x
۰۸ / اسفند / ۱۳۹۳ ۱۲:۵۶

با رئیس خود دوست نشوید

این نکته بر هیچ‌کس پوشیده نیست که داشتن ارتباط خوب با رئیس بسیار مفید است و ایجاد چنین رابطه‌ای هنر شما به‌عنوان یک کارمند است. اما آیا می‌دانید چگونه با رئیس خود طوری تعامل داشته باشید که آنچه می‌خواهید را به‌دست آورید، در کسب موفقیت حامی او باشید و در کار خود پیشرفت کنید؟

کد خبر: ۷۶۵۹۲
آرین موتور

گاهی اوقات توصیه‌هایی از طرف دوستان، راهنماها یا حتی یک مقاله یا کتاب به ما منتقل می‌شود. اما آیا این توصیه‌ها کافی هستند؟ ما نظر دو متخصص را درباره باورهای عمومی در این زمینه جویا شدیم که شرحی از آن را در اینجا ذکر خواهیم کرد: 1- همیشه به رئیس خود راه حل ارائه دهید، نه شرح مشکلات «جفری‌ففر» به‌عنوان استاد رفتار سازمانی در دانشگاه کسب‌وکار استنفورد می‌گوید: «مشکلات، اسباب خوشحالی هیچ‌کس را فراهم نمی‌کنند و آوردن مشکلات حل‌نشده نزد مدیر باعث می‌شود این‌طور به نظر برسد که شما کار خود را خوب انجام نداده‌اید.» به همین جهت می‌توان گفت بلی، خوب است به مشکلات و موانع کمی فکر کنیم و حداقل با در دست داشتن چند راه حل بالقوه نزد رئیس خود برویم.به نظر ففر حتی بهتر است برای ایجاد رابطه مستحکم‌تر با رئیس یک قدم فراتر بروید و کاری کنید رئیس‌تان فکر کند که این راه‌حل‌ها ایده او بوده است. ففر می‌گوید: «همه ما ایده‌های خود را دوست داریم، همانطور که اسم خود و تاریخ تولد خود را دوست داریم». ففر در این عبارت موضوع توسعه فردی را مدنظر دارد که باعث می‌شود ما نسبت به هر آنچه متعلق به خودمان است تعصب داشته باشیم. راه حل خود برای یک مساله را در قالب آنچه رئیس‌تان قبلا گفته بیان کنید. مثلا می‌توانید بگویید: «ما می‌توانیم اقدام X را انجام دهیم که می‌دانم قبلا خود شما پیشنهاد کرده بودید». البته محدودیت‌هایی در رابطه با قانون «راه‌حل ارائه دهید، نه شرح مشکلات» وجود دارد اما «لیندا هیل» به‌عنوان استاد مدیریت کسب‌وکار در دانشکده کسب‌وکار هاروارد و یکی از نویسندگان مجموعه «نبوغ جمعی» می‌گوید: بعضی از افراد از ترس اینکه راه‌حل درست را در دست نداشته باشند، هیچ نمی‌گویند. او در این‌باره به شرکت فلکس ترونیکس اشاره می‌کند که یکی از مدیران آن در مورد یک مساله آنقدر صبر کرد تا موضوع حاد شد و یکی از مهم‌ترین حساب‌های شرکت در معرض خطر قرار گرفت. او می‌گوید: «اگر مشکلی وجود دارد که شما راه‌حل آن را نمی‌دانید، منتظر نشوید و حالت خنثی به خود نگیرید. بروید و از رئیس خود کمک بخواهید». اگر مشکلی وجود دارد که شما از عهده حل آن برنمی‌آیید، این وظیفه مدیرتان است که به راه‌حل‌های ممکن برای آن موضوع فکر کند. به همین خاطر، هیل سخن خود را این گونه تفسیر می‌کند که: «اگر چند راه‌حل کوچک در اختیار دارید با همان‌ها نزد رئیس‌تان بروید اما در همین اثنا، از او هم برای ارائه راه حل کمک بخواهید.» رئیس‌تان کارهای زیادی دارد و بسیار مشغول است به همین خاطر، همیشه نباید این کار را انجام دهید اما اگر اعتماد رئیستان را جلب کنید، او خواهد دانست که به این دلیل بدون راه‌حل به سراغ او می‌آیید که واقعا به کمک او نیاز دارید. 