انحصار چندقطبی چیست؟
نحصار چندقطبی نوعی ساختار بازار است که در یک اقتصاد وجود دارد
در یک انحصار چندقطبی، تعداد کمی از شرکتها وجود دارند که بازار را کنترل میکنند. یکی از ویژگیهای کلیدی یک انحصار چندقطبی این است که هیچ یک از این شرکتها نمیتوانند مانع از نفوذ قابل توجه شرکتهای دیگر بر بازار شوند. نسبت تمرکز، سهم بازار بزرگترین بنگاهها را اندازهگیری میکند. هیچ حد بالایی دقیقی برای تعداد شرکتهای موجود در یک انحصار چندقطبی وجود ندارد، اما تعداد آنها باید به اندازهای کم باشد که اقدامات یک بنگاه تأثیر قابل توجهی بر سایر شرکتها داشته باشد. انحصار چندقطبی با انحصارطلبی، که وجود یک تولیدکننده را در یک بازار توصیف میکند، متفاوت است.
نکات کلیدی
انحصار چندقطبی یک ساختار بازاری است که در آن تعداد کمی از تولیدکنندگان برای محدود کردن تولید و/یا تثبیت قیمتها کار میکنند تا بتوانند به یک بازدهی بالاتر از حد معمول بازار دست یابند.
عوامل اقتصادی، قانونی و فنی میتوانند به شکلگیری و حفظ یا انحلال انحصارهای چندقطبی کمک کنند.
مشکل عمدهای که انحصارهای چندقطبی با آن روبرو هستند، یک معمای زندانی است که هر یک از اعضا با آن روبرو هستند و هر عضو را به تقلب تشویق میکند.
سیاست دولت میتواند منکر یا مشوق رفتار انحصاری چندقطبی شود، و بنگاههای حاضر در اقتصادهای مختلط اغلب به دنبال کسب رخصت از دولت برای انجام کارهایی جهت محدود کردن رقابت هستند.
آشنایی با انحصارهای چندقطبی
ساختارهای بازار در اشکال و اندازههای مختلفی وجود دارند. این اصطلاح برای توصیف تمایز بین صنایعی استفاده میشود که متشکل از شرکتهای مختلفی هستند که محصولات و خدمات خود را در آن میفروشند. هدف اکثر ساختارهای بازاری ایجاد یک رقابت بینقص است، که این اصطلاح یک ساختار نظری است که درواقع وجود ندارد. بدین ترتیب، ساختارهای دیگری وجود دارند {مترجم – جمله ناقص رها شده است}
این ساختارهای بازاری از تعداد کوچکی از شرکتهای حاضر در یک صنعت تشکیل شدهاند که بازار را کنترل میکنند. بنگاههای حاضر در یک انحصار چندقطبی، بهجای اینکه قیمتها را از بازار بگیرند، قیمتها را، چه بهصورت جمعی (در یک کارتل) یا تحت رهبری یک بنگاه، تعیین میکنند. بنابراین، حاشیهی سود آنها بالاتر از چیزی است که در یک بازار رقابتیتر وجود خواهد داشت.
برخی از موانع ورود (که از ورود بازیگران جدید به بازار جلوگیری میکنند) در یک انحصار چندقطبی عبارتاند از اقتصادهای کلان، موانع نظارتی، دسترسی به کانالهای عرضه و توزیع، سرمایهی مورد نیاز و وفاداری به برند.
نمونههایی از انحصارهای چندقطبی که در طول تاریخ وجود داشتهاند شامل تولید کنندگان فولاد، شرکتهای نفتی، راه آهن، تولید تایر، فروشگاههای زنجیرهای مواد غذایی، و حاملهای بیسیم میشوند. این نگرانی اقتصادی و حقوقی وجود دارد که یک انحصار چندقطبی میتواند ورودیهای جدید را مسدود کند، از سرعت نوآوری بکاهد و قیمتها را افزایش دهد، که تمام این موارد به مصرفکنندگان آسیب میرسانند.
