کارخانهای که صفر تا صدش با بانوان است؛ باید باور کنیم که زنان میتوانند
همه چیز از دختر ۲۰سالهای که از روی کنجکاوی، سوار لیفتراک شد و بخشی از دیوار یک کارخانه را تخریب کرد شروع شد. در نتیجه این عمل، صاحبان کارخانه به این فکر افتادند که تمام سمتها در کارخانه را به بانوان بدهند و اکنون این کارخانه به صورت ۱۰۰درصدی توسط زنان اداره میشود.
اقتصاد آنلاین – زهرا محمودی؛ در روزهای اخیر، ویدئویی از زنی که راننده لیفتراک بود، در فضای مجازی منتشر شد؛ ویدئویی که با حجم زیادی از نظرات مواجه شد؛ برخی این اقدام را تحسین میکردند و برخی عقیده داشتند این تصمیم اشتباه است و بانوان نباید به امور سخت مشغول باشند؛ اما داستان جایی جالبتر میشود که راننده لیفتراک، در کارخانهای کار میکند که زنان تمام بخشهای آن را تشکیل دادهاند و از ریاست کارخانه گرفته تا نگهبانی، به زنان سپرده شده است. این کارخانه که به پاستیل دکتر بن شهرت دارد، تنها بخشی از مجتمع بزرگ ماسترفود است؛ برای بررسی بیشتر جزییات ماجرا و اینکه چرا چنین تصمیمی در کارخانه گرفته شده، به گفتوگو با محمد کریمی، مدیرعامل شرکت ماسترفود با برندهای متعددی از جمله دکتر بن، بایودنت، اکشن پرداختیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
آقای کریمی لطفا در مورد خودتان و مجموعه ماسترفود، کمی برایمان بگویید.
من کریمی، مدیرعامل شرکت ماسترفود هستم. تحصیلاتم مهندسی شیمی از دانشگاه صنعتی شریف است؛ سالها پیش ما به بررسی بازار پرداختیم که ببینیم در کجای بازار، کالای باکیفیت ایرانی کم است؛ در نهایت به بازار آدامس رسیدیم و استارت کارخانه ماسترفود، از آنجا زده شد. در آن زمان، مشکلی که وجود داشت این بود که در کشور، در حوزه تنقلات سالم، کار خاصی انجام نشده بود و خلاهای زیادی در این حوزه وجود داشت. بنابراین محصول بعدی که ما به سبد خود اضافه کردیم، پاستیل دکتر بن بود و تلاش کردیم سبدی از تنقلات سالم و سلامت محور را داشته باشیم. این شرکت نه تنها در بخشش صادرات، آن هم در این شرایط سخت صادراتی، فعالیت دارد، که در تلاش است تا بتواند در حوزهها و بازارهای بینالمللی نیز موفق حاضر شود.
به سراغ بحث اصلی برویم؛ همه آنچه ما را به این گفتوگو نشانده، وجه تمایزی یکی از کارخانجات ماستر فود با نام دکتر بن بود؛ این کارخانه به صورت صد در صدی از زنان تشکیل شده است. چه شد که چنین تصمیمی گرفتید و انگیزه شما برای این کار چه بود؟
بگذارید پیش از هر چیز یک نکته را توضیح دهم. ما یک مجتمع بزرگ به نام ماسترفود داریم و در این مجتمع آقایان و بانوان کنار هم کار میکنند. اما یک روز، اتفاقی افتاد که به این فکر افتادیم که بخشی از این مجتمع که کارخانه پاستیل دکتر بن است را به صورت صد در صدی به بانوان بسپاریم. خب شما میدانید که پاستیل کالایی است که تولید آن به دقت زیادی نیاز دارد و بانوان از ابتدا سهم زیادی از این کارخانه را تشکیل میدادند و برخی از این بانوان نیز کم سن و سال بودند که با دیپلم و فوق دیپلم، وارد بازار کار شده بودند. یک روز خانومی از روی کنجکاوی سوار لیفتراک شد و دنده عقب گرفت و همین موضوع سبب شد به میزی برخورد کند، در نتیجه این ماجرا آن میز و بخشی از دیوار و کاشیهای پشت سرش شکست. کمیته انضباطی برای ایشان برگزار شد و تصمیم بر قطع همکاری گرفته شد. در آن زمان، برای من فرمی آوردند که این را امضا کنیم. من فرم را خواندم و میخواستم امضا کنم آن لحظه کسی در دفتر نبود و روند کار را به روز بعد موکول کردم. از دفتر که خارج شدم، کمی به اطرافم نگاه کردم و دیدم لیفتراک یک ماشین صنعتی کوچک است. اما ماشینهای بزرگی در جامعه و دنیا وجود دارد که بانوان آن را هدایت میکنند. بنابراین سعی کردم این ماجرا را یک فرصت ببینم و گفتم اگر یه خانومی تا این حد به لیفتراک علاقه دارد، او را بفرستیم که آمزوش ببیند و بیاید رانندگی کند. همه چیز از اینجا شروع شد. بعد گفتیم اگر قرار است راننده لیفتراک خانوم باشد، چرا در بقیه سمتها بانوان را نگذاریم؟ پس از این ماجرا، یک دکتری که پزشک و اصالتا اهل آن منطقه بودند را آموزش دادیم و به عنوان رییس کارخانه انتخاب کردیم؛ هر روز قطعهای از این پازل را کنار هم گذاشتیم و نتیجه به دل خودمان چسبید.. ایده از اینجا شروع شد و بعد همه سمتها را آموزش دادیم و از رییس تا نگهبان کارخانه پاستیل دکتر بن را بانوان تشکیل میدهند. به نظر من شاید از شعار باید خارج شویم و یک جا به صورت صفر تا صد به بانوان اعتماد کنیم.
