آگاه۲
وی ایکس
لاماری ایما/ آرین موتور
x
قیمت آهن
فونیکس
فردا موتور
۰۴ / ارديبهشت / ۱۴۰۲ ۱۶:۴۳

بازار ناکارآمد چیست؟

بازار ناکارآمد چیست؟

بازار ناکارآمد، بازاری است که در ادغام تمام اطلاعات موجود در بازتاب واقعی قیمت منصفانه دارایی موفق نباشد.

کد خبر: ۷۱۲۳۷۱
آرین موتور

​ فرضیه بازار کارآمد (EMH) بر این باور است که در یک بازار کارآمد، قیمت دارایی ها همیشه به طور دقیق ارزش واقعی آن‌ها را منعکس می کند. به عنوان مثال، تمام اطلاعاتی در مورد یک سهم در دسترس عموم قرار دارند باید به طور کامل در قیمت بازار فعلی آن منعکس شوند. در مقابل، در یک بازار ناکارآمد، تمام اطلاعاتی که در دسترس عموم قرار دارند در قیمت منعکس نمی شود که این مسئله امکان وجود فرصت خرید کالاها در قیمت‌های ارزان و وجود کالاهایی با ارزش‌گذاری بیش از اندازه را نشان می‌دهد.

نکات کلیدی

ناکارآمدی بازار به دلیل عدم تقارن اطلاعاتی، هزینه های مبادله، روانشناسی بازار و احساسات انسانی و دلایل دیگر ایجاد می‌شود.

در نتیجه، ممکن است برخی از دارایی ها در بازار بیشتر یا کمتر از اندازه ارزش گذاری شوند و فرصت هایی برای کسب سودهای مازاد ایجاد کنند.

وجود بازارهای ناکارآمد در جهان نظریه اقتصادی و به ویژه فرضیه بازار کارآمد (EMH) را تا حدودی تضعیف می کند.

آشنایی با بازارهای ناکارآمد

قبل از بررسی بازارهای ناکارآمد، ابتدا باید بیان کنیم که بازار کارآمد در نظریه اقتصادی به چه شکلی توصیف شده است. فرضیه بازارهای کارآمد یا EMH به سه شکل ضعیف، نیمه قوی و قوی است. شکل ضعیف بیان می کند که یک بازار کارآمد تمام اطلاعات عمومی گذشته در مورد سهام از جمله بازده گذشته را منعکس می کند. شکل نیمه قوی ادعا می کند که یک بازار کارآمد منعکس کننده اطلاعات عمومی گذشته و همچنین اطلاعات فعلی است. هم‌چنین، مطابق شکل قوی این نظریه یک بازار کارآمد همه اطلاعات عمومی فعلی و گذشته و همچنین اطلاعات غیر عمومی را منعکس می کند.

طرفداران EMH معتقدند که کارایی بالای بازار، دست‌یابی به عملکرد بهتر از بازار را دشوار می‌سازد. بنابراین، به اکثر سرمایه گذاران توصیه می شود که در ابزارهایی با مدیریت منفعلانه مانند صندوق های شاخص و صندوق های قابل معامله در بورس (ETF) سرمایه گذاری کنند که تلاشی برای پیشی گرفتن از بازار نمی‌کنند. از سوی دیگر، بدبینان نظریه بازارهای کارآمدند معتقدند که سرمایه گذاران باهوش می توانند عملکرد بهتری از بازار داشته باشند و بنابراین استراتژی های سرمایه‌گذاری با مدیریت فعال بهترین گزینه هستند.

بنابراین، در یک بازار ناکارآمد، برخی از سرمایه‌گذاران می‌توانند بازدهی بیش از اندازه داشته باشند در حالی که برخی دیگر می‌توانند با توجه به سطح ریسک خود، بیش از حد انتظار ضرر کنند. اگر بازار کاملاً کارآمد باشد این فرصت‌ها و تهدیدها برای هیچ مدت زمان معقولی وجود نخواهند داشت، زیرا قیمت‌های بازار به سرعت با ارزش واقعی اوراق بهادار مطابقت پیدا می‌کنند.

