خطرات هرج و مرج در روسیه
به هر روی مدیریت نادرست جنگ توسط کرملین، همراه با شورش متعاقب پریگوژین، دولت را غیر مسئول و ضعیف جلوه داده است. در نهایت میتوان گفت که در آینده قابل پیشبینی، کرملین همزمان با نیروهای داخلی متفاوتی دست و پنجه نرم میکند
اقتصادآنلاین- آرش نصیری: پس از اینکه ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه حمله به خاک اوکراین را در سال ۲۰۲۲ آغاز کرد، مقامات روسی چنان رفتار میکردند که گویی جنگ چیزی را در جبهه داخلی تغییر نداده است. حتی زمانی که کمپین آغاز شد و غرب تحریمها را بر اقتصاد روسیه تشدید کرد، به نظر میرسید که صاحبان قدرت در مسکو طبق معمول ادامه میدهند.
با این حال از پاییز گذشته، اوضاع کمی پیچیدهتر شده است. یک ضد حمله از جانب اوکراین در منطقه خارکف در سپتامبر ۲۰۲۲ که به طرز شگفت انگیزی موفقیت آمیز بود و آسیبپذیری مواضع نظامی روسیه را آشکار کرد. کرملین با عصبانیت، بسیج نظامی راه اندازی کرد که هرچند فقط برای مدت کوتاهی، باعث اضطراب اجتماعی شدیدی شد. سپس در ماه اکتبر، یک حمله از جانب اوکراین به پل تنگه کرچ باعث شد که پیوند کلیدی میان کریمه و سرزمین اصلی روسیه غرق در دود و شعلههای آتش شود. همچنین این حمله آشکار کرد که خطوط قرمز فرضی کرملین در واقع چقدر انعطاف پذیر بوده است؛ رویدادی که تا ماههای قبل غیرقابل تحمل به نظر میرسید. در نهایت هیچ واکنش قابل توجهی از سوی دولت روسیه نداشت و نخبگان را با این حس فزاینده مواجه کرد که جنگ میتواند به قلمرو خود روسیه بازگردد.
ماههای بعدی فقط شاهد افزایش تدریجی فشار بوده است. جبهه اوکراین به استثنای تصرف شهر باخموت اوکراین در ماه می، خبرهای خوبی برای کرملین مخابره نکرده است. در این بین، جبهه جدیدی در خانه ایجاد شده است. مهاجمان ناشناس – به احتمال زیاد مرتبط با سرویسهای امنیتی اوکراین- با هواپیماهای بدون سرنشین به مسکو حمله کردند. شبه نظامیان در سراسر مرز به منطقه بلگورود روسیه یورش بدند. و از همه تکاندهندهتر این است که نیروهای یوگنی پریگوژین، رهبر ارتش خصوصی واگنر، شورش آشکاری را در ماه ژوئن انجام دادند، بخش وسیعی از شهر روستوف-آن-دون را تصرف کردند. خیلی از سربازان را به سمت مسکو فرستادند و حتی در سرنگونی تعدادی هواپیمای روسی و کشته شدن بیش از دوازده خلبان روسی نقش اصلی را ایفا کردند.
قیام پریگوژین توجه جهان را به خود جلب کرد و مقامات عالی مسکو را به شدت نگران کرد. با وجود حل سریع آن (در توافقی که تا حدی با میانجیگری الکساندر لوکاشنکو، رییس جمهوری بلاروس انجام شد) بسیاری در مسکو برای درک نحوه مدیریت پوتین از بحران تلاش میکنند. رییس جمهوری روسیه از یک طرف علناً و بیرحمانه پریگوژین را به عنوان یک «خائن» محکوم کرده است، اما از طرف دیگر به رهبر مزدور اجازه داده است که آزادانه در کشور حضور داشته باشد و حتی در پایان ماه ژوئن از او برای مذاکره به کاخ کرملین دعوت کرد.
این رویدادها در دوران معاصر کشور روسیه بی سابقه بود و با این حال به نظر نمیرسد که آنها وضعیت موجود را به هم ریخته باشند. مردم طوری به زندگی خود ادامه میدهند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. مطمئناً ژنرالها اکنون جرئت کردهاند که آشکارا از بلندپایهترین مقامات ارتش شکایت کنند. اما وضعیت کلی در ارتش ثابت است و تا به امروز دولت و ارتش روسیه هیچ یک از پرسنل ارتش را تغییر نداده یا دستگیر نکردهاند.