تکلیف آقایانی که آنجا کار میکردند، چه شد؟ آیا آنان را اخراج کردید؟
خیر. آقایان به سایر کارخانههای همان منطقه که با کارخانه دکتر بن فاصله 4 تا 5دقیقهای دارد، منتقل شدند و برخی بانوان از سایر کارخانهها به این کارخانه منتقل شدند. اما در مجموع همه کنار هم کار میکنیم و کارخانه دکتر بن صفر تا صد دست بانوان است.
تفاوت این بخش یعنی دکتر بن که به بانوان سپرده شد، با سایر بخششها از جنبه فروش، کیفیت و... چیست؟ آیا تفاوتی را حس کردهاید؟
بانوان بسیار دقیق و جدی کار میکنند. منظورم این نیست که آقایان دقیق نیستند. اما شاید به خاطر تفاوت دغدغه و دیدگاه، بانوان، دقیق، منظم و بسیار اصولی کار میکنند و کیفیت ما از زمانی که دکتر بن صفر تا صد به دست بانوان اداره شد، افزایش یافت. البته هر ایده مسائل و چالشهای خود را دارد. بزرگترین چالش ما این بود که به بانوان بگوییم شما میتوایند. میدانستیم میتوانند اما خودشان در ابتدای امر باور نداشتند.
بازخورد آقایان در ابتدای امر تا به امروز چه بوده است؟ آیا مخالفتهایی شده است؟
هر ایده جدید موافقان و مخالفانی دارد. مخالفان این ایده در سازمان ما کم بود؛ ولی مخالف وجود داشت. بیشتر مخالفت از سمت خود بانوان بود. گفتند مگر میشود؟ امروز افراد این خودباوری را یافتند و دیگر مگر میشودها وجود ندارد؛ چون همه چیز شد. البته شیطنتهایی از سویی آقایان وجود دارد که برخی میگویند حالا ببینیم خانومها تا کی دوام میآورند و... یا برخی میگویند چرا باید کارهای سخت را به بانوان محول کنیم؟ اما به اعتقاد من در دنیا بانوانی وجود دارند که سرپرست خانوار هستند؛ برای تامین آب شرب کودکان خود کیلومترها مسافت را طی میکنند. بخواهیم بپذیریم یا نه، این مسائل وجود دارد و بانوان در سراسر دنیا، کارهای سخت را مانند مردان انجام میدهند. ما باید قبول کنیم. برخی میگفتند نمیشد این قسمت را خانوم انجام ندهد؟ چرا میشد ولی اینکه این فرهنگ را بسازیم که بانوان میتوانند، تنها از این طریق ممکن بود.
خانومی که اولین بار منبع الهام شما برای این تصمیم شدند، اکنون در مجموعه همکاری میکنند؟
بله؛ البته یک خانوم دیگر هم بودند که لیفتراک را به داخل جوب انداختند. ایشان دیگر با ما همکاری ندارند.
دیگر هم به سراغشان نرفتید؟
راستش نه؛ ولی امیدیواریم یک روز برگردند و در مجموعه فعالیت کنند.
سوال دیگرم مساله حقوقهاست؛ باتوجه به اینکه اکنون بانوان مجموعه را میچرخانند؛ از نظر حقوق تفاوتی با آقایان دارند یا خیر؟
نه تنها حقوقشان کمتر نیست که در برخی مواقع بیشتر هم است. حقوق در مجموعه ما براساس شایسته سالاری است. در شبکههای اجتماعی متاسفانه دیدم که برخی بدون اطلاعات غیرمنصافانه گفتند خانوم ها را آوردند که حقوق کمتری بدهند. اما اینطور نیست.
در آینده این مساله را گسترش خواهید داد؟
من این کار را با این دید نگاه نمیکنم که همه کارخانه خانوم شوند و آقایان بیکار شوند. تا اینجای کار، خانومها به این کارخانه آمدند و آقایان جابه جا شدند. این که بگوییم همه کارخانهها خانوم شوند، مثل این است که بخواهیم همه کارخانهها را آقایان تشکیل دهند و فرصتی به بانوان ندهیم. من جز مسسئولیت اجتماعی، فکر میکنم باید به بانوان فرصت خودباوری دارد. اما این به معنی آن نیست که آقایان را کنار بگذاریم. شایسته سالاری برای ما مهم است. در کارخانجاتی که آقایان فعالیت میکنند، اگر بانویی شایسته باشد، در بالاترین قسمت قرار میگیرد. در یکی از کارخانجات ما رییس کارخانه خانوم بود و بیش از دو سال مدیر کارخانه بودند.