2- هرگز در مقابل رئیس خود گریه‌نکنید ففر می‌گوید از نظر قدرت، گریه کردن حرکت اشتباهی است. او می‌گوید «قطعا نمی‌خواهید نشان دهید که از لحاظ احساسی ضعیف هستید.» خشم باعث می‌شود احساس قدرت بیشتری به طرف مقابل نشان داده شود. او می‌گوید «گریه کردن نشانه ناراحتی است که باعث می‌شود بخش زیادی از قدرت شما از بین برود.» اما هیل معتقد است گاهی اوقات نمی‌توانید اشک‌های خود را کنترل کنید. او می‌گوید «من افرادی را دیده ام که در دفتر من گریه کرده‌اند و این موضوع عمدتا مربوط به اخبار بد یا اتفاقات بدی است که در زندگی شان رخ داده است.» هیل می‌گوید هرگز درباره این افراد قضاوت نکرده است. او می‌گوید «برای من این فرصتی است که با آنها همدردی کنم.» زنان از لحاظ فیزیولوژیک بیشتر میل به گریه کردن دارند به همین خاطر، احتمالا خانم‌ها این توصیه را بیشتر از آقایان جدی می‌گیرند. البته متخصصانی نیز هستند که معتقدند شرکت جای گریه کردن نیست و برخی نیز مدافع جایز بودن ریختن اشک در محیط کار هستند. با این وجود، هم ففر و هم هیل هر دو معتقدند اگر فکر می‌کنید که نمی‌توانید احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید، بهتر است با رئیس خود گفت‌وگو نکنید و آن را به تعویق بیندازید. هیل می‌گوید «توانایی کنترل احساسات نشان‌دهنده هوش هیجانی شماست» و حتی اگر در هم شکسته هم شدید، نگذارید اشک هایتان جاری شوند. به خودتان بگویید: «نباید فکر کنی رئیست می‌فهمد اشک‌های تو چه معنایی می‌دهند. باید توضیح‌دهی چه احساسی داری (ناراحتی، استیصال) در این صورت لازم نیست منتظر حدس و گمان او بمانی.» 3- کمتر قول بده، بیشتر عمل کن هیل و ففر هر دو موافقند که این ایده خوبی است. هیل می‌گوید اغلب وقتی از مدیران می‌پرسم چرا به برخی کارمندان توجه ویژه دارند آنها می‌گویند به‌خاطر آنچه در واقعیت از عملکرد آنها دیده‌اند. یکی از این مدیران توضیح می‌دهد «وقتی از او می‌خواهم برایم ماهی بیاورد او برای من نهنگ می‌آورد.» ففر می‌گوید «آنچه عملکرد خوب یا بد را مشخص می‌کند به انتظارات بستگی دارد و اگر شما به‌عنوان کارمند بتوانید به رئیس خود بیشتر از آنچه گفته‌اید ارائه کنید، در این صورت در نظر او خوب جلوه خواهید کرد.» او می‌گوید از همین تاکتیک می‌توان در موفقیت مذاکرات نیز بهره برد. تحقیقات نشان داده‌اند که اگر در یک مذاکره پیشنهاد اول را شما ارائه کنید، احتمال اینکه امتیاز چانه‌زنی را به‌دست آورید بیشتر خواهد بود. مثلا اگر به رئیس خود قول می‌دهید که در این هفته پنج مشتری می‌آورید، سطح توقع را مشخص کرده‌اید اما اگر هفت مشتری بیاورید، در این صورت فراتر از انتظار او ظاهر شده‌اید. 4- با رئیس خود دوست نشوید اظهار نظر درباره این مساله سخت است. ففر اشاره می‌کند که آنچه شما در نهایت می‌خواهید