این انعطاف ظاهری در برابر اخبار بد و تظاهر به بیتفاوتی نسبت به رویدادهای جاری فریبنده است. به طور فزایندهای برای کرملین دشوار میشود که بر تحولات ناخواسته سرپوش بگذارد. جنگ شروع به تغییر روسیه کرده است و احتمالاً تغییرات داخلی عمیقی در جریان است- در رژیم پوتین، در برداشت نخبگان و مقامات روسیه از پوتین و در نگرش عمومی نسبت به جنگ. در واقع، نظامیسازی زندگی در روسیه، تندروهای افراطی ملیگرا را در میان نخبگان قدرتمند میکند و موضع قدیمی ایدئولوگهایی را تحت الشعاع قرار میدهد که عموم مردم روسیه آن را به طور فزایندهای دور از ارتباط با واقعیتهای جنگ میدانند. درک تضعیف پوتین ایرادات عمیق رژیم را بیشتر آشکار کرده است: تمایل همیشگی مقامات به دست کم گرفتن خطرات سیاسی داخلی، نادیده گرفتن تحولات بلندمدت به نفع پرداختن به چالشهای فوری و امتناع از پذیرفتن مسئولیت تعداد درحال رشد حوادث مرتبط با جنگ در خاک روسیه.
شورش پریگوژین وضعیت را به حد افراط رسانده و ممکن است راه را برای ظهور یک دولت رادیکالتر، جنگطلبتر و بیرحمتر هموار کند. تهدیدهای کرملین، مانند شورش واگنر و افشای ضعف دولت لزوماً باعث نمیشود که مردم علیه پوتین روی آورند و رژیم را سرنگون کنند. در عوض این تحولات روسیه را به موجودیتی به مراتب کمتر منسجم، مملو از تضادها و درگیریهای داخلی، بی ثباتتر و فاقد قابلیت پیشبینی تبدیل میکند.
با این حجم از فشار به داخل خاک روسیه، فضا برای بحث در مورد جنگ جاری در اوکراین ممکن است تا حدودی باز شود، حتی اگر برای مخالفت آشکار نباشد. اما در داخل، نظمی که پوتین ایجاد کرد با اختلال بیشتری رو به رو میشود و جهان باید با روسیهای خطرناکتر و غیرقابل پیشبینیتر مبارزه کند.
دولت متزلزل
در ماههای منتهی به شورش پریگوژین، روسیه خود را در موقعیت غیرمنتظره ورود جنگ به خانه یافت. در اوایل ماه می، درست چند روز قبل از رژه سالانه روز پیروزی در میدان سرخ، مهاجمان ناشناس از هواپیماهای بدون سرنشین برای هدف قرار دادن اهداف در مسکو از جمله کرملین استفاده کردند. سپس، در پایان ماه می و ژوئن، گروههای شبه نظامی همسو با اوکراین وارد منطقه بلگورود روسیه شدند. آنها آشوب ایجاد کردند و برای مدت کوتاهی شهرکهای مختلف را تصرف کردند. سایر مناطق همسایه اوکراین نیز در حال تحمل گلوله باران مداوم بودهاند. واکنش کرملین به این رویدادها به طرز شگفت انگیزی منفعلانه بوده است. فقط به دنبال زدن دکمه بی صدا بوده است. اخبار و برنامههای گفتگوی تلویزیونی در عوض بر کارایی احتمالی پدافند هوایی مسکو تمرکز کردهاند و روایتی را دربارۀ آنچه بیرحمی اوکراینیها و «اربابان» غربیشان خوانده شده ارائه کردهاند. به استثنای موارد نادر، پوتین به ندرت در مورد این حملات در خاک روسیه اظهار نظر کرده است و ترجیح میدهد این مسئولیت را به وزارت دفاع محول کند.
