اقتصاد سنجی چیست و چه محدودیت هایی دارد؟
اقتصاد سنجی به معنای استفاده از روش های آماری با استفاده از داده های اقتصادی کمی برای توسعه نظریه ها یا آزمون فرضیه های موجود در اقتصاد یا امور مالی است.
بسته به اینکه شما به دنبال آزمایش یک نظریه موجود هستید یا قصد دارید با استفاده از داده های موجود یک فرضیه جدید بر اساس آن مشاهدات توسعه دهید، می توان اقتصاد سنجی را به دو دسته عمده تقسیم کرد: نظری و کاربردی. افرادی که به طور منظم درگیر این فرآیند هستند معمولاً به عنوان اقتصاد سنج شناخته می شوند.
نکات کلیدی
اقتصاد سنجی بر تکنیک هایی مانند مدل های رگرسیون و آزمون فرضیه صفر تکیه دارد.
اقتصاد سنجی همچنین ممکن است برای پیش بینی روندهای اقتصادی یا مالی آتی استفاده شود.
درک اقتصاد سنجی
در روش اقتصاد سنجی داده ها با استفاده از روش های آماری و به منظور آزمایش یا توسعه نظریه اقتصادی تجزیه و تحلیل میشوند. این روش ها برای اندازهگیری و تجزیه و تحلیل نظریه های اقتصادی بر استنباط های آماری با استفاده از ابزارهایی مانند توزیع فراوانی، احتمال و توزیع احتمال، استنتاج آماری، تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون ساده و چندگانه، مدل های معادلات همزمان و روش های سری زمانی تکیه دارند.
اقتصاد سنجی توسط لارنس کلاین، راگنار فریش و سیمون کوزنتس مطرح شد. هر سه نفر به دلیل دستاوردهای علمی خود جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کردند. امروزه، دانشگاهیان و همچنین دستاندرکارانی مانند معاملهگران و تحلیلگران وال استریت از این روش به طور منظم استفاده میکنند.
نمونه ای از کاربرد اقتصاد سنجی، مطالعه اثر درآمد با استفاده از داده های قابل اندازهگیری است. ممکن است اقتصاددانی این فرض را مطرح کند که با افزایش درآمد شخصی، مخارج او نیز افزایش می یابد. اگر دادهها وجود چنین ارتباطی را نشان دهند، میتوان تحلیل رگرسیون را برای درک قدرت رابطه بین درآمد و مصرف و معنادار بودن یا نبودن این رابطه به لحاظ آماری استفاده کرد- یعنی بعید به نظر برسد که این رابطه صرفا بر مبنای شانس ایجاد شده باشد.
روش کار اقتصاد سنجی
اولین قدم در روش کار اقتصاد سنجی، به دست آوردن و تجزیه و تحلیل مجموعه ای از داده ها و تعریف یک فرضیه مشخص است که ماهیت و شکل مجموعه را توضیح دهد. این دادهها به عنوانمثال ممکن است قیمتهای گذشته یک شاخص سهام، مشاهدات جمعآوریشده از نظرسنجی وضعیت مالی مصرفکنندگان، یا نرخهای بیکاری و تورم در کشورهای مختلف باشند.
اگر به رابطه بین تغییر قیمت سالانه S&P 500 و نرخ بیکاری علاقه مند هستید، باید هر دو مجموعه داده را جمع آوری کنید. در اینجا، میخواهید این ایده را آزمایش کنید که آیا بیکاری بیشتر منجر به کاهش قیمتهای بازار سهام میشود یا خیر. بنابراین قیمت بازار سهام متغیر وابسته شما و نرخ بیکاری متغیر مستقل یا توضیحی خواهد بود.
رایج ترین نوع رابطه خطی است، به این معنی که هر تغییری در متغیر توضیحی همبستگی مثبتی با متغیر وابسته خواهد داشت، در این صورت اغلب از یک مدل رگرسیون ساده برای کشف این رابطه استفاده می شود که به منزله ترسیم بهترین خط برازش بین دو مجموعه داده و سپس ارزیابی میزان فاصله میانگین هر نقطه داده از این خط است.
توجه داشته باشید که میتوانید چندین متغیر توضیحی در تحلیل خود داشته باشید – برای مثال، علاوه بر بیکاری تغییرات تولید ناخالص داخلی و تورم را نیز برای توضیح قیمت های بازار سهام میتوانید ارزیابی کنید. هنگامی که در تحلیل بیش از یک متغیر توضیحی وجود داشته باشد، به آن تحلیل بازگشتی خطی چندگانه گفته می شود که این مدل رایج ترین ابزار استفاده شده در اقتصاد سنجی است.
انواع مختلف مدل های تحلیل بازگشتی
چندین مدل مختلف تحلیل بازگشتی وجود دارد که این مدلها بسته به ماهیت داده هایی که تجزیه و تحلیل میشوند و نوع سوال پرسیده شده بهینهسازی می شوند. رایج ترین مثال، تحلیل بازگشتی حداقل مربعات معمولی (OLS) است که ممکن است بر روی چندین نوع داده مقطعی یا سری زمانی انجام شود. اگر به ارزیابی نتایج دودویی (بله-خیر) علاقه مند هستید – به عنوان مثال، چقدر احتمال دارد بر اساس بهره وری خود از یک شغل اخراج شوید – می توانید از یک تحلیل بازگشتی لجستیک یا یک مدل پروبیت استفاده کنید. امروزه اقتصاددانان صدها مدل مختلف در اختیار دارند که میتوانند از آنها استفاده کنند.
اقتصادسنجی در حال حاضر با استفاده از بستههای نرمافزاری تحلیل آماری برای این اهداف طراحی شدهاند مانند STATA، SPSS یا R انجام میشود. این بستههای نرمافزاری همچنین به راحتی میتوانند معناداری آماری نتایج را آزمایش و تایید کنند که نتایج تجربی تولید شده توسط این مدلها صرفاً به صورت تصادفی به دست نیامده است. روشهای R مربع، آزمون t، مقادیر p و آزمون فرضیه صفر همگی روش هایی هستند که اقتصادسنجها برای ارزیابی اعتبار نتایج مدل خود استفاده میکنند.
محدودیت های اقتصاد سنجی
گاهی از اقتصاد سنجی به دلیل اتکای بیش از اندازه بر تفسیر داده های خام و عدم پیوند دادن آنها به نظریههای اقتصادی تثبیت شده یا عدم جستجوی مکانیسم های علی انتقاد میشود. امکان توضیح مناسب یافتههای حاصل از دادهها با نظریههای اقتصادی اهمیت حیاتی دارد، اگرچه برای انجام کار مجبور شوید نظریهی خاص خود را برای فرآیندهای اساسی توسعه دهید.
تجزیه و تحلیل بازگشتی نیز رابطه علی را اثبات نمی کند و صرفا به این دلیل که دو مجموعه داده ارتباطی را با یکدیگر نشان می دهد نمیتوان رابطه علی میان آنها را اثبات کرد چرا که ممکن است این رابطه جعلی باشد. به عنوان مثال، مرگ و میر ناشی از غرق شدن در استخرهای شنا با تولید ناخالص داخلی افزایش می یابد. آیا رشد اقتصادی باعث غرق شدن مردم می شود؟ البته که نه اما شاید زمانی که اقتصاد در حال رونق است افراد بیشتری استخر بخرند. اقتصاد سنجی تا حد زیادی با تجزیه و تحلیل همبستگی سروکار دارد و بایستی به یاد داشته باشید که همبستگی برابر با علیت نیست.