این است که با رئیس خود رابطه خوبی داشته باشید چگونگی آن اهمیتی ندارد. او می‌گوید «هرچه رئیستان شما را بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر نسبت به شما لطف خواهد داشت و بیشتر احساس می‌کند که باید در موفقیت شما نقش داشته باشد و در این رابطه شما هم بهتر خواهید بود.» با این وجود هیل هشدار می‌دهد که جنس این رابطه دوستی با رابطه‌های دیگر تفاوت دارد: «من فکر می‌کنم می‌توانید رابطه دوستانه‌ای داشته باشید اما موضوعات را از هم تفکیک کنید. این رابطه مانند رابطه‌های دیگر نیست. اگر رئیستان مجبور شود میان شما و شرکت یکی را انتخاب کند، به احتمال زیاد انتخاب او گزینه دوم خواهد بود.» او می‌گوید هر چند یک رابطه خوب می‌تواند برای شما مفید باشد اما اگر دیگران فکر کنند که او استثنا قائل می‌شود این مساله می‌تواند به اعتبارش لطمه بزند. هیل می‌گوید «افراد متوجه خواهند شد که رفتار شما دوستانه است و رئیستان باید از شما فاصله بگیرد تا به جانبداری متهم نشود.» اما یادتان باشد هرگز سعی نکنید تنها به خاطر دلایل سیاسی به رئیس خود نزدیک شوید. یکی از نویسندگان به نام کارن دیلون در کتاب «آیا می‌توانید با رئیس خود دوست باشید» می‌گوید «رابطه‌ای که مبنای آن قدرت طلبی شما باشد احتمالا رابطه قوی نخواهد بود و خطر آن برای شما بیشتر است که احتمالا پایان نافرجامی خواهد داشت بالاخص اگر رئیستان فکر کند که شما در پی رسیدن به موفقیت شغلی به او نزدیک شده‌اید.» 5- بگذارید کارتان نشان دهد شما که هستید. طبق نظر ففر این نظریه، اشتباه است. بله البته که باید خوب کار کنید اما رئیستان به‌طور خود به خود متوجه کار خوب شما نخواهد شد. او می‌گوید «رئیستان به شدت مشغول است و تعصبات خاص خود را دارد. این گونه نیست که شما فکر کنید کار خود را انجام دهید و همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت.» برعکس، باید کاری کنید که کار خود را تبلیغ کنید. هیل نیز در موافقت با این مساله می‌گوید «دیده شدن بسیار مهم است.» او پیشنهاد می‌کند با دلیل و مدرک دستاوردها و کارهای خود را به رئیستان نشان دهید و اگر کافی نیست، راهی پیدا کنید تا بتوانید درباره عملکرد و کار خود با رئیستان صحبت کنید و تلاش‌های خود را به اطلاع او برسانید. ففر می‌گوید «این مسوولیت شماست که کاری کنید رئیستان از کار خوب شما قدردانی کند.» ففر می‌گوید بیشتر افراد می‌دانند که باید در رابطه با رئیس خود چه کار کنند اما مشکل اینجاست که «نمی‌توانند آن کارها را انجام دهند». این موضوع بسیار شایع است چرا که اغلب کارمندان در بند رابطه سلسله مراتب سازمانی گرفتار می‌شوند. هرچند بسیاری از افراد به برابری در جهان اعتقاد دارند اما باز هم در ارتباط با سلسله مراتب سازمانی برخورد محافظه‌کارانه‌ای دارند. در هر صورت رابطه با مقام‌های ارشد نیز بخشی از کار شماست که باید با احترام به آن نگریسته شود.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x