حذف کنکور، خوب یا بد؟
طی چند سال گذشته، همواره بحثهای بسیاری پیرامون حذف آزمون کنکور و یا کمرنگتر کردن آن به عنوان فیلتری برای ورود به دانشگاهها وجود داشته است. اگرچه کنکور یک طرح عادلانه برای ورود به دانشگاه نیست، اما عادلانهترین راه موجود در کشور است. برای انتخاب عادلانهترین طرح، باید دید که آیا سایر طرحهای پیشنهادی به افزایش عدالت آموزشی کمک میکند، یا باعث میشود شرایط از قبل هم بدتر شود؟
به گزارش اقتصاد آنلاین، نتیجه ۱۲ سال تحصیل در مدرسه، در یک آزمون یک روزه مشخص میشود. روزی که سرنوشت تحصیلی دانشآموزان در دانشگاه را رقم میزند. تقریبا با هر کنکوری که صحبت کنید، میتوانید متوجه استرس آماده شدن او برای این آزمون شوید. در سالهای اخیر، همواره صحبتهایی از حذف کنکور به میان آمده است. اما آیا حذف کنکور به نفع دانشآموزان و دانشجویان خواهد بود؟ آیا حذف این آزمون، مشکلات موجود در این زمینه را حذف کرده و موجب افزایش عدالت آموزشی میشود؟
تاریخچه کنکور
ردپای کنکور را میتوان در دهه ۴۰ یافت. در آن سالها، کنکور به شکل حاضر وجود نداشت و هر کدام از دانشگاهها شرایط خود را برای پذیرش دانشجو داشتند که برخی به صورت مصاحبه حضوری، و برخی به صورت آزمون بود. اولین کنکور رسمی ایران در سال ۱۳۴۸، با حضور ۴۷ هزار و ۷۰۳ داوطلب شکل گرفت. بعدها در سال ۱۳۵۷، با شکلگیری سازمان سنجش کشور آزمون سراسری یا کنکور به شکلی متمرکزتر انجام شد. کنکور از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ به دلیل وقوع انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحلمیلی برگزار نشد. برگزاری این آزمون از سال ۱۳۶۱ با حضور ۳۲ هزار داوطلب از سر گرفته شد.
آیا سطح درآمد با رتبه بهتر ارتباطی دارد؟
امروزه شرایط به گونهای رقم خورده است که دانشآموزان با طی کردن مقاطع تحصیلی از ابتدایی گرفته تا دوران متوسطه، پیوسته به فکر آزمون نهایی و سرنوشتساز خود یعنی کنکور هستند. دانشآموزان و والدین آنها، معمولا به دنبال راههایی برای عبور موفقیتآمیز از این آزمون هستند. در این مسیر، برخی از دانشآموزان با استفاده از کلاسهای خصوصی و موسسات کنکوری و آزمونها، قادر به کسب مهارتهای بیشتری برای آزمون کنکور مانند مدیریت زمان، تست زنی، و ... میشوند. حال آنکه همه دانشآموزان و والدینشان توانایی مالی پرداخت موارد فوق را ندارند. همچنین معمولا شرایط به گونهای است که افراد ثروتمندتر، شرایط آسانتر و کم استرستری برای تحصیل دارند.
طبق گزارش مقامات رسمی، حدود ۸۰ درصد از پذیرفتهشدگان کنکور سراسری از دهکهای پردرآمدتر جامعه یعنی دهکهای هشتم، نهم و دهم بودند و تنها ۲۰ درصد از باقی دهکهای درآمدی اول تا هفتم هستند. در مورد رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی، که متقاضیانی بیشتری نسبت به ظرفیت در مقایسه با سایر رشتهها دارد، بیش از ۵۰ درصد از رتبههای برتر در این رشتهها، در دهک دهم جامعه قرار دارند و مابقی در دهکهای اول تا نهم درآمدی قرار میگیرند.
