سرمایهگذاری منفعل
سرمایهگذاری منفعل یک استراتژی سرمایهگذاری برای به حداکثر رساندن بازده از طریق به حداقل رساندن خرید و فروش است.
روش استسرمایهگذاری شاخص یک استراتژی سرمایهگذاری منفعل رایج است که به موجب آن سرمایهگذاران یک معیار نماینده، مانند شاخصS&P ۵۰۰ ، را خریداری میکنند و آن را در یک افق زمانی طولانی نگه میدارند.
سرمایهگذاری منفعل را میتوان با سرمایهگذاری فعال مقایسه کرد.
نکات کلیدی
سرمایهگذاری منفعل بهطور گسترده به استراتژی خرید و نگهداری یک سبد برای افقهای سرمایهگذاری بلندمدت و انجام حداقل معاملات در بازار اشاره دارد.
سرمایهگذاری شاخص شاید رایجترین شکل سرمایهگذاری منفعل باشد که به موجب آن سرمایهگذاران به دنبال تقلید از شاخصهای گستردهی بازار و نگهداری آن هستند.
سرمایهگذاری منفعل ارزانتر و پیچیدهتر است و اغلب درمقایسه با سبدهایی که بهطور فعالانه مدیریت میشوند، نتایج پس از مالیاتی بالاتری را در افقهای زمانی متوسط تا طولانی ارائه میکنند.
درک سرمایهگذاری منفعل
روشهای سرمایهگذاری منفعل به دنبال اجتناب از کارمزد و عملکرد محدودی هستند که میتوانند در معاملات مکرر رخ دهد. هدف سرمایهگذاری منفعل ایجاد ثروت تدریجی است. سرمایهگذاری منفعل، که بهعنوان استراتژی خرید و نگهداری نیز شناخته میشود، به معنای خرید یک اوراق بهادار برای مالکیت بلندمدت آن است. برخلاف معاملهگران فعال، سرمایهگذاران منفعل به دنبال سود بردن از نوسانات کوتاهمدت قیمت یا زمانبندی بازار نیستند. فرض اساسی استراتژی سرمایهگذاری منفعل این است که بازار در طول زمان بازدهی مثبتی را به همراه دارد.
مدیران منفعل معمولاً معتقدند که خواندن نقشههای بازار کار دشواری است، بنابراین سعی میکنند خود را با عملکرد بازار یا بخش مطابقت دهند. سرمایهگذاری منفعل تلاش میکند عملکرد بازار را با ساختن سبدهای متنوعی از سهام واحد تکرار کند، بهطوریکه اگر این سرمایهگذاریها به صورت جداگانه انجام شوند، به تحقیقات گستردهای نیاز خواهند داشت. معرفی شدن صندوقهای شاخص در دههی ۱۹۷۰ دستیابی به بازدهی مطابق با بازار را بسیار آسان ساخت. در دههی ۱۹۹۰، صندوقهای قابل معامله در بورس یا ETF ها، که شاخصهای اصلی را دنبال میکنند، مانند SPDR S&P ۵۰۰ ETF (SPY)، با اجازه دادن به سرمایهگذاران برای تجارت صندوقهای شاخص به صورت سهام، این فرآیند را حتی بیشتر ساده کردند.
مزایا و معایب سرمایهگذاری منفعل
حفظ یک سبد با تنوع مناسب برای سرمایهگذاری موفق مهم است و سرمایهگذاری منفعل از طریق دنبال کردن شاخصها یک راه عالی برای دستیابی به تنوع است. صندوقهای شاخص ریسک را به طور گسترده در نگهداری همه یا نمونهای از اوراق بهادار در معیارهای مورد هدف خود، توزیع میکنند. صندوقهای شاخص به جای جستجو کردن برای یافتن برندگان، یک معیار یا شاخص مورد هدف را دنبال میکنند، بنابراین آنها از خرید و فروش مداوم اوراق بهادار اجتناب میکنند. در نتیجه در مقایسه با صندوقهایی که به طور فعال مدیریت میشوند، کارمزدها و هزینههای عملیاتی کمتری دارند. یک صندوق شاخص، سادگی را بهعنوان راهی آسان برای سرمایهگذاری در یک بازار انتخابی ارائه میدهد، زیرا سعی دارد یک شاخص را دنبال کند. نیازی به انتخاب و نظارت بر مدیران فردی یا انتخاب از میان موضوعات سرمایهگذاری وجود ندارد.
بااینحال، سرمایهگذاری منفعل در معرض ریسک کل بازار است. صندوقهای شاخص کل بازار را دنبال میکنند، بنابراین وقتی قیمت کلی بازار سهام یا اوراق قرضه کاهش مییابد، صندوقهای شاخص نیز کاهش مییابند. خطر دیگر آنها عدم انعطافپذیری است. مدیران صندوقهای شاخص معمولاً از بکارگیری اقدامات دفاعی مانند کاهش موقعیت در سهام منع میشوند، حتی اگر مدیر فکر کند که قیمت سهام کاهش خواهد یافت. صندوقهای شاخص با مدیریت منفعلانه با محدودیتهای عملکردی مواجه هستند، زیرا آنها بهمنظور ارائهی بازدهی طراحی شدهاند که بهجای جستجو کردن به دنبال عملکرد بهتر، شاخص معیار خود را از نزدیک دنبال میکنند. بازده آنها بهندرت از بازده شاخص بالاتر میرود و بازدهی آنها معمولاً به دلیل هزینههای عملیاتی صندوق، اندکی کمتر است.