نظریه بازارهای کارآمد در واقعیت با مشکلات متعددی مواجه است. اول، در این فرضیه فرض می‌شود که همه سرمایه‌گذاران برداشت یکسانی از تمام اطلاعات موجود دارند. روش های مختلف تجزیه و تحلیل و ارزش گذاری سهام مشکلاتی را برای اعتبار نظریه بازارهای کارآمد ایجاد می کند. اگر سرمایه‌گذاری به دنبال فرصت‌های بازاری کم‌تر ارزش‌گذاری شده باشد و دیگری سهام شرکت‌ها را بر اساس پتانسیل رشد آن‌ها ارزیابی کند، این دو سرمایه‌گذار قبلاً به ارزیابی متفاوتی از ارزش بازاری منصفانه سهام رسیده‌اند. بنابراین، در یکی از استدلالاتی که علیه نظریه بازارهای کارآمد مطرح است ادعا می‌شود از آنجایی که سرمایه‌گذاران ارزیابی متفاوتی از ارزش سهام شرکت‌ها دارند، نمی‌توان تعیین کرد که یک سهام در یک بازار کارآمد چقدر باید ارزش داشته باشد.

در حالی که بسیاری از بازارهای مالی به طور معقولی کارآمد به نظر می رسند، به نظر می رسد رویدادهایی مانند سقوط سراسری بازار و حباب دات کام در اواخر دهه 90 نوعی ناکارآمدی بازار را آشکار می‌سازند.

مثال مدیریت فعال سبد سرمایه‌گذاری

اگر بازارها واقعاً کارآمد باشند، پس هیچ امیدی برای پیشی‌گرفتن از بازار برای یک سرمایه گذار یا معامله گر وجود ندارد. نظریه بازار کارآمد بیان می‌کند که تحت فرضیه بازار کارآمد هیچ سرمایه‌گذاری به تنهایی نمی‌تواند با مقدار سرمایه‌گذاری یکسان به سودآوری بیشتر از دیگری دست یابد. از آنجایی که هر دو اطلاعات یکسانی دارند، فقط می توانند به بازدهی یکسانی دست یابند. اما طیف گسترده ای از بازده سرمایه گذاری را در نظر بگیرید که کل جهان سرمایه گذاران، صندوق های سرمایه گذاری و غیره به آن‌ها دست پیدا می‌کنند. اگر هیچ سرمایه‌گذاری مزیت آشکاری نسبت به دیگری نداشت، آیا طیفی از بازده سالانه از زیان‌های قابل توجه گرفته تا سود 50 درصدی یا بیشتر در صنعت صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک وجود داشت یا خیر؟ بر اساس نظریه بازارهای کارآمد، اگر یک سرمایه گذار به سود دست پیدا کند به این معنی است که هر سرمایه گذاری به دوست پیدا کرده است. اما این فرضیه کاملا به دور از واقعیت است.

ناکارآمدی بازارها هم‌چنین در هنگام مقایسه ابزارهای سرمایه‌گذاری با مدیریت غیرفعال و ابزارهای دارای مدیریت فعال خود را نشان می دهد. به عنوان مثال، سهام شرکت‌های بزرگ و معتبر به طور گسترده نگهداری می شوند و به دقت دنبال می شوند. اطلاعات جدید در مورد سهام این شرکت‌ها بلافاصله در قیمت آن‌ها منعکس می شود. به عنوان مثال، خبر فراخوان محصول توسط جنرال موتورز احتمالاً بلافاصله به کاهش قیمت سهام این شرکت منجر خواهد شد. با این حال، در بخش‌های دیگر بازار به‌ویژه شرکت‌های کوچک، ممکن است سهام برخی از این شرکت‌ها تا این حد گسترده معامله نشوند و از نزدیک دنبال نشوند. انتشار اخبار خوب یا بد در مورد سهام این شرکت‌ها، ممکن است ساعت ها، روزها یا حتی بیشتر قیمت سهام آن‌ها را تحت تاثیر قرار ندهد. این ناکارآمدی احتمال خرید سهام این شرکت‌ها در قیمت‌های ارزان و قبل از آگاه شدن بقیه بازار از این اخبار و هضم این اخبار توسط مابقی بازار را برای سرمایه‌گذار افزایش می‌دهد.

به همین ترتیب، تحلیل تکنیکال نوعی سبک معاملاتی است که کاملاً بر مفهوم استفاده از داده های گذشته برای پیش بینی تغییرات آینده قیمت استوار است. تحلیل تکنیکال از الگوهای موجود در داده های بازاری گذشته برای شناسایی روندها و پیش بینی آینده استفاده می کند. در نتیجه، نظریه بازار کارآمد از نظر مفهومی با تحلیل تکنیکال در تضاد است. طرفداران نظریه بازار کارآمد همچنین بر این باورند که جستجوی سهام کمتر از اندازه ارزش‌گذاری شده یا پیش‌بینی روندهای بازار از طریق تحلیل بنیادی بی‌معنی است.

ارسال نظرات
صندوق طلای کیان «گوهر»
x