اگرچه سطح بالای درآمد میتواند وضعیت بهتری را برای تحصیل ایجاد کند، اما آمارهای بالا را نمیتوان معیار مناسبی در نظر گرفت. ابتدا باید دانست اطلاعات کاملی از وضعیت درآمد افراد در ایران وجود ندارد. بنابراین دهکبندی این افراد از اساس نادرست است. در صورتی که اطلاعات قابل اتکایی وجود داشت، از آن برای طرحهای کشور مانند اعطای یارانهنقدی استفاده میشد. در طرحهایی مانند طرح فوق نیز انحرافهای قابل توجهی وجود دارد (اعطای برخی از یارانههای مختص گروههای کم درآمد به دهکهای بالای درآمدی) که بیانگر عدم وجود اطلاعات کامل از وضعیت درآمدی افراد است.
از سویی بررسی آمار و ارقام مربوط به نوع مدارس پذیرفتهشدگان آزمون سراسری در ۴ سال گذشته مشخص میکند که رتبههای برتر کنکور (۴۰ نفر برتر)، بیشترشان سمپادی یا همان استعدادهای درخشان بودهاند. به طور میانگین حدود ۶۹.۲ درصد از رتبههای برتر کنکور در فاصله سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲، در مدارس سمپاد یا استعدادهای درخشان تحصیل کردهاند. لازم به ذکر است که این مدارس دولتی هستند. به طور میانگین حدود ۱۷.۹ درصد از رتبههای برتر کنکور در فاصله سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲، در مدارس غیرانتفاعی تحصیل کردهاند. به طور میانگین حدود ۸.۷ درصد از رتبههای برتر کنکور در فاصله سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲، در مدارس نمونه دولتی تحصیل کردهاند. و در نهایت، به طور میانگین حدود ۴.۳ درصد از رتبههای برتر کنکور در فاصله سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲، در مدارس دولتی عادی تحصیل کردهاند.
در مجموع، به طور میانگین حدود ۸۲.۱ درصد از رتبههای برتر در سالهای ۱۳۹۸ الی ۱۴۰۲، در مدارس دولتی تحصیل کردهاند.
سهم مراکز استانها در قبولی کنکور
با بررسی رتبههای برتر آزمون سراسری در ۱۲ سال گذشته، میتوان مشاهده کرد که درصد قبولیهای داوطلبین مراکز استانها به نسبت شهرستانها بسیار بیشتر است. به طوری که در سال ۹۰، مراکز استانها حدود ۸۶ درصد از رتبههای برتر کنکور را به خود اختصاص داده بودند و ۱۴ درصد از رتبههای برتر در شهرستانها سکونت داشتند. در سال ۱۴۰۲، سهم مراکز استانها از داوطلبین با رتبههای برتر به ۸۲.۵ درصد رسیده و تنها ۱۷.۵ درصد از رتبههای برتر سهم شهرستانها گردید. همچنین در فاصله سالهای ۱۳۹۰تا ۱۴۰۲، به طور میانگین مراکز استانها سهمی ۷۹.۱۵ درصدی از رتبههای برتر کنکور را نصیب خود کردند و شهرستانها به طور میانگین سهمی به میزان ۲۰.۸ درصدی از رتبههای برتر کنکور را در این سالها بدست آوردند. البته باید توجه داشت در کنار امکانات آموزشی، جمعیت نیز در شهرهای بزرگ بیشتر است که میتواند تا حدودی بر نتایج بالا اثرگذار باشد.
مافیای کنکور
گروهی از موسسات و مشاوران درسی، بزرگترین آزمون سراسری کشور را بهترین فرصت برای کسب درآمد در نظر میگیرند و از طریق آزمونها و کلاسهای خصوصی، هزینه کتابهای مختلف و مشاورهها سود هنگفتی را به جیب میزنند. برخی از این گروهها هزینههای چند صد میلیونی تا چند میلیاردی را برای خانوادههای دانشآموزان میتراشند که در بعضی از موارد دانشآموزان نتیجه مطلوبی در کنکور کسب نمیکنند. اما در بعضی از موارد هم شرکت در این کلاسهای خصوصی و آزمونها رتبه فرد را تا حد زیادی میتواند ارتقا دهد و منجر به انتخاب دانشگاه برتر برای فرد شود. گردش مالی ۷۵ هزار میلیارد تومانی مافیای کنکور حاکی از قدرتمند بودن آنها در کشور است. هزینههای بالایی که دهکهای پردرآمد جامعه از پس آن بر میآیند و دهکهای کم درآمد قادر به پرداخت این هزینهها نخواهند بود. نهایتا، دانشآموزان دهکهای کمدرآمد با تلاشی یکسان به نتیجهای نابرابر خواهند رسید.
