منظور از سرانه یا Per Capita چیست؟
سرانه اصطلاحی است که در تحلیل های اقتصادی و آماری استفاده می شود و به معنای هر نفر است.
سرانه به معنای میانگین به ازای هر نفر است و اغلب در مشاهدات آماری از آن به جای «به ازای هر نفر» استفاده میشود. این عبارت در دادههای اقتصادی یا برای گزارشدهی استفاده میشود، اما تقریباً برای هر رویداد دیگری که با توصیف جمعیت همراه است به کار میرود.
نکات کلیدی
سرانه هنگام مقایسه یک معیار اقتصادی خاص در یک جمعیت مشخص استفاده می شود.
رایج ترین نمونه های آن تولید ناخالص داخلی (GDP) سرانه و درآمد سرانه هستند.
اطلاعات سرانه داده های جزئی بیشتری را نسبت به اطلاعات کل ارائه می دهد. این اصطلاح اغلب برای قیاس منطقی بین کشورهایی با اندازه جمعیت مختلف استفاده می شود.
اطلاعات سرانه اغلب با اطلاعات میانه مقایسه می شود که به دلیل در نظر گرفتن موارد پرت تصویر واضح تری را ارائه می دهد.
آشنایی با سرانه
سرانه اصطلاحی است که عمدتاً در اقتصاد و آمار برای تعیین نحوه اعمال معیارهای خاص بر یک جمعیت مشخص استفاده می شود. این اصطلاح اغلب برای اشاره به معیارهای یک کشور و نحوه اعمال آن معیار برای جمعیت آن کشور استفاده می شود. رایج ترین کاربرد سرانه در معیارهای تولید ناخالص داخلی (GDP) سرانه و درآمد سرانه است. برای محاسبه دادههای سرانه، باید عدد آماری را محاسبه و بر جمعیت تحت بررسی تقسیم کرد.
به عنوان مثال، تولید ناخالص داخلی ایالات متحده (GDP) در سال 2017 بر اساس کتاب اطلاعات جهانی سازمان سیا (آخرین اطلاعات موجود از سازمان سیا) 19.49 تریلیون دلار بود. جمعیت ایالات متحده نیز در همان دوره تقریباً 326 میلیون نفر بود. این دو اطلاعات تولید ناخالص داخلی سرانه 59800 دلار را برای ایالات متحده به دست میدهد.
در تجزیه و تحلیل اقتصادی، سرانه به عنوان معیار منطقی مقایسه بین کشورها استفاده می شود، زیرا هر کشوری جمعیت متفاوی دارد. به عنوان مثال، چین با تولید ناخالص داخلی 12.01 تریلیون دلار در سال 2017 در حال حاضر دومین اقتصاد بزرگ است- تقریباً 40 درصد کمتر از ایالات متحده. بااینحال، تعداد جمعیت کشور چین به مراتب بیشتر از ایالات متحده است و به همین دلیل تولید ناخالص داخلی سرانه کشور چین فقط 16700 دلار است. بنابراین، استفاده از تولید ناخالص داخلی سرانه نشان میدهد که درآمد اکثر شهروندان چینی علیرغم تولید کل بالای این کشور همچنان بسیار کمتر از افراد عادی ایالات متحده است.
برای شاخص های اقتصادی ملی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) یا تولید ناخالص ملی (GNP)، رقم کل قطعاً اهمیت دارد. با این حال، مبنای سرانه اطلاعات دقیق تری به تحلیلگر ارائه می دهد.
سرانه در مقابل میانه
اعداد میانه مانند میانه درآمد برخلاف معیارهای سرانه، احتمالاً تصویر دقیق تری را از میزان درآمد ساکنان یک کشور یا منطقه خاص ارائه می دهد.
میانه درآمد سطح درآمدی است که در میانه فهرست درآمدها قرار دارد. دقیقاً نیمی از افراد تحت بررسی درآمدی بالاتر از درآمد میانه دارند در حالی که درآمد نیمی دیگر کمتر از این رقم است. میانه درآمد واقعی خانوارهای ایالات متحده در بازهی زمانی سالهای 2018-2014 در حدود 60,293 دلار و درآمد سرانه این کشور در همین دوران 32,621 دلار بوده است.
سرانه بیانگر رقم متوسط برای همه شهروندان یک کشور یا منطقه خاص است. بنابراین، ممکن است یک عدد گمراهکننده باشد زیرا همه افراد جامعه از نوزادان گرفته تا سالمندان را شامل میشود و نمیتواند دادههای پرت را در نظر بگیرد. درآمد میانه در این مورد، هر گونه داده پرت را در نظر می گیرد.
سرانه و فقر
بانک جهانی داده هایی مربوط به تولید ناخالص داخلی کل و سرانه منتشر می کند، اما هریک از این دادههای آماری ممکن است دیدگاه متناقضی در مورد وضعیت اقتصادی یک کشور و ثروت مردم آن ارائه دهد.
به گفته برخی از اقتصاددانان، زمانی که مسئله بررسی سطح فقر افراد در یک کشور باشد رشد اقتصادی کل یک کشور یا تولید ناخالص داخلی کلی چندان اهمیتی نخواهد داشت. به عنوان مثال، اگر یک رسانه گزارش دهد که تولید ناخالص داخلی جهان 3 درصد رشد کرده است، این خبر ممکن است خبر خوبی به نظر برسد، اما در این آمار رشد جمعیت جهان به میزان 1.5% در این مدت که افزایش تولید ناخالص جهانی را کماهمیتتر جلوه میدهد در نظر گرفته نمیشود.
برای کشورهایی که جمعیت آنها به سرعت در حال رشد نیست، تفاوت اندکی بین رشد سرانه تولید ناخالص داخلی و رشد کلی تولید ناخالص داخلی وجود دارد. با این حال، برای کشورهایی که جمعیت آنها به سرعت در حال رشد است مانند کشورهای آفریقا و جنوب آسیا، گزارش رشد تولید ناخالص داخلی ممکن است بسیار گمراه کننده باشد، زیرا ممکن است رشد کلی تولید ناخالص داخلی یک کشور افزایش اما رشد سرانه آن کاهش یابد. کشور افغانستان در سال 2013 نمونهای از این مسئله است که آمار مربوط به رشد کلی اقتصاد این کشور در این سال 2.7 رشد را نشان میداد در حالی که آمار سرانه بر کاهش 0.7% فعالیت اقتصادی در این کشور دلالت داشت.