داشتن خانه ۲۵متری هزاربار بهتر از نداشتن آن است
عباس عبدی نوشت: داشتن یک سرپناه ۲۵ متری هزار بار بهتر از نداشتن آن است. بهتر از ناامیدی از داشتن یک سرپناه است. آنان که در ویلاهای مصادرهای و ساختمانهای بزرگ دولتی یا اجارهای که مجلس اجاره آن را میپردازد، نمیتوانند درکی از بیسرپناهی نسل جوان داشته باشند.
به گزارش اقتصادآنلاین، عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «اگر دیر بجنبید خانههای ۲۵ متری» در روزنامه اعتماد نوشت: برخی تحلیلگران تاریخی معتقدند که مشکلات ریشهای ما ایرانیان در جریان جنگهای ایران و روسیه در زمان فتحعلی شاه قاجار آشکار و نمایان و منجر به نوعی از آگاهی عمومی در این موضوع شد. آن جنگها نشان داد که مشکل ما کجاست؟ در یکسو امثال قائممقام فراهانی بودند که اعتقاد داشت: «کسی که شش کرور مالیات میگیرد (شاه ایران) با کسی که ششصد کرور (دولت روسیه) می گیرد از در جنگ درنمیآید.» یک قاعده خیلی روشن و منطقی و دیگرانی بودند که میگفتند خیر. «ما میتوانیم و پیروز خواهیم شد.» نتیجه شد آنچه در ترکمانچای شاهدش بودیم. این فرآیند همچنان ادامه داشته است. در خلوت خود عقلانیت را میفهمیم ولی در جلوت و آشکارا، ساز دیگری میزنیم.
در خاطرات افرادی که مکرر نزد حکام رفتهاند، از این موارد زیاد است که نزد او چیزی را میگفتند و دور از او نظر متفاوتی داشتند. امروز هم همین رفتار را به شکلهای گوناگون از خود بروز میدهیم.
چندی پیش خبری منتشر شد که یکی از مناطق شهرداری تهران قراردادی را منعقد کرده که چند صد واحد مسکونی ۲۵ تا ۳۵ متری را بسازد. هنوز خبر منتشر نشده بود که وااسلامای عدهای بلند شد که این مغایر فلان سیاستهاست، باید خانههای بزرگتر دراختیار مردم قرار دهیم، فرزندآوری چه میشود؟ مهمان و صِلِه رحِم و... چه خواهد شد و هنوز صبح شام نشده بود که خبر را تکذیب کردند تا مبادا عرش آرزوهای برخی به لرزه درآید و خوشبختانه با تکذیب خبر، ساخت واحدهای آپارتمانی و ویلایی هزار متری در دستور کار آقایان قرار گرفت. همان ویلاهایی که متناسب با فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی است و چیزی هم که زیاد داریم، زمین است که خداوند عطا فرموده.
نتیجه این رفتار چه خواهد شد؟ طبعا بیمسکنی و بدمسکنی و چند درد بیدرمان دیگر. درنهایت هم کار به آنجا خواهد رسید که مثل برخی کشورهای جنوب شرق آسیا، به جای واحدهای ۲۵ تا ۳۵ متری واحدهای ۵/۲ متری با ارتفاع یک متر و به صورت کشویی که شبیه قبر است را وارد کنیم تا حداقل مردم بدون محل خواب نباشند. همان نتیجهای که در جریان جنگهای اول و دوم ایران و روسیه رخ داد، چراکه همچنان آن نقایص فرهنگی وجود دارد.