ملاحظات خاص
دولتها گاهی اوقات با وضع قوانینی علیه تعیین قیمت و تبانی، در قبال انحصارهای چندقطبی واکنش نشان میدهند. بااینحال، اگر عملکرد کارتلها فراتر از دسترس دولت یا با اجازه خود دولت باشد، آنها همچنان میتوانند به تثبیت قیمتها بپردازند. انحصارهای چندقطبی که در اقتصادهای مختلط وجود دارند، اغلب به دنبال سیاستهای مطلوب دولت هستند و برای این سیاستها تلاش میکنند تا بتوانند تحت مقررات یا حتی نظارت مستقیم نمایندگیهای دولتی فعالیت داشته باشند.
مشکل اصلی که بنگاههای انحصاری با آن مواجه هستند، این است که هر شرکتی انگیزهای برای تقلب دارد. اگر تمام شرکتهای حاضر در یک انحصار چندقطبی موافقت کنند که عرضهی خود را به طور مشترک محدود کنند و قیمتها را بالا نگه دارند، درنتیجه تمام بنگاهها این شانس را دارند که با شکستن توافقنامه و کاهش قیمتهای خود، کسبوکار قابل توجهی را از دیگران به سرقت ببرند. چنین رقابتی میتواند از طریق قیمتها یا صرفاً از طریق گسترش تولیدات یک شرکت در داخل بازار ایجاد شود.
نکتهی مهم: شرکتهای موجود در یک انحصار چندقطبی از تثبیت قیمت، تعیین قیمتها به صورت جمعی یا با هدایت یک بنگاه در داخل دسته، سود میبرند، نه از طریق تکیه بر نیروهای بازار آزاد برای انجام این کار.
ویژگیهای انحصار ندقطبیچ
انحصارهای چندقطبی باثبات در نظر گرفته میشوند. یکی از دلایل اصلی این امر این است که بنگاههای شرکتکننده باید مزایای همکاری را در مقابل هزینههای رقابت اقتصادی بسنجند، سپس موافقت کنند که با هم رقابت نکنند و در عوض با مزایای همکاری موافقت کنند.
بنگاهها گاهی اوقات راههای خلاقانهای را برای جلوگیری از تثبیت قیمت پیدا میکنند، مانند استفاده از فازهای ماه. تثبیت قیمت به عمل تعیین مستقیم قیمت گفته میشود، بهطوری که به نیروهای بازار آزاد اجازهای داده نمیشود که بتوانند آنها را تعیین کنند. رویکرد دیگر این است که بنگاهها از یک رهبر قیمت شناخته شده پیروی کنند تا اینکه وقتی آن رهبر قیمتها را افزایش میدهد، سایرین نیز از او پیروی کنند.
شرایطی که به انحصارهای چندقطبی اجازهی زیست میدهند عبارتاند از هزینههای ورودی بالا در زمینهی مخارج سرمایه، امتیاز قانونی (مجوز استفاده از طیف بیسیم یا زمین برای راهآهن) و پلتفرمی که با حضور مشتریان بیشتر ارزش پیدا میکند، مانند رسانههای اجتماعی.
تحولات جهانی در عرصهی تکنولوژی و تجارت برخی از این شرایط را تغییر داده است. بهعنوان مثال، تولیدات برونمرزی و افزایش آسیابهای کوچک بر صنعت فولاد تأثیر گذاشتهاند. در حیطهی کاربرد نرمافزار آفیس، مایکروسافت (MSFT) مورد هدف گوگل داکس قرار گرفت، که گوگل با استفاده از پول نقد بدست آمده از کسبوکار جستجوی شبکهای خود، بودجهی آن را تأمین کرده بود.
