ارزش پایانی (TV) چیست؟
ارزش پایانی (TV) ارزش یک دارایی، کسبوکار یا پروژه فراتر از دوره پیش بینی شدهای است که برای آن جریانهای نقدی آتی تخمین زده شده است
در مفهوم ارزش پایانی چنین فرض میشود که یک کسبوکار پس از پایان دوره پیشبینی برای همیشه با نرخ رشد تعیینشده به رشد خود ادامه میدهد. ارزش پایانی اغلب شامل درصد زیادی از کل ارزش ارزیابی شده است.
نکات کلیدی
- ارزش پایانی (TV) ارزش یک شرکت را تا ابد و فراتر از دوره پیشبینی تعیین شده - معمولاً سه تا پنج سال - تعیین میکند.
- تحلیلگران از مدل جریان نقدی تنزیل شده (DCF) برای محاسبه ارزش کل یک کسب و کار استفاده میکنند. دوره پیشبینی و ارزش پایانی هر دو جزء جدایی ناپذیر مدل DCF هستند.
- دو روش رایج برای محاسبه ارزش پایانی رشد دائمی (مدل رشد گوردون) و ضریب خروج هستند.
- در روش رشد دائمی فرض میشود که یک کسبوکار برای همیشه جریانهای نقدی را با نرخ ثابت ایجاد خواهد کرد، در حالی که روش ضریب خروج فرض میکند که یک کسبوکار در نهایت فروخته میشود.
آشنایی با ارزش پایانی
با طولانیتر شدن افق زمانی، پیشبینیها مبهمتر میشوند. این امر در امور مالی نیز صدق میکند، به خصوص زمانی که نوبت به تخمین جریانهای نقدی شرکت در آینده میرسد. درعینحال، ارزشگذاری کسبوکار امری ضروری است. برای «حل» این موضوع، تحلیلگران از مدلهای مالی مانند جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، همراه با مفروضات خاصی برای محاسبه ارزش کل یک کسبوکار یا پروژه استفاده میکنند.
جریان نقدی تنزیل شده (DCF) روش محبوبی است که در مطالعات امکانسنجی، تملک شرکتها و ارزشگذاری بازار سهام استفاده میشود. این روش مبتنی بر این نظریه است که ارزش یک دارایی برابر با تمام جریانهای نقدی آتی حاصل از آن دارایی است. ارزش این جریانهای نقدی باید با نرخ تنزیلی که نشاندهنده هزینه تامین سرمایه است مانند نرخ بهره، به ارزش فعلی تنزیل داده شود.
روش جریان نقدی تنزیل شده دارای دو جزء اصلی است: دوره پیشبینی و ارزش پایانی. دوره پیشبینی معمولاً حدود سه تا پنج سال است. هر مدت زمانی طولانیتر از آن به دقت پیشبینیها آسیب میزند. اینجاست که محاسبه ارزش پایانی مهم میشود. بااینحال، برای صنایع خاصی مانند صنایع دخیل در استخراج منابع طبیعی، این دوره اغلب طولانیتر است.
دو روش متداول برای محاسبه ارزش پایانی وجود دارد: رشد دائمی (مدل رشد گوردون) و ضریب خروج. در روش نخست فرض میشود که یک کسبوکار برای همیشه به تولید جریانهای نقدی با نرخ ثابت ادامه میدهد، در حالی که در روش دوم چنین فرض میشود که کسبوکار به قیمتی چند برابر یک معیار خاص بازار فروخته میشود. متخصصان سرمایهگذاری رویکرد ضریب خروج را ترجیح میدهند در حالی که دانشگاهیان از مدل رشد دائمی حمایت میکنند.
واقعیت سریع
مدل رشد گوردون به افتخار مایرون گوردون اقتصاددان دانشگاه تورنتو که معادله اصلی آن را در اواخر دهه 1950 ارائه کرد، به این نام نامگذاری شده است.
انواع ارزش پایانی
روش دائمی
تنزیل ارزش ضروری است زیرا ارزش زمانی پول باعث اختلافی بین ارزش فعلی و آتی مقدار معینی از پول ایجاد میکند. در فرآیند ارزشگذاری کسبوکار، جریان نقدی آزاد یا سود توزیعی سهام را میتوان برای یک دوره زمانی مجزا پیشبینی کرد، اما با افزایش افق زمانی پیشبینیهای آینده، برآورد عملکرد شرکت در ادامه حیات خود چالشبرانگیزتر میشود. علاوهبراین، تعیین زمان دقیق توقف فعالیت شرکت نیز دشوار است.
