ایلان ماسک دوقطبی و در تسخیر شیاطین است!
والتر ایزاکسون پس از دو سال بررسی نزدیک زندگی شخصی و کاری ایلان ماسک، در آخرین کتاب خود اظهار کرده که این میلیاردر فکرهای زیادی برای بشریت در سردارد و به طور غیرعادی مصمم است تا آنها را به واقعیت تبدیل کند.
اقتصادآنلاین - آرش نصیری؛ بیوگرفیهای متعددی در باره ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد دنیا نوشته شده است اما به نظر میرسد کتاب اخیر والتر ایزاکسون که در 12 سپتامبر منتشر شد جذابترین آنها باشد. آقای ایزاکسون که قصد داشت کتاب بیوگرافی بعدی خود را پس از سالها شروع کند به توصیه دوستانش و به ویژه مایک بلومبرگ بود که ایلان ماسک را برای کار خود برگزید.
ایزاکسون که نویسنده بیوگرافی پرفروش استیو جابز است و همچنین بیوگرافیهای جذابی از داوینچی، انیشتین و بنجامین فرانکلین منتشر کرده است، از ایلان ماسک اجازه گرفت تا دو سال زندگی او را به دقت زیر نظر بگیرد و به او اجازه دسترسی به خانواده و نزدیکترین افراد مورد اعتمادش را بدهد. نتیجه این کار یک روایت منصفانه از یک شخصیت رویاپرداز و غیرعادی از آب در آمده است.
اما چرا ایلان ماسک چنین چیزی را پذیرفت؟ ایزاکسون میگوید «او عاشق تاریخ است و به اندازهای مغرور است که خود را یک شخصیت تاریخی میپندارد - و میخواهد مردم را با صراحت و صداقت بیرحمانهاش غافلگیر کند.» البته ماسک قبل از موافقت، با خواندن زندگینامه غمانگیز ایزاکسون درباره جابز، تحقیقات خود را انجام داده بود.
اما چرا ایزاکسون، ماسک را انتخاب کرد؟ خوب، به سختی میتوان کسی را به خاطر آورد که به اندازه آقای ماسک تحولات شگفتانگیزی را در زمینههای مختلفی به وجود آورده باشد. شرکت موشکی آقای ماسک، اسپیس ایکس، ارسال اشیا به فضا را بسیار ارزانتر و آسانتر کرده است. خودروساز او، تسلا، گذار به عصر خودروهای الکتریکی را تسریع کرده است. ماهوارههای ارتباطی استارلینک او، اینترنت را در مکانهای دوردست قابل دسترس کردهاند.
تا سال 2021، تسلا تقریبا 1 میلیون خودرو فروخته بود و اسپیس ایکس نیز 31 پرتاب موفق را انجام داد. همه اینها ماسک را به ثروتمندترین مرد جهان تبدیل کرد. و مجله تایم و فایننشال تایمز او را به دلیل دیدگاه و تلاشهایش در تحول حمل و نقل سبز و سفر فضایی، به عنوان «شخصیت سال» معرفی کردند.
با این حال، آقای ماسک به دلیل اظهاراتش در مورد سیاست، دخالت شگفتانگیزش در جنگ اوکراین و رهبری عجیب و غریب و سختگیرانهاش در توییتر (که بنا به دلایلی آن را به نام «X» تغییر داده است) به همان اندازه که او را تحسین میکنند منفور هم کرده است. در بهار 2022، ماسک 44 میلیارد دلار برای توییتر پیشنهاد داد و وارد جنگی مخرب با کارکنان، رسانهها، کاربران و سیاستمداران لیبرال شد.
اما ماسک زندگی نامه نویس خود را بیرون نکرد. در عوض، ایزاکسون میگوید: «هفته به هفته در حاشیه مینشستم و یادداشت میکردم. من در تمام جلسات شرکت در اتاق کنفرانس بودم، در تماسهای زوم او شرکت کردم. من در شام خانوادگی با بچههایش بودم.»
