عدم تحویل (FTD) چیست؟
عدم تحویل (FTD) به عدم توانایی فرد در انجام تعهدات تجاری خود اشاره دارد.
همچنین زمانی که فروشنده (طرف دارای موقعیت فروش) مالک تمام یا هر یک از دارایی های اساسی مورد نیاز برای تسویه معامله نباشد، این شکست روی میدهد و بنابراین قادر به تحویل دارایی نخواهد بود.
نکات کلیدی
این اصطلاح در مورد خریداران به معنای نداشتن پول نقد است. در مورد فروشندگان نیز به معنای نداشتن کالا است.
محاسبه این تعهدات در زمان تسویه معامله انجام می شود.
عدم تحویل ممکن است در قراردادهای مشتقات یا هنگام فروش استقراضی سهام ناموجود رخ دهد.
درک عدم تحویل
هرگاه معامله ای انجام شود، هر دو طرف معامله به طور قراردادی متعهد به انتقال وجه نقد یا دارایی قبل از تاریخ تسویه حساب میشوند. پس از آن، اگر معامله تسویه نشود یک طرف معامله موفق به ارائه تعهدات خود نشده است. در صورت بروز مشکل فنی در فرآیند تسویه معامله که در اتاق پایاپای مربوطه انجام می شود، ممکن است عدم تحویل رخ دهد.
در هنگام بحث در مورد فروش استقراضی سهام ناموجود، عدم تحویل اهمیت بالایی پیدا میکند. هنگامی که فروش استقراضی برای سهام ناموجود رخ می دهد، فرد با فروش سهامی موافقت می کند که نه خود و نه کارگزار مرتبط با او آن را در اختیار دارند و فرد هیچ راهی برای اثبات دسترسی خود به چنین سهامی ندارد. افراد معمولی قادر به انجام این نوع معاملات نیستند. با این حال، فردی که به عنوان یک معامله گر اختصاصی یک شرکت تجاری کار می کند و سرمایه خود را به خطر می اندازد ممکن است بتواند چنین کاری را انجام دهد. اگرچه انجام این کار غیرقانونی تلقی میشود، برخی از این افراد یا مؤسسات ممکن است بر این باور باشند که شرکتی که سهام آن را به صورت استقراضی فروختهاند کسب و کار خود را تعطیل خواهد کرد و و بنابراین در با فروش استقراضی سهام ناموجود ممکن است بتوانند بدون نیاز به ارائه سهام به سودی دست پیدا کنند.
متعاقباً، عدم تحویل معلق وضعیتی را ایجاد میکند که در بازار «شبه سهام» نامیده می شود و ممکن است قیمت سهام پایه را کاهش دهد. به عبارت دیگر، خریدار در طرف دیگر چنین معاملاتی ممکن است سهامی را بر روی کاغذ خریداری کرده باشد که در واقع وجود ندارد.
واکنش های زنجیره ای رویدادهای عدم تحویل
هنگامی که معاملات به دلیل عدم تحویل به درستی تسویه نمی شوند، چندین مشکل احتمالی رخ می دهند. هم بازارهای سهام و هم بازارهای مشتقه ممکن است در تحویل با شکست مواجه شوند.
در قراردادهای آتی، عدم تحویل طرفی که موقعیت فروش استقراضی دارد، می تواند مشکلات بزرگی برای طرف دارای موقعیت خرید ایجاد کند. این مشکل به این دلیل اتفاق میافتد که این قراردادها اغلب شامل حجم قابل توجهی از داراییها میشوند که به عملیات تجاری طرفی که موقعیت خرید دارد مرتبط هستند.
در حوزه کسبوکار، فروشنده ممکن است کالایی را که هنوز در اختیار ندارد پیش فروش کند. این وضعیت اغلب به دلیل تاخیر در ارسال کالا از طرف تامین کننده ناشی میشود. وقتی زمان تحویل کالای فروشنده به خریدار فرا می رسد، به دلیل تأخیر تامینکننده، فروشنده نمیتواند سفارش را تکمیل کند. بدین ترتیب، ممکن است خریدار سفارش را لغو کند و فروشنده را با فروش از دست رفته، موجودی انبار بی فایده و لزوم کنار آمدن با تامینکننده کند و با تاخیر مواجه سازد. در همین حال، خریدار چیزی که نیاز دارد را به دست نخواهد آورد. یکی از راه حل های این وضعیت شامل مراجعه فروشنده به بازار برای خرید کالای مورد نظر با قیمت های بالاتر است.
همین سناریو در مورد ابزارهای مالی و کالایی نیز صدق می کند. عدم تحویل در یک قسمت از زنجیره می تواند بر شرکت کنندگان بسیار پایین تر آن زنجیره تأثیر بگذارد.
در طول بحران مالی سال 2008، عدم تحویل تعهدات قراردادی شدت گرفت. در این وضعیت دقیقاً مانند کشیدن چک بیمحل، که در آن شخصی چکی میکشد بدون آنکه وجوهی را برای پوشش آن در بانک تأمین کرده باشد، فروشندگان اوراق بهادار نیز اوراق بهادار فروخته شده را به موقع تسلیم نمی کنند. آنها این فرآیند را به تاخیر میاندازند تا بتوانند اوراق بهادار را با قیمت کمتری برای تحویل خریداری کنند.