سرمایهگذاران برای غلبه بر این محدودیتها میتوانند چنین فرض کنند که جریانهای نقدی شرکت با شروع از نقطهای در آینده با نرخ ثابتی برای همیشه رشد خواهند کرد. این نرخ ارزش پایانی را نشان میدهد.
ارزش پایانی با تقسیم آخرین جریان نقدی پیش بینی شده بر تفاوت بین نرخ تنزیل و نرخ رشد پایانی محاسبه میشود. در محاسبه ارزش پایانی، ارزش شرکت پس از دوره پیشبینی تخمین زده میشود.
معادله محاسبه ارزش پایانی به شرح زیر است:
[FCF × (1 + g)] / (d – g)
که در آن:
FCF = جریان نقدی آزاد برای آخرین دوره پیشبینی
g = نرخ رشد پایانی
d = نرخ تنزیل (که معمولاً میانگین موزون هزینه تامین سرمایه است)
نرخ رشد پایانی، نرخ ثابتی است که انتظار میرود یک شرکت برای همیشه با آن رشد کند. رشد شرکت با این نرخ رشد در پایان آخرین دوره جریان نقدی پیشبینیشده در مدل جریان نقدی تنزیلشده شروع میشود و تا ابد ادامه مییابد. نرخ رشد پایانی معمولاً مطابق با نرخ تورم بلندمدت است، اما بالاتر از نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) در گذشته نیست.
ضریب خروج
اگر سرمایه گذاران یک پنجره محدودی را برای عملیات کسبوکار فرض کنند، نیازی به استفاده از مدل رشد دائمی نیست. در عوض، ارزش پایانی باید ارزش خالص تحققپذیر داراییهای یک شرکت را در زمان فروش آنها منعکس کند. این موضوع اغلب به این معناست که سهام شرکت توسط یک شرکت بزرگتر خریداری میشود و ارزش تملکها اغلب با ضریب خروج محاسبه میشود.
ضریب خروج با ضرب آمارهای مالی مانند فروش، سود یا درآمد قبل از کسر بهره، مالیات، استهلاک و انقضا (EBITDA) در ضریبی که در میان شرکتهای مشابهی که اخیرا خریداری شدهاند رایج است، ارزش داراییهای شرکت را محاسبه میکند. معادله ارزش پایانی با استفاده از روش ضریب خروج برابر تازهترین معیار محاسبه شده (یعنی فروش، درآمد پیش از کسر بهره، مالیات، استهلاک و انقضا و غیره) ضرب در ضریب تعیین شده (معمولاً میانگین ضریب خروجی اخیر برای تملک شرکتهای دیگر) است. بانکهای سرمایهگذاری اغلب از این روش ارزیابی استفاده میکنند روش، اما برخی مخالفان نسبت به استفاده همزمان از تکنیکهای ارزشگذاری ذاتی و نسبی تردید دارند.
مهم
ارزش پایانی بخش قابل توجهی از ارزش کل یک کسب و کار را در مدل جریانهای نقدی تنزیل شده به خود اختصاص میدهد، زیرا ارزش تمام جریانهای نقدی آتی را پس از دوره پیشبینی نشان میدهد. این موضوع بدان معنی است که مفروضات مطرح شده در مورد ارزش پایانی ممکن است تأثیر قابل توجهی بر ارزشگذاری کلی یک کسبوکار داشته باشند.
چرا باید ارزش پایانی یک کسب و کار یا دارایی را بدانیم؟
اکثر شرکت ها تصور نمیکنند که پس از چند سال فعالیت خود را متوقف کنند. آنها انتظار دارند که کسبوکار خود را برای همیشه (یا حداقل برای مدت طولانی) ادامه دهند. ارزش پایانی تلاشی برای پیش بینی ارزش آتی شرکت و اعمال آن در قیمتهای فعلی از طریق تنزیل ارزش است.
