دارد، چه رسد به اینکه بتواند چالش بازدارندگی دو رقیب همتای هسته‌ای خود، روسیه و چین را به طور همزمان مدیریت کند.

به طور گسترده‌تر، استراتژی دفاعی ایالات متحده بر این فرض استوار است که پنتاگون در هر زمان تنها با یک جنگ بزرگ روبرو خواهد شد، دیدگاهی که به نظر می‌رسد کاملاً با چالش سه صحنه‌ای که امروزه در شواهد موجود است در تضاد است. هزینه‌های دفاعی به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی تقریباً در پایین‌ترین سطح از زمان جنگ جهانی دوم است. و همانطور که اغلب اتفاق می‌افتد، کمبودهای نظامی ریشه در کمبودهای فکری دارد.

وظیفه بایدن، در مرحله بعدی استراتژی کلان خود - که احتمالاً آخرین مرحله آن باشد -  این است که با قرار دادن آمریکا در شرایط پیش از جنگ، اصلاح این اشتباه را آغاز کند.

ارسال نظرات
x