انحصارهای چندقطبی و نظریهی بازی
نظریهپردازان بازی مدلهایی را برای این سناریوها ایجاد کردهاند که نوعی معمای زندانی را تشکیل میدهد. هنگامی که هزینهها و منافع به گونهای متعادل شده باشند که هیچ بنگاهی قصد نداشته باشد از گروه جدا شود، وضعیت تعادل ناش برای انحصارهای چندقطبی برقرار شده است. میتوان با استفاده از شرایط قراردادی یا بازاری، محدودیتهای قانونی یا روابط استراتژیک بین اعضای انحصار چندقطبی که مجازات متقلبان را ممکن میسازد، به این تعادل دست یافت.
بهطور کلی حفظ یک انحصار چندقطبی و هماهنگسازی فعالیت بین خریداران و فروشندگان در داخل بازار نیازمند شکل دادن به نتایج چندین معمای مختلف زندانی و بازیهای هماهنگسازی مربوطهای است که در طول زمان تکرار میشوند.
درنتیجه، بسیاری از عوامل نهادی مشابهی که با کاهش مشکلات مربوط به معمای زندانی در میان فعالان بازار، پیشرفت اقتصاد بازاری را سهولت میبخشند، مانند اجرای امن قراردادها، شرایط فرهنگی با اعتماد و عملکرد متقابل بالا و سیاستهای اقتصادی مربوط به سلب مالکیت دولتی، نیز میتوانند به طور بالقوه به تشویق و حفظ انحصارهای چندقطبی کمک کنند.
مزایا و معایب یک انحصار چندقطبی
مزایا
یکی از مزایای اصلی داشتن یک انحصار چندقطبی این است که رقابت در آن بسیار محدود است. زیرا بازیگران بسیار کمی در بازار وجود دارند. به دلیل وجود رقبای کم، یک انحصار چندقطبی به نهادهای خود اجازه میدهد تا سود بیشتری را به دست آورند.
در این نوع ساختار بازار، تقاضای مشتری اغلب بیشتر است. این امر معمولاً بدین دلیل است که محصولات و خدمات بهتری در بازار وجود دارد. بنابراین، بنگاهها از کیفیت خود نمیکاهند، زیرا میخواهند وفاداری به برند خود را حفظ کنند یا افزایش دهند.
از آنجایی که تعداد اعضای انحصارهای چندقطبی کم است، مشتریان میتوانند انتظار خدمات بهتر به مشتری و قیمتگذاری بهتر برای محصولات و خدمات را از آنها داشته باشند.
معایب
انحصارهای چندقطبی دارای موانع بیشتری برای ورود شرکتکنندگان جدید هستند. این بدان معناست که به دلیل وجود هزینههای بالای انجام کسبوکار، محیط نظارتی و مشکلاتی که هنگام دسترسی به کانالهای عرضه و توزیع ایجاد میشوند، ورود به بازار میتواند کار دشواری باشد.
به دلیل فقدان رقابت، ممکن است انگیزهی بسیار کمی برای نوآوری در ارائهی محصولات و خدمات وجود داشته باشد. عدم تنوع در محصولات ارائه شده باعث میشود تا مصرفکنندگان نسبت به آنچه که آشنایی بیشتری با آن دارند وفادار بمانند.
اگرچه ممکن است محصولات باکیفیتتری در بازار وجود داشته باشند، اما مصرفکنندگان اغلب دارای گزینههای کمی هستند. یعنی اینکه آنها برای خرج کردن پول خود، تنها میتوانند به مجموعهی کوچکی از کالاها و خدمات تکیه کنند.
مزایا
رقابت محدود
سود بیشتر برای شرکتها
تقاضای بیشتر مصرفکنندگان
محصولات و خدمات با کیفیت بالاتر
خدمات مشتری و قیمتهای بهتر
معایب
موانع بزرگ بر سر ورود شرکتکنندگان جدید
عدم نوآوری
گزینههای بسیار کم برای مصرفکنندگان
نمونهای از یک انحصار چندقطبی
نمونههای زیادی از انحصارهای چندقطبی در بازار وجود دارند. اما یکی از نمونههای اصلی از یک انحصارطلبی چندقطبی جهانی، سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت (اوپک) است. این سازمان در سال ۱۹۶۰، با همکاری پنج کشور در بغداد تأسیس شد، اما در سال ۱۹۷۵ به ۱۳ کشور تولیدکنندهی نفت گسترش یافت.