برخی از مزایای کلیدی سرمایهگذاری منفعل عبارتند از:
کارمزدهای بسیار کم: هیچ فردی سهام را گزینش نمیکند، بنابراین نظارت هزینهی بسیار کمتری دارد. صندوقهای منفعل از شاخصی پیروی میکنند که از آن بهعنوان معیار خود استفاده میکنند.
شفافیت: همیشه مشخص است که در یک صندوق شاخص کدام داراییها وجود دارند.
کارآیی مالیاتی: استراتژی خرید و نگهداری آنها معمولاً منجر به مالیات سالانه بر عایدی سرمایهی کلان نمیشود.
سادگی: داشتن یک شاخص یا گروهی از شاخصها بسیار سادهتر از اجرا و درک یک استراتژی پویا است که به تحقیق و تعدیل مداوم نیاز دارد.
طرفداران سرمایهگذاری فعال میگویند که استراتژیهای منفعل دارای این نقاط ضعف هستند:
خیلی محدود: صندوقهای منفعل به یک شاخص خاص یا مجموعهای از سرمایهگذاریهای از پیش تعیین شده با تنوع اندک یا بدون تنوع محدود میشوند. بنابراین، سرمایهگذاران بدون توجه به آنچه در بازار اتفاق میافتد، در آن داراییها حبس میشوند.
بازده بالقوهی کوچکتر: بنا بر تعریف، صندوقهای منفعل تقریباً هرگز بازار را شکست نخواهند داد (حتی در زمان آشفتگی)، زیرا داراییهای اصلی آنها برروی ردیابی بازار قفل شده است. گاهی اوقات، یک صندوق منفعل ممکن است اندکی بازار را شکست دهد، اما هرگز بازدهی بزرگی که مدیران فعال به دنبال آن هستند را کسب نخواهند کرد، مگر اینکه خود بازار رونق بگیرد. از سوی دیگر، مدیران فعال میتوانند پاداشهای بزرگتری را به دست آورند (به زیر مراجعه کنید)، اگرچه این پاداشها با ریسک بیشتری نیز همراه هستند.
مزایا و محدودیتها
برای مقابله با مزایا و معایب سرمایهگذاری منفعل، سرمایهگذاری فعال نیز دارای مزایا و محدودیتهایی است که باید در نظر گرفته شوند:
انعطافپذیری: مدیران فعال نیازی به دنبال کردن شاخص خاصی ندارند. آنها میتوانند سهامهایی را که کشف کردهاند و آنها را «جواهر از دید پنهان» درنظر میگیرند، خریداری کنند.
پوشش ریسک: مدیران فعال همچنین میتوانند با استفاده از تکنیکهای مختلفی مانند اختیار خرید یا فروش، شرطهای خود را پوشش دهند، و زمانی که ریسکها بسیار بزرگ میشوند، میتوانند از سهام یا بخشها خارج شوند. مدیران منفعل در آن سهامی که شاخص خود را دنبال میکنند گیر میافتند، و مهم نیست که وضعیت آن سهام در بازار چگونه است.
مدیریت مالیات: اگرچه این استراتژی میتواند باعث ایجاد مالیات بر عایدی سرمایه شود، اما مشاوران میتوانند استراتژیهایی مربوط به مدیریت مالیاتی را برای سرمایهگذاران تنظیم کنند، مانند فروش سرمایهگذاریهایی که پول از دست میدهند برای جبران مالیاتهای سهامهایی که سود زیادی دارند.
اما استراتژیهای فعالانه دارای این کمبودها هستند:
بسیار گران: تامسون رویترز لیپر متوسط نسبت هزینه را برای صندوقهای سهامی که به طور فعال مدیریت میشود، ۴/۱ محاسبه کرده است، درحالیکه این مقدار را برای صندوقهای سهامی منفعل تنها ۶/۰ درصد محاسبه کرده است. کارمزدها نیز بیشتر است، زیرا تمام این خریدوفروشهای فعالانه باعث ایجاد هزینههای تراکنش میشوند، ناگفته نماند که شما حقوق گروه تحلیلگرانی که که در مورد انتخاب سهام تحقیق میکنند را نیز پرداخت میکنید. تمام این کارمزدها در طی دههها سرمایهگذاری میتواند بازده را از بین ببرد.
ریسک فعال: مدیران فعال آزاد هستند هرگونه سرمایهگذاری را که فکر میکنند بازده بالایی به همراه خواهد داشت، خریداری کنند، که این موضوع زمانی که نظر تحلیلگران درست باشد عالی است اما وقتی آنها دچار اشتباه شده باشند بسیار بد است.
سوابق ضعیف: دادهها نشان میدهند که تعداد بسیار کمی از سبدهایی که به طور فعال مدیریت میشوند، معیارهای منفعل خود را شکست میدهند، بهویژه پس از محاسبهی مالیات و کارمزد. البته، در بازههای زمانی متوسط تا طولانی، تنها تعداد انگشتشماری از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک با مدیریت فعال از شاخص معیار خود پیشی میگیرند.