ریگشا موتوریهای ایران کجا هستند؟
در هندوستان مردم قیمت بنزین را با ریگشا مدیریت میکنند!
اقتصادآنلاین – سعید نوروزی؛ ریگشا (سه چرخه موتوری) در خیلی از کشورهای درحال توسعه و کشورهای استوایی در حملونقل عمومی استفاده می شود. کرایه ریگشا ارزان است و حمل و نقل عمومی را سادهتر میکند. مصرف سوخت آن در ۳ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر است. ریگشا یکی از راههایی است که مردم با آن بنزین فوق العاده گران را را مدیریت میکنند! همین اواخر، ویدئوهایی در اینستاگرام پخش شده که نشان میدهد پای ریگشا به دوبی هم باز شده است. مصرف کم بنزین و ظاهر نه چندان مدرن آن برای مردم جذاب است!
(ریگشا موتوری در دوبی!)
در هند ریگشا ارزان به صرفه است. راندن آن شبیه به راندن موتور سیکلیت است. همه مردم از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، فقیر و حتی پولدار از آن استفاده میکنند. در همه شهرهای بزرگ و کوچک هند هم وجود دارد. به خاطر مصرف کم بنزین، کرایه ریگشا به شدت کمتر از ماشین معمولی است. قیمت هر لیتر بنزین برابر معمولی تقریبا ۱۰۵ روپیه (۶۳ هزار تومن) و قیمت هر لیتر گازوئیل تقریبا ۹۵ روپیه (۵۷ هزار تومن) است.
(قیمت هر لیتر بنزین در هند برابر تقریبا ۱۰۵ روپیه (۶۳ هزار تومن) و قیمت هر لیتر گازوئیل تقریبا ۹۵ روپیه (۵۷ هزار تومن) است.)
این در حالی است که حداقل دستمزد کارگری در ماه در هندوستان حدود ۵۵۰۰ روپیه است. بنزین و گازوئیل در هند نسبت به سطح درآمد افراد به شدت گران است. مردم هند نحوه زندگی خود را با بنزین گران انطباق داده اند. ریگشا موتوری یک مورد از این انطباقها است. برای این که سطح قیمت بنزین را با بقیه قیمتها مقایسه کنیم در این زیر قیمت تقریبی بنزین و و برخی از اجناس مهم دیگر در هند مقایسه شدهاند. در ستون سوم میبینیم که با قیمت هر کدام از آنها چند لیتر بنزین را میتوان خرید؟ دستمزد متوسط ماهانه یک کارگر معمولی در ماه تقریبا معادل قیمت ۲۰۰ لیتر بنزین است.
مقایسه قیمت تقریبی بنزین با قیمت بقیه کالاها در هند.
این روزها، داستان قیمت بنزین در کشور ما داغ شده است. از طرف دیگر از سال ۱۳۹۸ تا نمیه سال ۱۴۰۲ قیمتها چند برابر شده است. شاخص قیمت مصرفکننده در ماه آبان ۱۳۹۸ تقریبا برابر ۵۳ بوده است همین شاخص در مرداد ۱۴۰۲ به ۱۹۶ رسیده است. به عبارت دیگر، از زمان آبان ۱۳۹۸ تا مرداد ماه، قیمت متوسط اجناس ۳.۷ برابر شده است اما قیمت بنزین هیچ تغییری نداشته است و در واقع ارزانتر شده و در نتیجه مصرف آن بالاتر رفته است.
ظرفیت اسمی پالایشگاههای تولید نفت ایران حدود ۱۰۷ میلیون لیتر در روز برآورد میشود. ظرفیت اسمی معمولا بیشتر از ظرفیت واقعی تولید است. ظرفیت واقعی تولید احتمالا حدود ۱۰۰ میلیون لیتر در روز است.
در روزهای اخیر عنوان شده که مصرف روزانه بنزین در کشور از مرز ۱۲۲ میلیون لیتر عبور کرده است! اگر این ارقام صحیح باشند، به نظر میرسد از ماههای قبل وارد کننده بنزین شدهایم. مطابق این اعداد؛ کشور روزانه حدود ۲۰ میلیون لیتر بنزین وارد میکند. اگر به صورت سر انگشتی فرض کنیم، قیمت تقریبی بنزین وارداتی ۱ دلار بر لیتر است، دولت باید روزانه ۲۰ میلیون دلار صرف واردات بنزین میکند.
واردات روزانه گمرکی ایران سالانه حدود ۵۰ میلیارد دلار است، روزانه ۱۳۵ میلون دلار! واردات بنزین ارز مورد نیاز برای صادرات را روزانه ۲۰ میلیود دلار (۱۵ درصد) افزایش داده است. با ادامه این وضع، رفته رفته هزینه بیشتر خواهد شد تا اینکه دولت ناگزیر به اقدام شود. هزینه واردات بنزین، غیر از عدم النفع هدررفت و مصرف نامناسب بنزین تولید داخل است. قطعا واردات بنزین بر افزایش قیمت دلار موثر خواهد بود، هرچند محاسبه اثر آن در کوتاه مدت چندان ساده نیست.
