رکود اقتصادی چیست و چه چیزی باعث آن می شود؟
رکود اقتصادی به عنوان کاهش شدید فعالیت های اقتصادی همراه با کاهش شدید رشد، اشتغال و تولید مشخص می شود.
رکودها اغلب به عنوان نوعی کسادی بازار شناخته می شوند که بیش از سه سال طول می کشد یا منجر به کاهش تولید ناخالص داخلی سالانه حداقل 10٪ می شود.
اقتصاد ایالات متحده چندین دوره کسادی را تجربه کرده است، اما تعداد رکودهای بزرگ اقتصادی این کشور انگشت شمار بوده است.
درک رکود اقتصادی
در زمان رکود اقتصادی، اعتماد مصرف کننده و سرمایه گذاری کاهش می یابد و باعث تعطیلی فعالیت اقتصاد می شود. عوامل اقتصادی که مشخصه رکود اقتصادی هستند عبارتند از:
- افزایش قابل توجه بیکاری
- کاهش اعتبار در دسترس
- کاهش تولید و بهره وری
- رشد منفی و مداوم تولید ناخالص داخلی
- ورشکستگی ها
- نکول بدهی های دولتی
- کاهش تجارت و تجارت جهانی
- نزولی شدن بازار سهام
- نوسان قیمت مداوم دارایی ها و کاهش ارزش ارز
- تورم پایین و صفر یا حتی تورم منفی
- افزایش نرخ پس انداز (در میان کسانی که می توانند پس انداز کنند)
اقتصاددانان در مورد مدت زمان رکود اختلاف نظر دارند. برخی بر این باورند که رکود تنها دوره ای را در بر می گیرد که با کاهش فعالیت اقتصادی مواجه شود. سایر اقتصاددانان استدلال می کنند که رکود تا جایی ادامه می یابد که بیشتر فعالیت های اقتصادی به حالت عادی بازگردند.
رکود اقتصادی در مقابل کسادی
کسادی بخشی عادی از چرخه تجاری است و معمولاً زمانی رخ می دهد که تولید ناخالص داخلی حداقل برای دو فصل منقبض شود. از سوی دیگر، رکود اقتصادی سقوط شدید فعالیت اقتصادی است که به جای چندین ماه سالها طول میکشد. این ویژگی کسادی را بسیار رایج تر از رکود اقتصادی میسازد: از سال 1854 تا به امروز، در ایالات متحده 33 کسادی و تنها یک رکود اقتصادی روی داده است. علاوهبراین، اقتصاددانان کسادی را به صورت شش ماه رشد منفی تولید ناخالص داخلی توصیف میکنند اگرچه این دورههای انقباض فعالیت اقتصادی به نسبت خفیف هستند. از سوی دیگر، رکود اقتصادی با کاهش تولید ناخالص داخلی سالانه در حدود 10٪ یا بیشتر مشخص می شود.
مهم
رکودها و کسادیها هم از نظر مدت و هم از نظر شدت انقباض اقتصادی متفاوت هستند.
نمونه ای از رکود
رکود بزرگ تقریباً یک دهه به طول انجامید و به طور گسترده به عنوان بدترین رکود اقتصادی در تاریخ جهان صنعتی شناخته می شود. رکود بزرگ اندکی پس از سقوط بازار سهام ایالات متحده در 24 اکتبر 1929 که به نام پنجشنبه سیاه شناخته میشود آغاز شد. پس از سالها سرمایهگذاری بیپروا و سفتهبازی، حباب بازار سهام تخلیه و فروش عظیمی آغاز شد به طوری که حجم معاملات سهام به رکورد 12.9 میلیون سهم در یک روز رسید.
ایالات متحده قبلاً در یک رکود بود، و سه شنبه بعد، در 29 اکتبر 1929، میانگین صنعتی داوجونز در یک فروش انبوه دیگر 12 درصد سقوط کرد و شروع رکود بزرگ را آغاز کرد.
اگرچه رکود بزرگ در ایالات متحده آغاز شد، اما تأثیر اقتصادی آن برای بیش از یک دهه در سراسر جهان احساس میشد. رکود بزرگ با کاهش هزینههای مصرفکننده و میزان سرمایهگذاری و بیکاری ، فقر، گرسنگی و ناآرامیهای سیاسی فاجعهبار مشخص شد. در ایالات متحده، بیکاری در سال 1933 به 25٪ افزایش یافت و تا سال 1941 نیز دو رقمی باقی ماند و در آن سال در نهایت به 9.66٪ کاهش یافت.
در طول رکود بزرگ، بیکاری به 24.9٪ افزایش یافت، دستمزدها 42٪ کاهش یافتند، قیمت املاک و مستغلات 25٪ کاهش یافت، کل تولید اقتصادی ایالات متحده 30٪ کاهش یافت و با کاهش قیمت سهام شرکتها به 10٪ از سقف قبلی خود سقوط کرد، سبد سرمایهگذاری بسیاری از سرمایه گذاران کاملا بی ارزش شد.
مدت کوتاهی پس از انتخاب فرانکلین دی. روزولت به عنوان رئیس جمهور در سال 1932، شرکت بیمه سپرده فدرال (FDIC) برای محافظت از حساب های سپرده گذاران ایجاد شد. علاوه بر این، کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) نیز برای تنظیم بازارهای سهام ایالات متحده تشکیل شد.
چرا تکرار رکود بزرگ بعید است؟
به نظر می رسد سیاست گذاران درس خود را از رکود بزرگ آموخته باشند. پس از این رکود قوانین و مقررات جدیدی برای جلوگیری از تکرار این وضعیت تصویب شد و بانکهای مرکزی مجبور شدند در مورد بهترین روش مقابله با رکود اقتصادی تجدید نظر کنند.
امروزه، بانکهای مرکزی سریعتر نسبت به تورم واکنش نشان میدهند و تمایل بیشتری به استفاده از سیاستهای پولی انبساطی برای بهبود اقتصاد در شرایط دشوار دارند. استفاده از این ابزار به بانکهای مرکزی کمک کرد تا از تبدیل شدن کسادی بزرگ اواخر دهه 2000 به رکود تمام عیار جلوگیری کنند.
چه چیزی باعث رکود اقتصادی می شود؟
مجموعهای از عوامل مختلف ممکن است باعث انقباض شدید اقتصاد و تولید شوند. در مورد رکود بزرگ، سیاست پولی سوالبرانگیز مقصر شناخته شدند.
پس از سقوط بازار سهام در سال 1929، فدرال رزرو (فدرال رزرو) به افزایش نرخ بهره ادامه داد – و دفاع از استاندارد طلا بر تزریق پول به اقتصاد برای تشویق افراد به خرج کردن اولویت پیدا کرد. این اقدامات تورم منفی شدیدی را ایجاد کردند. قیمتها هر سال حدود 10 درصد کاهش مییافتند و مصرفکنندگان با توجه به این که قیمت کالاها و خدمات به کاهش خود ادامه خواهد داد، از خرید خودداری کردند.