نامه سرگشاده به ظریف (طنز)
برادر عزیزمان جناب آقای ظریف وزیر محترم و محبوب امور خارجه :
با سلام . اقا این چه جورشه؟ برادر من شما می خوای مذاکره کنی خب بکن. اما چرا اینجوری؟ چرا شما رفتی با اون اجنبی پیاده روی؟ یعنی شما قلب ما رو جریحه دار کردی . آخه آدم تو هر هوای دو نفره ای با هر کی میره پیاده روی؟ این اسمش دیپلماسیه؟ این یعنی منافع ملی ؟ دو روز دیگرخب سینما هم می روید .... اینجور که نمی شود ... و لابد چهار روز دیگه هم ترانه می خونید که : " با من قدم بزن حالا که با منی/ حالا که بغضی ام حالا که سهممی/ با من قدم بزن می لرزه دست وپام / بی تو کجا برم بی تو کجا بیام" خلاصه ما هر جور با سایر برادران حساب می کنیم می بینیم داریم روزی فلان مقدار ضرر میدیم. خب ما اینجور نمی خواستیم . این تحریم ها همان یک تکه کاغذ پاره می بود بهتر بود .... فلذا ما یک وزیر خارجه ای میخواهیم که به جای اینکه دستش را بکند توی جیبش برود" پیاده روی" دستش را بیرون بیاورد " مشت " بکند بزند تو دهن "همه". و در پیاده روی ژنو هم جلوی آنمرد و زن اجنبی را بگیرد و بگوید: "شما با هم چه نسبتی دارین ؟" ما یک وزیر خارجه ایی میخواهیم که کاری بکند که ما هم - هر روزی که دلمان خواست - در خیابان های آن جا پیاده روی کنیم و شعار بدهیم حتی علیه خود " ژنو ایناشون" . ... فلذا الان باید به جای پیاده روی به این فکر کنیم که چه جوری می توانیم تا شعاع 60 هزار کیلومتری بزنیم همه جا را "آسفالت" کنیم ... این " آسفالت جهانی " مهم است اقای وزیر ..خیلی مهم است ... لذا ما آمادگی خودمان را جهت عقد قرارداد پیمانکاری آسفالت مذکور- نیز - اعلام می کنیم.