اقتصاد خرد چیست و کاربردهای آن کدام اند؟
اقتصاد خرد تصمیمات افراد و شرکت ها را در زمینه تخصیص منابع تولید، مبادله و مصرف مطالعه می کند.
اقتصاد خرد نشان میدهد که کالاهای مختلف چگونه و چرا ارزشهای متفاوتی پیدا میکنند، افراد و کسبوکارها چگونه به تولید و مبادله کارآمد کالاها مشغول میشوند و از آن سود میبرند و افراد چگونه میتوانند به بهترین نحو ممکن با یکدیگر همکاری کنند و هماهنگ شوند. به طور کلی، اقتصاد خرد درک کاملتر و دقیقتری نسبت به اقتصاد کلان ارائه می دهد.
نکات کلیدی
اقتصاد خرد با قیمت ها و تولید در بازارهای واحد و تعامل بین بازارهای مختلف سر و کار دارد، اما مطالعه کل اقتصاد را به اقتصاد کلان واگذار می کند.
اقتصاددانانی که به مطالعه اقتصاد خرد مشغول هستند بر اساس منطق و رفتار مشاهده شده از انسان انواع مختلفی از مدل ها را تدوین می کنند و این مدل ها را در برابر مشاهدات دنیای واقعی آزمایش می کنند.
آشنایی با اقتصاد خرد
اقتصاد خرد مطالعه پیامدهایی (گرایشهایی) است که ممکن است به دلیل تصمیماتی که افراد در پاسخ به تغییرات انگیزه ها، قیمتها، منابع و یا روش های تولید اتخاذ میکنند، روی دهد. هریک از بازیگران اقتصاد اغلب در زیر گروههای اقتصاد خرد مانند خریداران، فروشندگان و صاحبان کسبوکارها دستهبندی میشوند. این گروه ها با استفاده از پول و نرخ بهره به عنوان مکانیزم قیمتگذاری برای هماهنگی در میان خود، عرضه و تقاضایی برای منابع ایجاد می کنند.
کاربردهای اقتصاد خرد
اقتصاد خرد را می توان در معنای اثباتی یا هنجاری آن به کار برد. اقتصاد خرد اثباتی رفتار اقتصادی را توصیف میکند و توضیح میدهد که در صورت تغییر شرایط خاص چه انتظاری باید از بازیگران اقتصادی داشت. اقتصاد خرد اثباتی پیشنهاد میکند که اگر یک تولیدکننده خودرو قیمت خودروهای خود را افزایش دهد، مصرف کنندگان نسبت به قبل تمایل کمتری به خرید خودروهای این تولیدکننده خواهند داشت. اگر یک معدن بزرگ مس در آمریکای جنوبی فرو بریزد، قیمت مس معمولا افزایش پیدا خواهد کرد، زیرا عرضه آن محدودتر میشود. اقتصاد خرد اثباتی میتواند به سرمایهگذار کمک کند تا دریابد که چرا کاهش خرید گوشیهای آیفون از سوی مصرفکنندگان ممکن است قیمت سهام اپل را کاهش دهد. اقتصاد خرد همچنین می تواند توضیح دهد که چرا افزایش حداقل دستمزد ممکن است شرکت وندی را مجبور به استخدام کارگران کمتری سازد.
از این توضیحات، نتیجهگیریها و پیشبینیهای اقتصاد خرد اثباتی همچنین میتوان به صورت هنجاری و برای تجویز آنچه که افراد عادی، کسبوکارها و دولتها برای دستیابی به باارزشترین یا سودمندترین الگوهای تولید، مبادله و مصرف در میان فعالان بازاری بایستی انجام دهند، استفاده کرد. این گسترش پیامدهای اقتصاد خرد از آنچه که هست به آنچه که باید باشد یا آنچهکه افراد باید انجام دهند حداقل به کاربرد ضمنی نوعی نظریه یا اصول اخلاقی یا معنوی نیاز دارد که معمولاً به معنای نوعی مطلوبیتگرایی است.
روش اقتصاد خرد
مطالعات اقتصاد خرد در گذشته بر اساس نظریه تعادل عمومی که لئون والراس در کتاب خود با عنوان عناصر اقتصاد محض (1874) معرفی کرده بود و نظریه تعادل جزئی که آلفرد مارشال در کتاب اصول اقتصاد (1890) تدوین کرده است، انجام میشدند. روشهای مبتنی بر نظریههای مارشال و والراس زیر چتر بزرگتر اقتصاد خرد نئوکلاسیک قرار میگیرند. تمرکز اصلی اقتصاد نئوکلاسیک بررسی نحوه تصمیمگیری منطقی مصرفکنندگان و تولیدکنندگان برای بیشینهسازی رفاه اقتصادی خود در قالب محدودیتهای درآمدی و منابع در دسترس آنها است. اقتصاددانان نئوکلاسیک مفروضات خاصی – مانند اطلاعات کامل، نامتناهی بودن تعداد خریداران و فروشندگان، کالاهای همگن یا روابط ثابت بین متغیرها – را برای سادهسازی عملکرد بازارها و ساخت مدلهای ریاضی برای رفتار اقتصادی در نظر میگیرند.
هدف اصلی این روشها نمایش رفتار انسان به زبان ریاضی کاربردی است که به اقتصاددانان اجازه میدهد تا مدلهای ریاضی قابل آزمایشی را برای هریک از بازارها توسعه دهند. طرفداران اقتصاد نئوکلاسیک باور دارند که میتوان فرضیه های قابل اندازه گیری را برای رویدادهای اقتصادی تدوین کرد و با استفاده از شواهد تجربی فرضیهای با بهترین عملکرد را شناسایی کرد. به این ترتیب آنها از شاخه «اثباتگرایی منطقی» یا «تجربه گرایی منطقی» فلسفه پیروی می کنند. اقتصاد خرد بسته به مسئله تحت بررسی و رفتارهای دخیل در آن، طیف وسیعی از روش های تحقیق مختلف را به کار می گیرد.
مفاهیم اساسی اقتصاد خرد
مطالعه اقتصاد خرد شامل چندین مفهوم کلیدی است، از جمله (اما نه محدود به):
انگیزه ها و رفتارها: نحوه واکنش افراد یا شرکت ها به موقعیت هایی که با آنها مواجه می شوند.
نظریه مطلوبیت: مصرف کنندگان ترکیبی از کالاها را خریداری و مصرف می کنند که شادی یا «مطلوبیت» آنها را با توجه به محدودیت درآمدی که برای خرج کردن دارند، بیشینه میسازند.
نظریه تولید: این نظریه به مطالعه تولید یا فرآیند تبدیل نهاده ها به محصول میپردازد. تولیدکنندگان به دنبال انتخاب ترکیبی از نهاده ها و روش های ترکیب آنها هستند که هزینه تولید را به حداقل می رساند و سود آنها را بیشینه میسازند.
نظریه قیمت: با تعامل نظریه مطلوبیت و تولید نظریه عرضه و تقاضا که تعیین کننده قیمت کالاها را در بازار رقابتی هستند، ساخته میشوند. این نظریه چنین نتیجهگیری میکند که در یک بازار کاملاً رقابتی نتیجه قیمت درخواستی مصرفکنندگان همان قیمتی است که توسط تولیدکنندگان عرضه میشود. این وضعیت حالت تعادلی در بازار را ایجاد میکند.