ایزاکسون در خصوص علت این رفتارهای غیرعادی میگوید «همه چیز آنقدر خوب پیش میرفت که ماسک احساس ناراحتی کرد، او وقتی همهچیز طبق روال و به خوبی پیش برود حس خوبی ندارد؛ او به درام اعتیاد دارد.» ایزاکسون ادامه میدهد: «وقتی خبر مالکیت توییتر را شنیدم با خود گفتم این یک دیوانگی محض است! ماسک احساس همدلی و همدردی کافی را ندارد و بنابراین توییتر برای او مناسب نیست.»
آقای ایزاکسون مردی را توصیف میکند که بینشی عالی برای نوع بشر دارد، اما در عین حال دچار اختلالات تکانشگری، ستیزهجویی و خودویرانگری است. به گفته ایزاکسون ماسک خود به او اعتراف کرده که «دچار اختلال دو قطبی است اما هرگز تحت درمان قرار نگرفته است.» ایزاکسون مینویسد: «او در برابر من با شخصیتهای متعددی ظاهر میشود. مواقعی وجود دارد که او واقعاً وارد شخصیتی تاریک و خطرناک میشود، چیزی که گریمز نامزد او آن را «حالت شیطانی» مینامد. او عصبانی میشود اما وقتی از آن حالت بیرون میآید به سختی به یاد میآورد که در حالت شیطانی چه کرده است.» ایزاکسون آن را نه نتیجۀ مصرف بی رویۀ داروی کتامین -آنطور که برخی تصور کردهاند- بلکه آن را ناشی از «دردهای دوران کودکی» وی میداند.
آقای ماسک متولد 1971، دوران کودکی پرفراز و نشیبی را در آفریقای جنوبی سپری کرد. او تا حدودی توسط یک مادر مجرد دچار کشمکشهای روحی، و تا حدودی توسط یک پدر بدسرپرست بزرگ شد. (که بعداً از یک دختر ناتنی از ازدواج دوم خود صاحب دو فرزند شد.) آقای ماسک که در مدرسه به شدت مورد آزار و اذیت قرار میگرفت به خیالپردازی و رمانهای علمی-تخیلی پناه برد. در جوانی ابتدا به کانادا و سپس به آمریکا مهاجرت کرد.
آقای ماسک اولین بار در اواخر دهه 1990 در حالی که تب اینترنت به شدت بالا گرفته بود میلیونها دلار به دست آورد و یک بانک آنلاین را تأسیس کرد که پس از ادغام، به PayPal تبدیل شد. سپس او هدفی را برای خود تعیین کرد که انسان خردمند را به گونهای چند سیارهای تبدیل کند که بتواند از انقراض در زمین جان سالم به در ببرد.
از نظر آقای ایزاکسون، بنیان فکری ایلان ماسک بر این است که بشریت به سوی فاجعه پیش میرود. سبک کاری فوقبشری ماسک (او به ندرت میخوابد) و ریسکپذیری بالای او (او چندین بار ثروت خود را به خطر انداخته است و اغلب مهندسان خود را مجبور به انجام قمارهای حساب شده میکند) نیز به همین خاطر است. همچنین است عادت او به توبیخ خشمگینانه یا حتی اخراج ناگهانی کارمندانی که او آنها را نالایق یا ناکافی میداند.
آقای ماسک به خردمند بودن خود ایمان دارد. وقتی صحبت از هوش مصنوعی به میان میآید، او معتقد است که برای محافظت از انسان در برابر ماشینهای بدخواه به هیچکس جز او نمیتوان اعتماد کرد.