مردم با افزایش قیمت بنزین مخالفند. این یه مسئله غیرقابل انکار است. حرف مردم این هست که:
چطور دستمزد ما به ریال باشد ولی قیمتها به دلار!!
این حرف از یک جهت درست و از یک نظر غیر دقیق است. بگذارید اول در مورد جنبه غیر دقیق آن صحبت کنیم. این حرف به تفاوت کالاهای قابل تجارت و کالاهای غیرقابل تجارت را در نظر نمیگیرد. قیمت کالاهای قابل تجارت در همه جهان تقریبا ثابت است. مثلا قیمت یک گرم طلای ۱۸ عیار در ایران حدود ۲.۴ میلیون تومان است قیمت یک گرم طلای ۱۸ عیار در بازارهای جهانی حدود ۵۰ دلار است. می بینید که قیمت ها به هم نزدیک هستند. زیرا طلا کالای قابل تجارت است. اما قیمت کالاهای غیر قابل تجارت در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است و نیروی کار نیز خدمتی است که به قابل تجارت نیست. حقوق ماهانه یک مهندس ارشد نرم افزار در هند به مراتب کمتر از حقوق همین فرد با همین ویژگیها در امریکا است. یا قیمت یک دست آرایش موی سر در چین کمتر از قیمت آرایش موی سر در فرانسه یا آلمان است. یا قیمت یک متر مربع زمین در یک شهرستان کوچک به مراتب کمتر از قیمت یک متر زمین در تهران است. پس این حرف که قیمتها دلاری است اما هزینهها ریالی از این نظر دقیق نیست. درآمد سرانه در ایران (بر اساس دلار برابری قدرت خرید PPP) حدود ۱۲ هزار دلار است، در هند حدود ۶ هزار دلار و در امریکا حدود ۶۰ هزار دلار. پس قدرت خرید قدرت کارگر ایرانی حدود دو برابر کارگر هندی و یک پنجم کارگر آمریکا خواهد بود.
اما نظر عموم مردم در مورد قیمت بنزین، به یک حرف حق نیز اشاره میکند. نفت و گاز بر اساس قانون اساسی، ملی هستند و در نتیجه منافع آن برای همه مردم ایران است. اما مردم این ثروت ملی را در زندگی خود احساس نمیکنند. تنها نمود آن قیمت بسیار پایین بنزین، گازوئیل و انرژی است، بنزین ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰ تومانی قطعا از نمودهای نفتِ ملی هستند!
اما من بر این باروم که بنزین ۳۰۰۰ هزار تومنی یکی از بدترین و ناکارآمدترین روش توزیع ثروت ملی نفت در بین مردم است. مشکل اول این این است که به صورت ناعادلانه بین مردم توزیع میشود. یک خانواده مرفه در تهران معمولا چند خودروی دارد، هر آخر هفته در ویلای شمال هستند و ماهانه چند صد لیتر بنزین دود میکنند! سهم یک کودک چهار سالی در روستاهای چهار محال و بختیاری یا در کپرهای استان سیستان و بلوچستان از قیمت نفتِ ملی تقریبا چقدر است؟ تقریبا هیچ! این مسئله فارغ از قاچاق بنزین و گازوئیل از کشور، آلودگی هوای تهران بیماریهای فیزیکی و روانی ناشی از آن، استخراج غیر قانون بیت کوین و مصرف شدید و غیر بهینه انرژی در صنایع کشور و منحرف کردن انگیزههای اقتصادی است. حالا که کشور مجبور به واردات بنزین شده این مصبیت بیشتر هم شده است.
اما چکار باید کنیم؟
قطعا اولین و مهمترین قدم برای صحبتکردن صداقت با مردم است. هرچند که با اتفاقات سالهای اخیر به دست آرودن اعتماد عمومی به شدت دشوار است اما غیر ممکن نیست. اگر قرار باشد قیمت دست نخورد، تنها را جیره بندی بنزین است. این راه در دو ماه پیش امتحان شد. نتیجه آن نارضایتی زیاد مردم و ایجاد صف طویل بنزین در جلوی پمپهای بنزین بود.
در مورد راهکار های قیمت سادهترین کار این است که با اطلاع قیمت ماهانه بنزین و گازوئیل ماهانه مقدار اندک (۲ تا ۴ درصد) افزایش پیدا کند. اگر از سال ۱۳۹۸ چنین کاری انجام میشد، الان با بحران سوخت دست به گریبان نبودیم! راه حل بهتر شبیه به کاری است که در ایالت آلاسکا آمریکا انجام شده است، نام آن صندوق ملی انرژی است. در مهر ماه سال گذشته، صندوق انرژی ایالت آلاسکا ۳۲۵۰ دلار به هر شهروند اهل آلاسکا پرداخت کرد. سیاست بهینه برای ایران فرمی تغییر یافته از صندوق انرژی ایالت آلاسکا در امریکا است که در گزارشی جداگانه آن را توضیح خواهم داد.