یکی از دلایل اصلی که اوپک بهعنوان یک انحصار چندقطبی تلقی میشود این است که دارای هیچگونه قدرت فراگیری نیست. هر کشوری که عضو این گروه است نیز بخش قابل توجهی از سهم بازار گروه را در اختیار دارد. این کشورها همچنین با ایستادن در کنار هم (نه جدا از هم) قدرت زیادی در مسائل عرضه و تقاضا و قیمتگذاری دارند. بنابراین زمانی که این گروه با کاهش تقاضا، عرضهی خود را کاهش میدهد، قیمتها افزایش مییابند. زمانی که تقاضا افزایش مییابد نیز عکس این موضوع صادق است.
برخی از اثرات منفی انحصار چندقطبی چیست؟
انحصار چندقطبی زمانی بهوجود میآید که چند شرکت کنترل قابل توجهی بر یک بازار خاص اعمال میکنند. این شرکتها میتوانند با تبانی کردن با یکدیگر قیمتها را کنترل کنند و در نهایت قیمتهایی غیررقابتی در بازار ارائه دهند. محدود کردن شرکتهای جدید در بازار و کاهش نوآوری نیز از دیگر اثرات مضر یک انحصار چندقطبی است. انحصارهای چندقطبی در صنعت نفت، شرکتهای راه آهن، حاملهای بیسیم و فناوریهای بزرگ دیده شدهاند.
نمونهای از یک انحصار چندقطبی امروزی چیست؟
نسبت تمرکز یکی از معیارهایی است که نشان میدهد آیا یک انحصار چندقطبی وجود دارد یا خیر و این نسبت اندازهی شرکتها را در مقایسه با صنعت آنها محاسبه میکند. مواردی که در آن نسبت تمرکز بالایی وجود دارد شامل رسانههای جمعی میشوند. بهعنوان مثال، در ایالات متحده، پنج شرکت بر این بخش تسلط دارند: NBC Universal، والت دیزنی، تایم وارنر، Viacom CBS و News Corporation - حتی با وجود اینکه سرویسهای استریم مانند Netflix و Amazon Prime درحال رخنه کردن به این بازار هستند. درعینحال، در بخش فناوری بزرگ، کنترل سیستم عاملهای گوشیهای هوشمند در دست دو شرکت است: گوگل اندروید و اپل iOS.
آیا صنعت هواپیمای ایالات متحده یک انحصار چندقطبی است؟
با اینکه تا سال ۲۰۲۱ تنها چهار شرکت تقریباً دو سوم از کل پروازهای داخلی ایالات متحده را کنترل کردهاند، ادعا شده است که صنعت هواپیمای ان کشور یک انحصار چندقطبی است. این چهار شرکت عبارتاند از: Delta Airlines، United Airlines Holdings، Southwest Airlines و American Airlines. بر اساس گزارشی که از سوی کاخ سفید تهیه شده است، «کاهش رقابت به افزایش هزینههایی مانند هزینههای چمدان و لغو بلیط کمک میکند. این هزینهها اغلب بهسرعت افزایش مییابند، که نشاندهندهی فقدان یک فشار رقابتی معنادار است، و اغلب در محل خرید از مشتریان پنهان میشوند.» جالب است که در سال ۱۹۷۸، قانون مقرراتزدایی خطوط هوایی وضع شد، که توانایی نظارت بر این صنعت را از هیئت هوانوردی غیرنظامی سلب کرد. پیش از این زمان، عملکرد صنعت هواپیما بسیار با یک شرکت عمومی مشابه بود، درحالیکه قیمت کرایهها قبل از معرفی شدن این مقرراتزدایی به مدت ۲۰ سال در حال کاهش بود.