اما این پایان کار نیست. نگرانکنندهتر از همه این است که او عمیقاً درگیر مسائل ژئوپولتیک شده است. حوزهای که سررشتهای در آن ندارد. آقای ایزاکسون نقل میکند که چگونه، همانطور که اکونومیست اکتبر گذشته گزارش داد، آقای ماسک از ترس اینکه حمله به شبه جزیره کریمه ممکن است منجر به حمله تلافیجویانه هستهای شود، اجازه نداد استارلینک، سرویس اینترنت ماهوارهای او، توسط اوکراین برای حمله به نیروهای روسی اشغالگر کریمه استفاده شود. (اوکراین بعداً به آنجا حمله کرد و چنین پاسخی دریافت نکرد.)
آنچه به دست میآید، تصویری از یک کارآفرین مستعد و با انگیزه است که حتی با افزایش نفوذش بر امور جهانی، به طور فزایندهای بیثبات و تنگنظر شده است. بدون شک سایر رهبران کسب و کار قادر به رفتار غیرقابل پیشبینی هستند، در این زمینه استیو جابز به ذهن ما میرسد (مقایسهای که نویسنده تشویق به آن میکند) - اما این رهبران افکار خود را به صورت زنده در توییتر مطرح نکردهاند. آقای ماسک که بهعنوان جانشین تحسین شده جابز پذیرفته شده است اکنون به عنوان یک میلیاردر دمدمیمزاج و غیرقابل پیشبینی شناخته میشود که هواداران خود را به نوعی وفاداری فرقهای و تعصبآمیز به خود دعوت میکند و در عین حال مانند یک کودک نوپا نسنجیده رفتار میکند.
آیا چهره واقعی ایلان ماسک در حال ظاهر شدن است که با افزایش ثروت و قدرتش، احساس قدرت و آزادی عمل فزایندهای میکند، یا این رفتار با استفاده او از توییتر تشدید شده است؟ احتمالاً هر دو مورد تا حدی درست است.
آقای ایزاکسون اذعان میکند که ایلان ماسک گاهی اوقات احمقانه رفتار میکند. اعتیاد آقای ماسک به شبکههای اجتماعی باعث ایجاد اختلافات غیرضروری شده است. او اعلام کرد که برای خصوصی سازی تسلا نیاز به «تأمین بودجه» دارد، در حالی که این کار را نکرد و مجبور شد با کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده تسویه حساب چند میلیون دلاری انجام دهد.
اعتقاد آقای ماسک مبنی بر اینکه توییتر به بیانصافی آلوده شده است و دیدگاههای مخالف را سانسور میکند، عامل بزرگی در تصمیم او برای خرید آن بود. آقای ایزاکسون همچنین حدس میزند که این معامله به آقای ماسک، که از قلدری و آزار و اذیت در دوران کودکیاش آسیب دیده بود، فرصتی داد تا «زمین بازی را از آن خود کند.»
همه اینها اکنون میتواند تمامی اقدامات مثبت آقای ماسک را تحت الشعاع قرار دهد. برخی از رانندگان تسلا برچسبهایی روی سپر میزنند که روی آن نوشته شد: «من این ماشین را قبل از اینکه همه بدانیم ایلان یک احمق است خریدم.»
با این حال ایزاکسون نتیجه میگیرد که «ماسک دچار نوسانات خلقی شدید و افسردگیهای عمیق و اوج ریسکطلبی میشود و اگر آن شخصیت شیدایی ریسک جو را نداشت، کسی نبود که خودروهای برقی را بسازد و موشکها را به مدار پرتاب کند.»
«بنابراین نکته کلیدی و نتیجهگیری من این است که همه مردم کلافهای روشن و تاریک در وجود خود دارند، چه داوینچی باشد یا هر کس دیگری. ما کلافهای روشن را ستایش میکنیم در حالی که تاریکیها را محکوم میکنیم. اما این کلافها در هم تنیده شدهاند و شما نمیتوانید آنها را از هم جدا کنید.»
این کتاب گزارشی جذاب از زندگی خارقالعاده آقای ماسک ارائه میکند. اما باید اعتراف کرد که این تنها نیمی از ماجرای ایلان ماسک است و حرفهای نگفته بسیاری در مورد او باقی مانده است.