تمایل کرملین به کم اهمیت جلوه دادن وقایع به ظاهر تکان دهنده، با نگاه پوتین به جنگ مطابقت دارد. او عمیقاً اعتقاد داشت که مردم عادی روسیه سرشار از میهن پرستی هستند، نخبگان قابل کنترل و وفادار به دولت باقی میمانند، مسیر پیروزی در اوکراین هنوز باز است و اقتصاد روسیه به اندازه کافی انعطاف پذیر است که تا زمان رسیدن او به اهدافش دوام بیاورد. در نتیجه، مقامات ارشد دولت ریاستجمهوری، با توجه به رفتار خونسرد پوتین و گریز از هراس، اغلب خود را متقاعد میکردند که همه چیز خوب است و نگرانی آنها بیش از آن که از روی دوراندیشی باشد مضر است. نزدیکان کرملین که بهطور خصوصی درباره تأثیر جنگ بر ثبات سیاسی صحبت میکردند، به ظرفیت مقامات برای حفظ کنترل سیاسی میبالیدند و یکی از افراد داخلی هشدار محتاطانهای را مطرح کرد که «اگر ارتش ما را ناامید نکند، همه چیز خوب خواهد بود». آنها به طور مداوم به حمایت عمومی بالا از «عملیات نظامی ویژه» در اوکراین و محبوبیت زیاد پوتین و دولت اشاره میکنند.
نارضایتی فزاینده پریگوژین قبل از شورش نتوانست این خودیها را نگران کند. حتی در ۲۳ ژوئن، زمانی که پریگوژین شورش خود را آغاز کرده بود، بسیاری از منابع نزدیک به کرملین همچنان بر این باور بودند که هیچ چیز مهمی در حال وقوع نیست و پریگوژین هنوز برای دستیابی به اهداف سیاسی معینی مانند کنترل عصبانیت و ناامیدی ملیگرایان افراطی مفید است. علاوه بر این، بسیاری از مقامات متقاعد شده بودند که افراد نزدیک به پوتین در کرملین بر پریگوژین نظارت میکنند و واگنر تلاشی برای به چالش کشیدن دولت روسیه نخواهد داشت. سپس، گزارشها به وضوح نشان میدهد که نیروهای واگنر مرکز فرماندهی نظامی روسیه برای عملیات روسیه در شهر روستوف-آن-دون را تصرف کردهاند، ستونی از سربازان واگنر در حال پیشروی به سمت مسکو هستند و نیروهای واگنر حتی هلیکوپترهای روسی را سرنگون کردهاند.
پریگوژین در حال ترک مسکو، روسیه، ژوئن ۲۰۲۳
به هر روی مدیریت نادرست جنگ توسط کرملین، همراه با شورش متعاقب پریگوژین، دولت را غیر مسئول و ضعیف جلوه داده است. در نهایت میتوان گفت که در آینده قابل پیشبینی، کرملین همزمان با نیروهای داخلی متفاوتی دست و پنجه نرم میکند: بحران عمیقتر رهبری پوتین، فقدان فزاینده مسئولیتپذیری سیاسی، پاسخهای ناکارآمد فزاینده مقامات به چالشهای جدید، تشدید پراکندگی در میان نخبگان، و جامعهای که ضد تشکیلات بیشتر میشود.
اگر پیش از این، امور داخلی در درجه دوم دستور کار نظامی غالب قرار داشت، ممکن است عکس این امر محقق شود. جنگ میتواند زمینهای برای چالشهای داخلی فوریتر شود. در داخل، آیندۀ روسیه تیره و تار به نظر میرسد که ویژگیهای بارز آن عبارتند از شکاف هر چه بیشتر در میان نخبگان، کاهش نفوذ پوتین، و رژیم ایدئولوژیکتر و سختگیرانهتر که در آن سرویسهای امنیتی نقش برجستهتری دارند. این تغییرات، اقدامات ژئوپلیتیکی روسیه را کمتر قابل پیشبینی و حتی متناقض خواهد کرد؛ زیرا کرملین به جای پیروی از جهت گیری و اولویتهای استراتژیک خود به تغییر شرایط واکنش نشان میدهد. پوتین تهاجم به اوکراین را یک اقدام سرنوشت ساز و تحقق یک نمایشنامه تاریخی میدانست. در عوض، جنگ باعث شده است که روسیه در دنیایی به شدت نامطمئن در جستوجوی راه حلهای قطعی باشد.