x
۲۷ / ارديبهشت / ۱۴۰۲ ۱۶:۲۳

اقتصاد توسعه چیست و انواع آن کدام اند؟

اقتصاد توسعه چیست و انواع آن کدام اند؟

اقتصاد توسعه شاخه‌ای از علم اقتصاد است که هدف آن بهبود شرایط مالی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای در حال ‌توسعه است.

کد خبر: ۷۱۱۰۷۰
آرین موتور

این رشته همچنین عوامل اقتصاد کلان و خرد مرتبط با ساختار اقتصاد‌های در حال‌ توسعه و رشد اقتصادی داخلی و بین‌المللی را بررسی می‌کند.

نکات کلیدی

حوزه‌هایی تمرکز اقتصاد توسعه عبارتند از بهداشت، آموزش، شرایط کاری و شرایط بازار.

اقتصاد توسعه به دنبال درک و شکل‌دادن به سیاست‌های کلان و خرد است تا کشور‌های فقیر را از فقر خارج کند.

نحوه کابرد اقتصاد توسعه پیچیده و متنوع است زیرا چارچوب‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر کشوری با کشور دیگر متفاوت است.

چهار نظریه رایج اقتصاد توسعه عبارتند از مرکانتیلیسم، ملی‌گرایی، مراحل خطی مدل رشد و نظریه تغییر ساختاری.

مفهوم اقتصاد توسعه

اقتصاد توسعه بر مطالعه نحوه تبدیل کشور‌های نوظهور به کشور‌های مرفه‌تر تمرکز دارد. استراتژی‌های دگرگون‌سازی اقتصادهای در حال ‌توسعه برای هر کشور منحصربه‌فرد هستند، زیرا پیشینه‌های اجتماعی و سیاسی کشور‌ها ممکن است تفاوت چشمگیری با یکدیگر داشته باشند. علاوه‌براین، هر کشوری در زمینه اموری مانند حقوق زنان و قوانین کار کودکان چارچوب‌های فرهنگی و اقتصادی خاص خود را دارد. دانشجویان اقتصاد و اقتصاددانان حرفه‌ای نظریه‌ها و روش‌هایی را ابداع می‌کنند که دست‌اندرکاران را در تعیین شیوه‌ها و سیاست‌هایی که ممکن است در سطح سیاست داخلی و بین‌المللی استفاده و اجرا شوند، راهنمایی می‌کنند.

برخی از جنبه‌های اقتصاد توسعه اموری مانند تعیین اینکه رشد سریع جمعیت تا چه حد به توسعه کشور کمک می‌کند یا مانع توسعه کشور می‌شود، تحول ساختاری اقتصاد‌ها و نقش آموزش و مراقبت‌های بهداشتی در توسعه کشورها را شامل می‌شوند.

همچنین اموری مانند تجارت بین‌المللی، جهانی ‌شدن، توسعه پایدار، اثرات همه‌گیری مانند HIV و تأثیر فجایع بر توسعه اقتصادی و انسانی نیز در این دسته قرار می‌گیرند.

اقتصاددانان برجسته توسعه عبارتند از جفری ساکس، هرناندو دو سوتو پولار و سیمون کوزنتس، آمارتیا سن و جوزف استیگلیتز که موفق به دریافت جایزه نوبل شده‌اند.

انواع اقتصاد توسعه

مرکانتیلیسم

تصور می‌شود که مرکانتیلیسم یکی از اولین شکل‌های اقتصاد توسعه است که شیوه‌هایی را برای ارتقای موفقیت یک کشور ایجاد کرد. این دیدگاه نظریه اقتصادی غالبی بود که از قرن 16 تا 18 در اروپا اجرا شد. این نظریه به دنبال تقویت قدرت دولت از طریق کاهش آسیب‌پذیری آن از قدرت‌های ملی رقیب بود.

مرکانتیلیسم نیز مانند مطلق‌گرایی سیاسی و سلطنت مطلقه، با ممنوع کردن مستعمرات از معامله با سایر کشور‌ها، مقررات دولتی را ترویج می‌کرد.

مرکانتیلیسم بازار‌ها را با کنترل بنادر اصلی در انحصار خود درآورد و صادرات طلا و نقره را ممنوع کرد. این دیدگاه معتقد بود هرچه عرضه طلا و نقره بیشتر باشد، کشور ثروتمندتر خواهد بود. به‌طورکلی این دیدگاه به دنبال دست‌یابی به مازاد تجاری (صادرات بیشتر از واردات) بود، اجازه استفاده از کشتی‌های خارجی را برای انجام تجارت نمی‌داد و استفاده از منابع داخلی را بهینه می‌کرد.

ملی‌گرایی اقتصادی

ملی‌گرایی اقتصادی منعکس‌کننده سیاست‌هایی است که بر کنترل داخلی تشکیل سرمایه، اقتصاد و نیروی کار با استفاده از تعرفه‌ها یا سایر موانع تجاری تمرکز دارد. این دیدگاه حرکت سرمایه، کالا و نیروی کار را محدود می‌سازد.

ملی‌گرایان اقتصادی عموماً با مزایای جهانی‌شدن و تجارت آزاد نامحدود موافق نیستند. آن‌ها بر روی سیاست‌های انزواگرایانه تمرکز می‌کنند تا صنایع درون یک کشور بتوانند بدون خطر رقابت شرکت‌های تثبیت شده در سایر کشور‌ها رشد کنند.

اقتصاد ایالات متحده در سال‌های اولیه پس از استقلال نمونه بارز ملی‌گرایی اقتصادی است. این کشور به‌عنوان یک کشور جدید و بدون اتکای شدید به تأثیرات خارجی، به دنبال توسعه خود بود. این کشور اقداماتی مانند تعرفه‌های بالا را تصویب کرد تا صنایع این کشور بدون مانع رشد کنند.

مدل مراحل خطی رشد

مدل مراحل خطی رشد برای احیای اقتصاد اروپا پس از جنگ جهانی دوم استفاده شد.

این مدل بیان می‌کند که رشد اقتصادی تنها ممکن است از صنعتی‌شدن ناشی شود. این مدل همچنین موافق است که اگر نهاد‌ها و نگرش‌های اجتماعی محلی نرخ پس‌انداز و سرمایه‌گذاری افراد را تحت تاثیر قرار دهند، ممکن است رشد را محدود کنند.

مدل مراحل خطی رشد، طرحی مناسبی از افزودن سرمایه همراه با مداخله دولتی را به تصویر می‌کشد. این تزریق سرمایه و محدودیت‌های اعمال شده از سوی بخش دولتی منجر به توسعه اقتصادی و صنعتی‌شدن می‌شود.

نظریه تغییر ساختاری

نظریه تغییر ساختاری بر تغییر ساختار کلی اقتصادی یک کشور متمرکز است و هدف آن تغییر جامعه از یک جامعه عمدتاً کشاورزی به یک ساختار عمدتا صنعتی است.

به‌عنوان‌مثال،روسیه قبل از انقلاب کمونیستی یک جامعه کشاورزی بود. زمانی که کمونیست‌ها خانواده سلطنتی را سرنگون کردند و قدرت را به دست گرفتند، به‌سرعت کشور را صنعتی کردند و به آن اجازه دادند تا در نهایت به یک ابرقدرت تبدیل شود.

 

نوبیتکس
ارسال نظرات
x