ارزش پایانی چگونه تخمین زده میشود؟
چندین معادله مختلف برای محاسبه ارزش پایانی وجود دارد. بیشتر معادلههای ارزش پایانی همانند تجزیه و تحلیل جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، جریانهای نقدی آتی را برای بازگرداندن ارزش فعلی داراییهای آتی پیشبینی میکنند. مدل ارزش فروش (یا روش خروج) مستلزم محاسبه قدرت سودآوری دارایی با نرخ تنزیل مناسب و سپس تعدیل ارزش تخمینی بدهیهای باقی مانده است.
در مدل رشد پایدار (دائمی) فرض منیشود که شرکت پس از فرا رسیدن سال پایانی پیشبینیها فروخته شود. در عوض، در این مدل فرض میشود که جریانهای نقدی مجدداً سرمایهگذاری میشوند و شرکت میتواند با نرخ ثابت تا ابد رشد کند. رویکرد ضریب خروج از درآمد تقریبی حاصل از فروش یک شرکت در طول سال آخر یک مدل جریان نقدی تنزیل شده استفاده میکند، سپس آن عدد را برای رسیدن به ارزش پایانی بدون اعمال تنزیل بیشتر در ضریبی خاص ضرب میکند.
هنگام ارزیابی ارزش پایانی، آیا باید از مدل رشد دائمی استفاده کرد یا از رویکرد ضریب خروج؟
در تحلیل جریانهای نقدی تنزیل شده، نه مدل رشد دائمی و نه رویکرد ضریب خروج احتمالاً تخمین کاملاً دقیقی را از ارزش پایانی شرکت ارائه نمیدهند. انتخاب روش محاسبه ارزش پایانی تا حدی به این موضوع بستگی دارد که آیا سرمایهگذار ترجیح میدهد برآورد به نسبت خوشبینانهتری داشته باشد یا برآورد به نسبت محافظهکارانهتر.
به طور کلی، استفاده از مدل رشد دائمی برای تخمین ارزش پایانی، ارزش بالاتری را به دست میدهد. سرمایهگذاران می توانند با از استفاده از هر دو روش محاسبات ارزش پایانی و سپس محاسبه میانگین دو مقدار به دست آمده از هریک از آنها به برآوردی نهایی از ارزش فعلی خالص شرکت دست پیدا کنند.
ارزش پایانی منفی به چه معناست؟
اگر هزینه تامین سرمایه آتی از نرخ رشد مفروض بیشتر شود، ارزش پایانی منفی تخمین زده میشود. بااینحال، در عمل ارزشگذاریهای پایانی منفی ممکن نیست برای مدت طولانی دوام داشته باشند. ارزش سهام یک شرکت در واقعیت تنها میتواند حداقل به صفر برسد و به هر گونه بدهی باقی مانده در رویه ورشکستگی رسیدگی میشود. هر زمان که سرمایهگذاری به شرکتی برخورد کند که سود خالص آن نسبت به هزینه تامین سرمایهاش منفی است، احتمالاً بهترین کار این است که برای ارزیابی آن از سایر ابزارهای بنیادین خارج از ارزشگذاری پایانی استفاده کند.
آیا ارزش پایانی همان ارزش فعلی خالص است؟
خیر، ارزش پایانی با ارزش فعلی خالص (NPV) یکسان نیست. ارزش پایانی یک مفهوم مالی است که در تجزیه و تحلیل جریانهای نقدی تنزیل شده (DCF) و استهلاک برای محاسبه ارزش دارایی در پایان عمر مفید آن یا ارزش کسبوکار پس از عبور از یک دوره پیشبینی مشخص استفاده میشود.
از سوی دیگر، ارزش فعلی خالص (NPV) معیاری برای سنجش سودآوری یک سرمایهگذاری یا پروژه است. این رقم با تنزیل تمام جریانهای نقدی آتی سرمایهگذاری یا پروژه به ارزش فعلی آنها با استفاده از نرخ تنزیل و سپس کسر هزینه سرمایهگذاری اولیه محاسبه میشود. ارزش فعلی خالص برای تصمیمگیری در مورد سودآوری مثبت یا ضررده بودن یک سرمایهگذاری در آینده استفاده میشود. استفاده از این معیار در تصمیمگیری مالی رایج است، زیرا به ارزیابی جذابیت یک سرمایهگذاری یا پروژه با در نظر گرفتن ارزش زمانی پول کمک میکند.