مساله این است که به جز چند جامعه، همه کشورهای جهان با مشکل مسکن مواجه هستند و بهطور مشخص مسکنهای شهری. این را میدانیم که بهترین مسکن از نوع ویلایی آن است که یک طبقه، چند اتاق خوابه با محیط سبز و آرام باشد و بتوان در حیاط آن استراحت کرد و کبابی هم به سیخ کشید و احتمالا برخی سبزیجات را هم از روی تفنن و سرگرمی کاشت. درنهایت هم جا برای ۴ تا ۵ فرزند هم داشت. حالا از خواب بیدار میشویم میبینیم که در آپارتمان تنگ و تاریک ۵۰ متری هستیم و مدت اجاره سر آمده و قادر به پرداخت مبلغ اجاره جدید نیستیم و باید گیوهها را بالا بکشیم و دنبال خانهای کوچکتر در منطقهای دورتر بگردیم. یا آنکه بیدار میشویم میبینیم هنوز در خانه پدر و مادر هستیم، نامزد ما نیز در خانه پدری خودش است یا اصلا نامزد نداریم، کار هم نداریم و تا لنگ ظهر در رختخواب هستیم، به امید عبور از امروز. یا شال و کلاه میکنیم برای رفتن از کشور و یا...
آن روزی که آپارتمانها در شهرهای ایران ساخته شد خیلیها میگفتند کی در آنجا زندگی خواهد کرد؟ امروز خیلیها دارند خانه یک یا دو طبقه خود را میفروشند تا به آپارتمان بروند. این نه فقط ناشی از الزامات زندگی جدید است، بلکه ضرورتهای اقتصادی و اجتماعی نیز آن را تحمیل میکند. زمانی بود که آشپزخانه اُپِن پذیرفتنی نبود، امروز بدون آن واحد مسکونی روح مناسب را ندارد. ما در هر لحظه در حال انتخاب هستیم. انتخاب میان موقعیتها و امکانات گوناگون. این الزامات است که ما را از فکر داشتن واحدهای مسکونی مستقل، حیاطدار، باغچهدار و بزرگ دور میکند و به سوی آپارتمانی با اندازه کوچک و حتی دارای خدمات مشاعی، مثل لباسشویی، یا آشپزخانه مشترک سوق میدهد. امروز خرید خانه در تهران یک رویای دستنیافتنی است. با حداقل حقوق میتوان سالانه شاید فقط ۲ متر خانه خرید که اگر یکسوم آن را پسانداز کند که نمیتواند، بیش از ۱۳۰ سال طول میکشد که خانه ۸۰ متری بخرد. بنابراین فرصت را برای ساخت واحدهای آپارتمانی کوچک از دست ندهید. داشتن یک سرپناه ۲۵ متری هزار بار بهتر از نداشتن آن است. بهتر از ناامیدی از داشتن یک سرپناه است. برای آمارسازی ساخت یک میلیون واحد مسکونی هم بهتر است. وظیفه اصلی خود را باید در بهبود اقتصاد گذاشت.
تا هنگامی که رشد اقتصادی طولانیمدت و پایدار و در اندازههای ۷ تا ۸درصد و حتی دو رقمی ایجاد نشود، وضع مسکن روزبهروز بدتر خواهد شد که بهتر نمیشود. همه میدانیم که زندگی در چنین واحد مسکونی سخت است، ولی سختتر از آن نداشتن سرپناه است. تصمیمات را براساس وضعیت و مطلوبیت سیاستمداران نمیگیرند، بلکه باید محدودیتهای اقشار نیازمند و محروم را رعایت کرد. آنان که میگفتند ما میتوانیم و جنگ ایران و روس را راه انداختند، هیچکدام در جنگ کشته نشدند و متحمل هزینهای نیز نشدند. اگر در ساخت مسکن ارزان و کوچک دیر جنبیده شود، زمان از دست خواهد رفت. آنان که در ویلاهای مصادرهای و ساختمانهای بزرگ دولتی یا اجارهای که مجلس اجاره آن را میپردازد، نمیتوانند درکی از بیسرپناهی نسل جوان داشته باشند. براساس هِرم نیازها داشتن سرپناه مقدم بر ازدواج و تولید نسل است. آنانی که نرفتهاند اطراف تهران تا خانه بخرند یا اجاره کنند حق ندارند دستور ازدواج و فرزندآوری دهند. اگر لازم بود یک گزارش از تغییرات قیمتی و اجاره در اطراف تهران در همین دو سال اخیر تقدیم خواهد شد. هر چند فایده ندارد و خواهند گفت بروند در کویر چادر بزنند. هیچ کمبودی بدتر از بیخردی و بیمسوولیتی نیست.