آیا حذف کنکور به نفع داوطلبین است؟
دانشآموزان در ایران برای رسیدن به شغلهای برتر و پر درآمدتر و جایگاهی مناسب در آینده باید کنکور را پشت سر بگذارند. برگزاری کنکور به شیوه آزمون سراسری ایران در بسیاری از کشورها مانند، هند، چین، کره جنوبی و ... نیز برگزار میشود. در این موضوع که غول بزرگ کنکور، لحظات پر استرس و تنشزایی را برای دانشآموزان و خانوادهها به وجود آورده است، هیچ شکی نیست اما آیا سهم ۴۰ درصدی کنکور از پذیرش دانشگاهها و حذف تدریجی آن مشکلات دانشآموزان را حل میکند؟ با توجه به این که روش مناسبتری به جز کنکور در حال حاضر وجود ندارد میتوان گفت حذف آزمون سراسری مشکلات بسیار بیشتری نسبت به عدم حذف آن برای دانشآموزان به وجود خواهد آورد.
امکان تقلب، در آزمونهایی که در مدارس برگزار میشود بسیار بیشتر از یک آزمون هماهنگ با شرایط یکسان مانند کنکور میباشد. همچنین احتمال وقوع این موارد در مدارس خصوصی بیشتر هم خواهد بود. در واقع واگذاری این مسئله به مدارس، افزایش ناعدالتی آموزشی در بین دانشآموزان دهکهای مختلف جامعه را در پی خواهد داشت.
با وجود محدود بودن ظرفیت در رشتههای برتر در دانشگاهها، می توان گفت کنکور عادلانهترین راه برای سنجش دانش آموزان در همه نقاط ایران چه در شهرهای بزرگ و چه شهرستانها و روستاها است. با وجود این که کنکور مشکلات خاص خود را دارد و در مجموع یک طرح عادلانه نیست، اما تنها راه برای فرزندان قشر کم درآمد میباشد تا بتوانند به دانشگاههای برتر راه یابند و پس از ورود به بازار کار قادر به تغییر طبقه درآمدی خود باشند.
طبق اصول علم اقتصاد، سیاستی بهینه است که بیشترین کارایی را داشته باشد. در حال حاضر، کنکور بیشترین کارایی را در نظام تحصیلی ایران دارد و راه پیشنهادی بهتری پیشنهاد نشده است.
از طرف دیگر، حذف کنکور موجب قدرتمندتر شدن مافیای کنکور و افزایش بیشتر هزینههای آمادگی کنکور خواهد شد. حذف کنکور راه را برای ورود سفارشیها به دانشگاهها افزایش خواهد داد و اعمال نظرهای شخصی مدیران و فساد گسترش مییابند.
وجود تمایل به مدرک گرایی در کشور و دانشجو شدن به هر قیمتی، حتی با عدم کسب مهارتهای لازم توسط افراد منجر به ایجاد نیروی کار غیر ماهر در جامعه، بیکاری، قرارگیری در رشتههای نامتناسب و از دست دادن زمان برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر در شغلی دیگر برای فرد خواهد شد.
برای جلوگیری از این موارد و این که که صرفا نیازی نیست تا همه دانشآموزان وارد حوزه پزشکی یا مشاغل دولتی شوند، میبایست سیگنال درستی از بازار کار کشور به موسسات و مدارس داده شود تا افراد به سمت مشاغل مورد نیاز در جامعه و مورد علاقه بروند.
اگرچه دخالت دولت در اقتصاد درست نیست و باعث انحراف از حالت بهینه میشود، اما قانونگذاری درست و فراهم کردن زیرساختهای مناسب برای تحصیل، جزو وظایف اساسی دولت به شمار میرود.